نويسندگان:عادل ساريخاني، مسعود حيدري
چکيده:
هر چند فقهاي اماميه به تفصيل شرايط و احكام مرتبط با شهادت را، كه به عنوان اصلي ترين ادله ي اثبات دعاوي و حدود و تعزيرات محسوب مي شود، بيان نمودهاند و در برخي از آنها همچون عدم پذيرش شهادت اطفال غيرمميز و پذيرش ارائه ي شهادت تحمل شده در دوره ي طفوليت در دوران بزرگسالي اتفاق نظر و حتي اجماع دارند در قوانين فعلي ايران به امور مذكور تصريح نشده است و به همين دليل بحثها و استدلالات مختلفي مبني بر پذيرش يا عدم پذيرش شهادت اطفال در فروض مختلف ايجاد شده است. اين مقاله نيز با بررسي نظرات و آراء مختلف فقهاي اماميه و خصوصاً تجزيه و تحليل مواد قانوني مختلف در پي بررسي و تطبيق احكام حقوقي قابل اجرا در حيطه ي حقوق امروزين ايران درباره ي شهادت اطفال و ارزش آن از نظر قضايي است و در نهايت به اين نتيجه مي رسد كه با توجه به اصل عدم ولايت كسي بر ديگري و اينكه پذيرش شهادت و با توجه به آن به نفع و به ضرر ديگران راي دادن، نوعي ايجاد ولايت است، عدم پذيرش شهادت اطفال (اعم از غيرمميز و مميز)، كه حتي بر خود نيز ولايتي ندارند و اقرارشان عليه خودشان نيز پذيرفته نيست، نزديك ترين قول به صواب است.
کليدواژگان: شهادت، طفل مميز، اطفال غيرمميز، بلوغ.