نويسنده: حسين آقايي نيا
جرم که جوهرهي حقوق جزا را تشکيل ميدهد عبارتست از اين که ارکان مادي و معنوي در کنار هم گردآيند (در اکثريت جرايم) و از طرفي قانون نيز آن رفتار را مجرمانه تلقي کرده باشد. بنابراين، تحقق رفتار مادي در کنار عنصر معنوي (به غير از جرايم مادي صرف) و حصول مطلوب، وقوع جرم تام را در پي خـواهد داشت. اما همواره در عـالم خارج، جرم تـام محـقق نميشود و گاه رفتارهايي ارتکاب مييابند که در قالب جرم تام قرار نميگيرند. با اين وصف، اين رفتارها در راستاي تحقق قصد مجرمانه انجام گرفته اند، ليکن جـرم منظور واقع نشده است. در حقوق ايران، علي رغم اهميت فراوان جرايم ناقص، به ويژه سياست کيفري مقنن در جهت پيشگيري از وقوع جرم يا ورود آسيب مستقيم، به تعريف اين جرايم و تبيين چهارچوب و ويژگيهاي آن پرداخته نشده است. اين مقاله تلاش دارد ضمن تعريف جرايم ناقص، مباني جرم انگاري، ويژگيها، ارکان و اقسام آن را بيان نمايد. خاطرنشان ميشود، تمييز جرايم ناقص در مقابل جرايم تام ما را به اين امر رهنمون ميسازد کهحقوق جزا تا چهميزان از رفتار انجام شده اشخاص را ميتواند کنترل نمايد و چههنگام ميتوان از حقوق کيفري و نقش آن در ممنوع ساختن رفتاري استفاده نمود.