نویسندگان: مهدی خاقانی اصفهانی ؛ محمدعلی حاجی ده آبادی
دانشجوی دکترای حقوق جزا و جرمشناسی دانشگاه قم
استادیار گروه حقوق جزا و جرمشناسی دانشگاه قم
چکیده
نظریهپردازی در حوزۀ سیاست جنایی، ضرورتی مبرم است؛ فقدان الگوی بومی منسجم برای مدیریت تدبیر در قبال بزه و انحراف موجب ناهماهنگی دستگاههای حکومتیِ متصدّی امر است، و این پیامدی جز افت شاخصهای عدالت کیفری در ایران ندارد. با وجود آن که راهبردسازی برای عدالت کیفری در ایران اوّلاً، متأثّر از آموزههای اسلامی است، امّا تعبیر «سیاست جنایی اسلامی» در ادبیات فقهی و حقوقی کشور با چالشهای متعدّدی روبهروست؛ مصائبی که تا شناخته و چارهاندیشی نشوند نمیتوان مدّعی آمادگی برای حرکت در مسیر طراحی «نظریۀ اسلامی ـ ایرانیِ سیاست جنایی» شد. مطالعۀ پژوهشها در حوزۀ سیاست جنایی اسلامی نشانگر وجود چند گفتمانِ مطرح در این مقوله است؛ همچنان که گفتمانهایی معرفت شناختی ـ و نه تخصّصاً در حیطۀ سیاست جنایی ـ را نیز میتوان شناسایی کرد که به نحو غیرمستقیم بر مبانی، ساختار، جلوهها و تحوّل سیاست جنایی اسلامی مؤثّرند.
این مقاله، با روش تحلیل گفتمان، پس از مرور أهمّ دیدگاهها در حوزۀ سیاست جنایی اسلامی در ادبیات پژوهشی کشور، دیدگاههای موجود در ادبیات فقهی و حقوقی کشور پیرامون مقولۀ سیاست جنایی اسلامی را با تأکید بر فلسفه و کارکرد اجتماعی فقه، آسیبشناسی نموده و توضیح میدهد چه نسبتی میان سیاستهای حاکم بر فقه جزایی با سیاست جنایی اسلامی قابل برقراری است. هدف نهایی مقاله، ترسیم مختصّات کلّی قرائتی از سیاست جنایی اسلامی است که خود، جزئی از یک نظریۀ وسیعتر با نام ـ الگوی اسلامی ایرانیِ سیاست جنایی ـ خواهد بود.
کلیدواژگان: بومیسازی علم دینی؛ سیاست جنایی اسلامی؛ سیاست-های فقه جزایی