سرگرد هوشنگ اكبري
(مسئول طرح و آموزش اداره كل تشخيص هويت، كارشناس رسمي دادگستري و مدرس دانشگاه)
مقدمه
يكي از وظايف مهم و اساسي واحدهاي كشف جرم، بررسي صحنههاي جرم است كه از اهميت ويژهاي برخوردار بوده و درحال حاضر اين وظيفه به عهده يگانهاي تشخيص هويت در سراسر كشور ميباشد.
با عنايت به اين كه اكثر قريب به اتفاق متخصصين كشف جرم اعتقاد دارند كه حفظ اصولي صحنه و حضور به موقع كارشناسان فن و جمعآوري صحيح آثار و دلايل و مدارك جرم از نكات اساسي در اين امر ميباشد، مطلب زير در اين راستا تقديم حضور خوانندگان محترم ميگردد.
صحنه جرم و اهميت آن
از صحنه جرم تعاريف مختلفي به عمل آمده و اساتيد فن در اين خصوص نظرات گوناگوني را ابراز نمودهاند. 1- برخي اعتقاد دارند صحنه جرم محلي است كه مجرم اقدامات مجرمانه خود را در آنجا مرتكب ميشود.
2- به نظر دستهاي ديگر، صحنه جرم عبارت است از محلي كه جرم در آن واقع ميگردد و آن را با توجه به وجود مدارك باقي مانده در صحنه، به بخشهاي مختلف از قبيل صحنه اصلي، صحنه مكمل يا صحنه ثانوي تقسيم نمودهاند.
اما در مجموع، از همه تعاريف به عمل آمده ميتوان اينگونه نتيجه گرفت كه صحنه جرم عبارت است از محلي كه عمل يا اعمال خلاف قانون در آن محل واقع گرديده و در اجراي اين اعمال خلاف، از مجرم يا مجرمين آثار و دلايل و مدارك مادي در گوشه و كنار آن محل باقي مانده است. از اين تعريف بدين نحو برداشت ميشود كه اگرچه همه جرايم در نهايت در يك مكان و يا محل خاص واقع ميگردند، ليكن در تعريف تخصصي، به آن دسته از مكانهاي جرايم كه در هنگام وقوع، مجرم يا مجرمين در ارتكاب جرم آثار و دلايل و مدارك مادي از خود باقي بگذارند، صحنه جرم اطلاق ميگردد.
دلايل مادي- فيزيكي يا شواهد عيني از جمله مداركي هستند كه در عالم مادي وجود خارجي داشته و قابل لمس و مشاهده ميباشند؛ و اصولاً هر چيزي كه براي رد و يا اثبات يك حقيقت بتوان از آن در محكمه استفاده نمود ميتواند با توجه به اهميت و نقش مؤثر دلايل مادي، براي اثبات قطعي وقوع جرم و يا شناسايي مرتكب جرم به كار گرفته شود. پس حفظ اين دلايل و مدارك در صحنههاي جرم از اهميت ويژهاي برخوردار ميباشد. به همين دليل، در اهميت صحنههاي جرم گفته شده كه برابر يك قاعده كلي، در هر صحنه بهطور قطع و يقين يا آثاري از مجرم يا مجرمين در محل باقي ميماند و يا آثاري توسط مجرم و يا مجرمين از صحنههاي جرم برده ميشود.
براين اساس، نتيجه ميگيريم كه در كليه صحنههاي جرم، آثار و دلايل و مدارك ارتكاب وجود دارد. حال در برخي موارد اين آثار و مدارك از انواعي هستند كه ما در شرايط فعلي، ابزار، وسايل و تجهيزات فني براي برداشت و ثبت و ضبط آنها را در اختيار داريم و گاهي اوقات هم اين آثار از انواعي است كه اگرچه ما ميدانيم كه اين آثار وجود دارد، مانند آثار انگشت روي سطح غير صيقلي پوست و پارچه و غير…، اما به لحاظ نبودن تجهيزات فني در شرايط كنوني، ما قادر به برداشت و ضبط و ثبت آنها نيستيم. بنابراين، از موارد فوق در مييابيم كه به لحاظ وجود اين آثار و مدارك و اهميت آنها در مقايسه با مدارك نظري، صحنه جرم از اهميت ويژه و خاصي برخوردار بوده؛ به گونهاي كه تمامي متخصصين فن به اتفاق معتقدند كه صحنه جرم سرچشمه حقايق و اطلاعات مربوط به جرم و مجرم است.
بنابراين، چنانچه بهطور صحيح از صحنه جرم بهرهبرداري شود، همانند ابتداي جادهاي است كه به مخفيگاه مجرم منتهي شده و باعث شناسايي رد خاطي و درنهايت، كشف حقيقت خواهد شد پس به علت غيرممكن بودن رد و انكار اين قبيل دلايل، حفظ و بررسي صحنه جرم و جمعآوري اصولي و فني مدارك باقي مانده در آن ايجاب ميكند كساني كه به نحوي از انحا با بررسي صحنه جرم و جمعآوري اين آثار و مدارك سر و كار دارند در اين زمينه تحت آموزشهاي نظري و عملي لازم قرار گرفته و پس از كسب تجربه كافي اقدام به بررسي صحنه جرم نمايند.
حفظ صحنه جرم:
پس از وقوع جرم و مطلع شدن (به هر نحو) واحدهاي انتظامي از وقوع جرم و جنايت، نزديكترين واحد انتظامي كه جرم در حوزه سرزميني آن واقع گرديده موظف است با اعزام مأمور يا واحدهاي گشت خود نسبت به صحت و سقم آن اقدام نموده و درصورت صحت موضوع، در مورد جرايمي مانند قتل، خودكشي، فوت مشكوك، سرقت، آتشسوزي و امثال اينها كه در صحنههاي جرم آثار و دلايل و مدارك فيزيكي و عيني باقي ميماند لازم است مأمورين اعزامي با اتخاذ روشهاي مناسب- بسته به ابعاد مكان و محل وقوع جرم- نسبت به حفظ صحنه جرم اقدام نمايند.
روشهايي كه معمولاً با توجه به شرايط مكاني وقوع جرم براي حفظ صحنههاي جرم به كار گرفته ميشود به شرح ذيل است:
1- درصورتي كه جرم در يك محيط محصور مانند منزل، مغازه، اتاق و امثال آنها رخ داده باشد، بايستي پنجرهها و درهاي ورودي محل وقوع جرم بسته شده و با گماردن نگهبان يا نگهبانان از ورود افراد غيرمسئول به صحنه جرم ممانعت شود و صحنه به نحو مطلوب حفظ گردد.
2- در زماني كه محل وقوع جرم در محوطههاي باز مانند مكانهاي عمومي، خيابانها و محيطهاي پرتردد واقع شده، لازم است نخست محدوده فرضي صحنه جرم كه احتمال ميرود آثار و دلايل و مدارك در آن جا باقي مانده مشخص گردد، سپس با استفاده از باند مخصوص حفظ صحنههاي جرم و سه پايههاي مربوط حريم صحنه محصور گردد و درصورتي كه ابزار مخصوص در دسترس نباشد بايستي با هر وسيله ممكن مانند طناب و غيره و به كمك امكانات موجود مانند تيرهاي برق، درخت و… محدوده صحنه محصور شود و از عبور و رفت و آمد افراد در آن محل جلوگيري به عمل آيد.
3- چنانچه جرم در يك محوطه وسيع يا خارج از محيط شهري رخ داده باشد، نياز است اطراف محلهايي كه مدارك جرم در آن جا باقي مانده مشخص شده و آن محدوده با وسايل و امكانات موجود اصطلاحاً سنگچين گردد و با توجه به وسعت محل، از نگهبانان ثابت يا سيار براي محافظت صحنه جرم استفاده شود.
دسته اول: افرادي كه جزء بستگان، مالباختگان، اولياي دم، منسوبين و نزديكان مجنيعليه ميباشند. با اينگونه افراد به لحاظ شرايط روحي و رواني خاص آنان بايستي به گونهاي برخورد شود كه ضمن كمك و تسكينآلام آنها بدون آنكه موجب از بين رفتن آثار و مدارك جرم شود با احترام آنان را به مكان مناسبي منتقل نمايند.
دسته دوم: اشخاص فرصتطلب و يا بزهكاري كه مترصد فرصت مناسب جهت انجام سوءنيت خود ميباشند. اين افراد كه معمولاً جزء افراد ولگرد و يا سودجو هستند به جهت شرايط خاصي كه به واسطه وقوع جرم به وجود آمده به دنبال فرصت مناسبي هستند كه شيء يا وسايل باارزشي را از محل وقوع جرم به سرقت ببرند. لذا مأمورين محافظ صحنه بايستي حتماً به حركات و رفتار و عملكرد اينگونه افراد در صحنه جرم توجه خاص نموده و با آنان برخورد و درصورت امكان ايشان را دستگير نمايند.
دسته سوم: اشخاصي كه رهگذر بوده و از روي حس كنجكاوي در محل وقوع جرم توقف مينمايند. مأمورين محافظ بايستي با اينگونه افراد نيز با رعايت احترام برخورد نموده و ايشان را از محل متفرق نمايند.
دسته چهارم: شخص مجرم و يا ايادي وي هستند (كه بنا به دلايل خاص يا فرصت فرار پيدا نكردهاند و يا در محل باقي ماندهاند كه مدارك را از بين ببرند و يا…) كه مأمورين محافظ صحنه بايستي با هوشياري كامل با اين افراد برخورد نموده و نسبت به دستگيري آنان اقدام لازم را به عمل آورند.
دسته پنجم: اشخاص مطلع و شهود هستند. در برخورد با اين قبيل اشخاص ضمن رعايت ادب و احترام كامل بايستي نسبت به شناسايي دقيق آنان (كسب نام و نامخانوادگي، نشاني، تلفن و ساير اطلاعات لازم) اقدام نموده و در اين خصوص بايد توجه داشت كه پيش از انجام تحقيقات، شهود نبايستي در كنار يكديگر قرار گيرند؛ چرا كه بهطور طبيعي با يكديگر درخصوص موضوع صحبت نموده و ناخودآگاه مشاهدات خود را به يكديگر القا مينمايند و اين امر در مجموع روي اظهارات ايشان تأثير گذاشته و از ارزش مشاهدات عيني آنان ميكاهد.
دسته ششم: اشخاص و مأموراني هستند كه برابر قانون موظفند در محل وقوع جرم حاضر شده و هر يك از فراخور وظيفه و تخصص خود اقدامات لازم را به عمل آورند. يكي از مشكلات در محافظت از صحنههاي جرم دخالت فرماندهان يا نيروهاي امدادي و ناهماهنگي بين عواملي است كه هر يك به نوعي انجام بخشي از امور بررسي صحنههاي جرم به ايشان محول گرديده است، كه بعضاً اين ناهماهنگي يا دخالتهاي نابجا باعث تخريب و نابودي دلايل و مدارك باقيمانده در صحنه جرم خواهد شد.
ضمناً، علاوه بر اشخاص ياد شده، عوامل طبيعي ديگري مانند باد، باران، آفتاب، حيوانات وحشي و اهلي و… نيز ممكن است باعث از بين رفتن آثار و دلايل و مدارك موجود در صحنه جرم شوند كه مأمورين محافظ صحنه بايستي به اينگونه هم توجه نمايند.
نكته مهم در حفظ صحنههاي جنايي:
برابر يك قاعده كلي، چنانچه در يك صحنه جرم ظاهراً شخصي در اثر اصابت گلوله، چاقو و يا هر وسيله ديگر كشته يا فوت نموده، بايستي اولين مأمورين كه در سر صحنه حاضر ميشود ابتدا با رعايت كليه موزاين فني نسبت به حفظ آثار و دلايل موجود در صحنه، ايشان را از نظر وجود علايم حيات و زنده بودن بررسي و كنترل نموده و درصورت مشاهده علايم حيات سريعاً به كمك نيروهاي امداد نسبت به انتقال آن به بيمارستان اقدام نمايد.
دومين اقدامي كه افسر نگهبان واحد انتظامي (پس از تأييد وقوع جرم توسط مأموران اعزامي) كه جرم در حوزه سرزميني آن واقع گرديده بايد انجام دهد، بسته به نوع واقع شده و نياز به رسيدگي به آن اعلام و اطلاع به افراد ذيل است:
1- قاضي ويژه جنايي؛
2- كارآگاهان آگاهي؛
3- كارشناسان تشخيص هويت؛
4- پزشكي قانوني؛
5- واحدهاي امداد آتشنشاني؛
6- واحدهاي اوراژانس. در مجموع چنانچه صحنه جرم برابر اصول ياد شده حفظ گردد، منتج به نتايج ذيل خواهد شد.
نتايج حفظ صحنه جرم:
1- صحنه جرم به همان صورتي كه هنگام وقوع جرم بوده تا زمان حضور افرادي كه برابر قانون وظايفي درخصوص صحنه جرم به آنان محول گرديده به ويژه كارشناسان اثر بردار و عكاسان جنايي تشخيص هويت، دست نخورده باقي ميماند و پس از آن، عكاسان قادر خواهند بود با تصويربرداري و عكسبرداري، وضعيت صحنه جرم را براي هميشه به همان حالت اوليه ثبت و ضبط نمايند.
2- از نشر بيموقع اخبار و اطلاعات مهم وقوع جرم و مدارك باقيمانده در صحنه جرم كه به نوعي ميتوان از آنها در شناساييي مجرم بهره گرفت جلوگيري به عمل ميآيد.
3- از مقاصد افراد سودجو و فرصتطلب كه در اين مواقع قصد سوءاستفاده يا سرقت اموال را دارند جلوگيري به عمل ميآيد.
4- احتمال اين كه مجرم يا ايادي وي بتوانند آثار و مدارك جرم را در محل صحنه جرم تخريب و به اين وسيله پليس را گمراه نمايند، از بين ميرود.
نحوه ثبت و ضبط صحنه جرم:
در اين مرحله، پس از حضور كليه نيروها و افراد مسئول در محل وقوع جرم، قبل از ورود به صحنه و جمعآوري مدارك، اولين اقدام آن است كه شرايط و وضعيت موجود به همان نحوي كه ميباشد ثبت و ضبط گردد؛ زيرا همانطور كه گفته شد، برابر قاعده طلايي چنانچه قبل از ثبت وضعيت صحنه، وسايل داخلي آن جابجا شود، امكان برگرداندن آنها به وضعيت اوليه ميسر نخواهد بود و يك پليس يا قاضي هرقدر هم كه داراي حافظه قوي باشد باز قادر نيست تمامي جزييات صحنه جرم را به خاطر بسپارد. ضمن آنكه با گذشت زمان ممكن است مشاهدات اوليه فراموش شده و يا رسيدگي به پرونده به دلايل خاصي از جمله انتقال، بازنشستگي، تراكم كار، گذشت زمان و… به اشخاص ديگري محول گردد.
بنابراين، صحنه جرم به وسيله سه روش عكسبرداري، فيلمبرداري و ترسيم كروكي ثبت و ضبط ميگردد.
الف- عكسبرداري:
يكي از روشهاي متداول براي تثبيت شرايط و وضعيت اوليه صحنههاي جرم به ويژه صحنههاي جرم جنايي استفاده از روش عكسبرداري با كمك دوربينهاي عكاسي با لنز نرمال (mm50) ميباشد. براي انجام اين امر و حفظ تمام شرايط صحنه به نوعي كه بيننده با ديدن مجموع عكسهاي گرفته شده از يك صحنه بتواند موقعيت كلي صحنه و محل هر يك از اشياء و دلايل و مدارك را مشاهده و درك نمايد، لازم است ابتدا از نماي كلي محل وقوع جرم نسبت به موقعيت محلي آن از زواياي مختلف چند عكس و سپس از در ورودي نيز چند عكس تهيه گردد و آنگاه براي به تصوير كشيدن محل اصلي وقوع جرم به جهت آنكه قسمت يا قسمتهايي از صحنه از ديد بيننده مخفي نماند بايستي از نماي اصلي صحنه در يك كادر عكس گرفته شود؛ و چنانچه اين نما در يك كادر قرار نميگيرد لازم است از صحنه بهصورت روش موزاييكي عكسبرداري شود بدين معنا كه صحنه را به چند قسمت تقسيم مينماييم و در هر مرحله عكسبرداري قسمتهايي از كادر قبلي را در كادر جديد قرار ميدهيم و بدين ترتيب زماني كه عكسهاي گرفته شده را در كنار هم قرار ميدهيم و نقاط مشترك را رويهم ميگذاريم تمامي نقاط نماي اصلي صحنه براي بيننده قابل رويت خواهد بود و اين عمل را از زواياي مختلف صحنه انجام خواهيم داد. بهگونهاي كه هيچ قسمتي از فضاي صحنه از ديد ما مخفي نماند. پس از عكسبرداري از نماهاي اصلي، در مرحله بعدي بايستي از كليه آثار و دلايل و مدارك موجود و باقيمانده در صحنه با زاويه مناسب عكسبرداري به عمل آيد.
نكاتي كه در عكسبرداري از آثار و دلايل و مدارك باقيمانده در صحنههاي جرم بايد رعايت شود:
1- از هر يك از مدارك موجود در صحنه جرم مانند اسلحه، چاقو، گلوله و پوكه، عكس موضعي و اختصاصی گرفته شود تا به وضوح ويژگيها و موقعيت آنها در صحنه مشخص گردد.
2- براي عكسبرداري از آثار پا و انگشت، زاويه دوربين نسبت به سوژه بايستي بهطور عمود با تابش نور پرژكتور بهصورت مورب قرار گيرد. ضمناً، عكسبرداري از آثار كفش، رد لاستيك، محل ورود و خروج گلوله، دست نوشتههاي مندرج روي وسايل و يا ديوار صحنه و يا مانند اينها بايستي حتماً از يك اشل يا وسيله اندازهگيري مدرج در كنار سوژهها استفاده نماييم تا اندازه واقعي آنها در عكس براي بيننده مشخص گردد.
3- در عكسبرداري از آثار جرم كه با چشم غيرمسلح قابل رويت نبوده و يا به عبارتي بيرنگ هستند، براي مشخص نمودن موقعيت آنها در صحنه بايد با قرار دادن يك طناب يا باند رنگي و يا وسيله كشيدن گچ (به نوعي كه به اصل وسيله صدمهاي وارد نشود) از آن عكس گرفته و محل آن را در صحنه مشخص نماييم.
4- چنانچه در صحنه جرم جسدي وجود دارد حداقل يك عكس از چهره او با وضوح كامل گرفته شود و سپس از تمام قسمتهاي بدن وي در يك نماي كامل كه بيانگر وضعيت جسد نسبت به صحنه باشد. پس از آن از آثار و علايم موجود روي البسه و بدن جسد عكس گرفته ميشود. بايد دقت نمود چنانچه چهره جسد با چيزي پوشيده شده يا صورتش به سمت زمين است نبايد به آن دست زد بلكه بايستي تحمل نمود و پس از مرحله اثربرداري و جمعآوري مدارك آنگاه از چهره وي عكس لازم را تهيه كرد. همچنين براي عكسبرداري از آثار زير جسد بايد دور جسد را با گچ مشخص نمود و پس از جابجايي آن، از آثار زير جسد نيز عكسبرداري كرد.
5- چنانچه جسد در صحنه به حالتدار آويختگي باشد، از وضعيت كلي جسد در صحنه از زاويه طناب نسبت به گردن، وضعيت گره طناب بر روي گردن و محل قلاب، فاصله پاي جسد از زمين و وضعيت دستان جسد عكسهاي لازم را تهيه نمود.
ب- فيلمبرداري:
در فيلمبرداري از صحنههاي جرم بايستي همانند روش عكسبرداري ابتدا نماي كلي صحنه نسبت به موقعيت محلي و سپس در ورودي نسبت به تصوير كشيده شود و آنگاه براي به تصوير كشيدن نماي اصلي صحنه لازم است با چرخاندن دوربين در جهت موافق يا مخالف گردش عقربه ساعت از كلبه زوايا و نقاط صحنه فيلمبرداري گردد. پس از آن، از كليه آثار و دلايل و مدارك باقيمانده در صحنه از فاصله و زاويه مناسب فيلم تهيه شود. در واقع، فيلمبرداري عيناً همانند عكسبرداري خواهد بود با اين تفاوت كه شخص فيلمبردار يا كارشناس صحنه ميتواند در هنگام فيلمبرداري روي فيلم مشاهدات خود را نيز توضيح دهد. همچنين برابر اظهارنظر كارشناسان فني، ده دقيقه فيلمبرداري برابر است با 14400 قطعه عكس، اما همانطوري كه ميدانيد، مشاهده فيلم نيازمند يك سري وسايل و تجهيزات است كه معمولاً اين وسايل در همه جا وجود ندارد. پس با عكسبرداري و فيلمبرداري از صحنههاي جرم مكمل يكديگر خواهند بود.
ج- ترسيم كروكي:
در برخي صحنههاي جرم مانند تصادفات رانندگي، آتشسوزي به ويژه صحنههاي جنايي مانند قتل، خودكشي، فوت مشكوك و… لازم است، علاوه بر تهيه عكس و فيلم، كروكي نيز ترسيم شود.
انواع كروكي
1- كروكي موقعيت محل:
در اين نوع كروكي، محل وقوع جرم نسبت به محله، خيابان، كوچه و ساختمان اطراف مشخص ميگردد و معمولاً از ترسيم اين كروكي براي مشخص شدن موقعيت اصلي صحنههاي آتشسوزي، تصادفات و تيراندازي استفاده ميشود.
2- كروكي موقعيت صحنه اصلي:
در اين كروكي، موقعيت محل وقوع جرم نسبت به خانه، اداره و يا امثال آن مشخص ميگردد و به اين ترتيب محل اصلي وقوع جرم به موقعيت آن مكان ترسيم ميشود.
3- كروكي كامل وضعيت صحنه اصلي:
در ترسيم اين كروكي تمام جزييات مربوط به كليه آثار جرم، ديوارها و حتي سقف و كف محل وقوع جرم مشخص ميگردد.
در ترسيم كروكي، به ويژه كروكي صحنه اصلي كه ميخواهيم جزييات را در آن نمايش دهيم بايستي:
1- جهات اصلي جغرافيايي مشخص گردد.
2- ابعاد واقعي صحنه، اندازهگيري و ثبت شود.
3- اندازه واقعي هر يك از دلايل و مدارك و آثار جرم مشخص و موقعيت آنها در صحنه معلوم گردد.
4- فواصل هر يك از مدارك باقي مانده نسبت به هم و نسبت به نقاط ثابت و شاخص مانند ستون، در و پنجره و…) مشخص گردد.
لازم به ذكر است براي جلوگيري از اشتباههاي احتمالي در اندازهگيريها و ثبت آنها روي كروكي، اگرچه واحدهاي اندازهگيري متفاوتي وجود دارد، از يك واحد مشخص اندازهگيري براي همه قسمتها مانند (سانتيمتر) استفاده گردد.
5- انتخاب مقياس بايستي متناسب با ابعاد وسعت صحنه جرم باشد. مثلاً در ترسيم يك اتاق 3×4 متر بايد از مقياس 10/1 استفاده نمود و با ترسيم يك مستطيل 30×40 سانتيمتر. كروكي محل را ترسيم نماييم.
6- براي نشان دادن محل و موقعيت اشيايي كه ترسيم آنها در كروكي براي ما مقدور نباشد بايستي از علايم قراردادي و يا روش شمارهگذاري استفاده نمود.
7- ساير اشيا و جزيياتي كه ارتباط خاصي با وقوع جرم ندارد نبايستي در كروكي ترسيم شود.
8- مقياس تاريخ، آدرس محل و مشخصات كسي كه كروكي را ترسيم نموده حتماً بايستي در ذيل برگه مشخص گردد.
9- كروكي اوليه شامل همه جزييات الزاماً بايستي در محل جرم تهيه شود و در مراحل بعد چنانچه بخواهيم گزارش خود را جمعبندي و پاكنويس نماييم، ميتوانيم كروكي را نيز با استفاده از ابزار مخصوص نقشهكشي براساس كروكي اوليه ترسيم نماييم و بايستي حتماً كروكي اوليه جهت ثبت در سوابق نگهداري شود.
10- با ترسيم كروكي، اطلاعاتي جمعآوري ميشود كه به كمك عكس و فيلم مقدور نيست. افزون بر اين، كروكي بيشتر از عكس باعث جلب توجه بيننده به نكات اصلي مربوط به وقوع جرم ميگردد؛ زيرا جزيياتي از صحنه كه با وقوع جرم ارتباطي ندارد در آن ترسيم نميشود؛ درحالي كه در عكس و فيلم تمام جزييات مرتبط و غيرمرتبط با جرم به تصوير كشيده ميشود. درعكس و فيلم جهات جغرافيايي و اندازه اشيا و فواصل واقعي آنها قابل تشخيص نميباشد. درصورتي كه اين موضوع در كروكي كاملاً واضح است در كروكي به جهت زاويه ديد كه از بالا نگريسته ميشود هيچ نقطه كوري وجود ندارد؛ اما در عكس و فيلم به واسطه زاويه ديد افقي، پشت اشيا هميشه از ديد بيننده مخفي ميماند.
ضمناً، گاهي اتفاق ميافتد كه فيلم و عكسهاي تهيه شده بر اثر انعكاس نور روي آن يا دلايل فني ديگر سياه شده و قابل ظهور نميباشد؛ اما اين وضع هيچگاه براي كروكي اتفاق نميافتد. پس در مواقعي كه لازم است صحنه مجدداً بازسازي شود كروكي به همراه عكسها و فيلمبرداري انجام شده، مكمل يكديگر قرار گرفته و در بازسازي هر چه دقيقتر صحنه جرم به ما كمك مينمايند. در حقيقت، كروكي اسكلت و استخوانبندي صحنه جرم و عكس و فيلم به منزله گوشت و پوست آن ميباشند
پي نوشتها:
1 – نجابتي، مهدي، پليس علمي، صفحه 124.
2 – دكتر گودرزي، فرامرز، پزشكي قانوني 1، صفحه 495.
3- نجابتي، مهدي، پليس علمي، صفحه 128.
4- x- CROSS- PROJECTION
در شماره پیشین گفته شد که برای قاعده طلایی ” Golden Rule ” در صورتی که قبل از ثبت وضعیت صحنه جرم، لوازم و وسایل موجود در آن جابجا گردد، دیگر به هیچ وجه امکان برگرداندن آنها به وضعیت اول میسر نخواهد بود. به همین منظور روشهای مختلفی برای ثبت صحنه جرم وجود دارد که اهم آنها عبارتنداز : یادداشت برداری، عکسبرداری، فیلم برداری و ترسیم کروکی. همچنین گفته شد که هر یک از این روشها به چه نحو انجام میگردد و در هنگام بازسازی صحنه چه کمک شایانی به ما میکنند. حال پس از آنکه وضعیت صحنه جرم تثبیت گردید، مرحله جستجو و کشف آثار و مدارک باقیمانده در صحنه آغاز میشود. بایستی با توجه به موقعیت مکانی، شرایط فیزیکی، نوع قرار گرفتن وسایل و اشیا و وسعت صحنه، تعداد کارشناسان و… به منظور کشف و اثر برداری آثار و مدارک باقیمانده، یکی از روشهای استاندارد بررسی و اتخاذ گردد.
انواع روشهای بررسی صحنه جرم:
1ـ روش حلزونی یا چرخشی:
در این روش، کارشناس بررسی صحنه جرم در جهت موافق یا مخالف عقربه ساعت از یک نقطه (که معمولاً در فضاهای مسقف در ورودی میباشد.) شروع به جستجوی آثار و مدارک باقیمانده در صحنه نموده و با یک حرکت منظم به کار خود ادامه میدهد تا به مرکز صحنه برسند و در این مسیر به هر یک از آثار و مدارک که برخورد مینماید با روش اصولی و فنی آن را برداشته و در ظروف استاندارد بستهبندی نموده و دقیقاً توضیح میدهد که این نمونه از کدام قسمت برداشته شده است. (تصویر شماره یک)
2ـ روش خطی یا ستونی:
در این روش، کارشناس با تقسیم محیط صحنه به قسمتهای مساوی طولی، به صورت خطی از یک نقطه شروع به حرکت نموده تا به انتهای مسیر برسد و سپس از مسیر کناری مجدداً به جستجوی مدارک پرداخته و به همین ترتیب ادامه داده تا کل صحنه جرم مورد بررسی دقیق قرار گیرد. همانند روش فوق، در این بررسی هر گونه مدرک و یا آثاری که کشف میگردد دقیقاً بستهبندی و مشخص میشود که از کدام محل برداشته شده است. (تصویر شماره 2) گاهی اوقات در فضاهای بزرگتر، از این روش با توجه به تعداد کارشناس در کنار هم قرار گرفته و مسیرهای طولی مساوی را بررسی مینمایند و با این روش میتوانیم با سرعت بیشتری محیط صحنه را بررسی نماییم (تصویر شماره 3)
3ـ روش شبکهای:
گاهی اوقات با توجه به نوع اتفاق افتاده و میزان آثار باقیمانده و همچنین افزایش دقت در کشف آثار و مدارک باقیمانده، نیاز است که صحنه جرم از جهتهای مختلف مورد بررسی قرار گیرد که در این صورت از روش شبکهای که همانند روش خطی یا ستونی است، استفاده میشود. با این تفاوت که آن را از جهتهای مختلف انجام میدهیم. (تصویر شماره4)
تصویر شماره (4)
4ـ روش دایرهای:
در روش دایرهای، کارشناس، محل صحنه جرم را به شکل یک دایره تصور نموده و با ترسیم خطوط فرضی از محیط دایره به مرکز آن را به قسمتهای مساوی تقسیم نموده و منطقه مورد نظر را بررسی و اثر برداری مینماید. (تصویر شماره 5)
تصویر شماره (5)
5ـ روش منطقهای:
کارشناس یا کارشناسان در این روش همانند روش دایرهای، محیط صحنه را به قسمتهای مختلف تقسیم نموده، با این تفاوت که در این روش، محل صحنه به شکل مربع یا مستطیل تصور میشود و سپس آن را به قسمتهای کوچکتر تقسیم نموده. و شمارهگذاری مینماییم و به ترتیب از منطقه یک شروع به جستجو مدارک نموده تا به آخرین منطقه برسیم. (تصویر شماره 6)
تصویر شماره (6)
انتخاب هر یک از این روشها نسبت به یکدیگر هیچ تفاوت و مزیتی نداشته و صرفاً اتخاذ هر کدام از آنها توسط کارشناسان تنها بسته به شرایط و وضعیت صحنه بوده و بدان منظور است که آثار و مدارک باقیمانده به بهترین نحو ممکن کشف و جمعآوری گردد. به عبارت دیگر، هیچ مدرکی از دید تیزبین کارشناسان پنهان نماند.
آثار و مدارک باقیمانده در صحنه جرم:
گاهی اوقات پس از آنکه کارشناس صحنه جرم با اتخاذ یکی از روشهای استاندارد صحنه و محیط آن را مورد بررسی قرارداد، در گزارش خود اعلام مینماید که در این صحنه آثار و مدارکی وجود ندارد. به کار بردن این عبارت در گزارش اشتباه میباشد؛ چرا که به نظر اکثر کارشناسان و افراد متخصص، بعید است در یک صحنه جرم آثار و مدارکی باقی نمانده باشد. بنابراین، در صورتی که پس از بررسی صحنه، مدرکی کشف نگردد در گزارش بایستی عنوان شود که آثار و مدارکی به دست نیامده؛ زیرا اصولاً در صحنههای جرم دو دسته آثار و مدارک وجود دارد: دسته اول، آثار و مدارکی که توسط مجرم از محل خارج میگردد مانند اموال باقیمانده و اشیای مسروقه، آثار ضرب و جرح که توسط مقتول یا نگهبان و یا مالباخته روی بدن مجرم باقیمانده، خاک کفش و…
دسته دوم آثار و مدارکی که از جرم در حین ارتکاب جرم در محیط صحنه جرم باقی میماند که این خود نیز به دو دسته تقسیم میگردد:
الف – آثار نامرئی که با چشم غیر مسلح قابل رؤیت نمیباشد.
ب – آثار مریی.
بنابراین، در برخورد با این گونه مدارک با دو حالت روبرو هستیم: حالت اول، درخصوص آن دسته آثار و مدارک مرئی و نامرئی است که در حال حاضر وسایل و امکانات و ابزار تخصصی کشف و جمعآوری آنها را در اختیار داریم.
حالت دوم، اگرچه ما میدانیم که آثار و مدارک در صحنه جرم باقیمانده، لیکن در حال حاضر ابزار و یا وسایل فنی خاص جهت جمعآوری آنها وجود ندارد مانند بوهای مختلفی شبیه گاز و تعفن، ادکلن و یا طول موجهای مختلف صوتی و غیره. بنابراین، درخصوص آن دسته از صحنههای جرم که مدارکی در آنها کشف نمیگردد، با توجه به مراتب فوق و اینکه یقین داریم در محیط صحنهها آثار و مدارکی باقیمانده است، در گزارش خود بایستی عنوان نماییم که آثار و مدارکی به دست نیامد، نه اینکه وجود نداشت.
در رابطه با بحث بررسی صحنه جرم و اینکه انجام این امر وظایف کارشناسان بررسی صحنه واحدهای تشخیص هویت میباشد یا کارگاهان آگاهی، در اینجا لازم به توضیح است، همان طوری که گفته شد، در صحنههای جرم عموماً دو دسته آثار وجود دارد: یکی آثاری که توسط مجرم از محل صحنه خارج میگردد که پیگیری و بررسی آنها جزء وظایف کاراگاهان است و دسته دوم، آثار و مدارکی که در محیط صحنه باقی میماند و بررسی و کشف و جمعآوری آنها جزء وظایف کارشناسان تشخیص هویت است.
عمده آثار و مدارکی که در صحنههای جرم به صورت مریی یا نامریی میماند و کارشناسان با دقت فراوان در جستجوی آنها محیط صحنهها را بررسی مینمایند عبارتنداز:
1ـ آثار انگشت پنهان یا جنایی؛
2ـ آثار کف دست و پا؛
3ـ آثار کف کفش؛
4ـ آثار رد لاستیک وسایط نقلیه؛
5ـ آثار خاک و گل کف کفش؛
6ـ اسلحه؛
7ـ گلوله؛
8ـ پوکه؛
9ـ آثار اصابت گلوله روی شیشه و سایر وسایل؛
10ـ آلات و ادوات ورود و خروج به صحنه جرم؛
11ـ شیشههای شکسته شده؛
12ـ مواد آتشزا و منفجره؛
13ـ ظروف مشکوک به مواد شیمیایی؛
14ـ مایعات مشکوک؛
15ـ انواع سموم؛
16ـ مواد مخدر و آلات و ادوات مصرف آن؛
17ـ آثار رنگ و یا آلودگی (روغن…)؛
18ـ انواع اسیدها؛
19ـ لکههای خونی؛
20ـ تارهای مو؛
21ـ الیاف پارچه؛
22ـ فیلتر سیگار؛
23ـ غذاها و میوههای گاز زده؛
24ـ اشیاء و البسه آلوده به منی؛
25ـ بافتهای بیولوژیکی بدن (پوست و غیره…)؛
26ـ البسه مشکوک؛
27ـ یادداشتهای سوخته شده، مچاله شده یا پاره شده؛
28ـ یادداشتهای نوشته شده روی دیوار و سایر وسایل؛
29ـ عکس و فیلم و نوارهای صوتی؛
30ـ مکالمات و اصوات یا شمارههای ضبط شده روی حافظه دستگاهها؛
خلاصه
در قسمتهاي قبل، مطالبي در خصوص اهميت جرم و چگونگي حفظ آن و روشهاي تثبيت صحنه به همان حالت اوليه با بهرهگيري از تكنیكهاي يادداشت برداري، عكاسي، فليمبرداري و ترسيم كروكي و سپس روشهاي مختلف بررسي صحنههاي جرم و موارد كاربرد هر يك از اين روشها به فراخور وضعيت صحنه اعم از خطي، مارپيچي، حلزوني و… و همچنين عمده آثار و مداركي كه در محل جرم باقي ميماند مطرح و خصوصيات و ويژگيهاي كاربردي هر يك به شرح و تفسير بيان گرديد. اكنون در زمينه اثر برداري از آثار باقي مانده مطالبي عرضه خواهد شد.
همان طور كه گفته شد، يكي از دستهبنديهاي مربوط آثار و مداركي كه در صحنههاي جرم باقي ميماند مربوط به آثار مرئي و نامرئي ميباشد. در اينجا بايد توجه داشت جستجو، پيدايش و نمونهبرداري اين آثار كار بسيار ظريفي بوده و بعضاً حتي پيدا نمودن برخي آثار بهرغم مرئي بودن، به علت كوچكي يا همرنگ بودن با ساير اشياء و به هم ريختگي وضعيت صحنه جرم بسيار مشكل ميباشد. بنابراين، نياز است كارشناسان صحنه در هنگام جستجوي آثار و مدارك، به شگردهاي مختلف مجرمين نيز توجه داشته و با نگاهي تيزبينانه از نقطهاي كه براساس يكي از روشهاي بررسي صحنه اتخاذ نمودهاند شروع بررسي نموده و در پي يافتن آثار و مدارك باقيمانده در صحنهها باشند پس، قبل از هر چیز باید بدانیم که آثار و مدارکی که معمولاً در صحنههای جرم باقي ميماند و ما به دنبال آنها ميگرديم در كدام قسمتها و روي چه نوع وسايل و اشيايي بهتر باقي ميماند و امكان اثر برداري آنها با وسايل و تجهيزاتي كه در حال حاضر در اختيار داريم وجود دارد. يكي از آثار مهمي كه معمولاً در اكثر صحنههاي جرم به دست ميآيد آثار انگشت است؛ براي پيدا كردن و اثر برداري از آنها به نكات ذيل توجه نمود:
الف- آثار روي چه اجسامي باقي ميماند.
ب- نحوه جستجو و پيدا كردن آثار انگشت.
ج- روشهاي مختلف ظهور و برداشت آنها.
الف- آثار انگشت روي چه نوع اجسامي باقي ميماند.
ساختمان پوست انگشتان از لايههاي مختلفي تشكيل شده: لايه اول شامل سلولهاي به هم فشرده و عصب و منافذ است، لايه دوم قسمت نازك و لزج مانندي است و لايه سوم قسمت گوشتي است كه در آن غدد مترشحه تعرق و غدد خلاق پوست وجود دارد. هرگاه براي دو لايه فوقاني حادثهاي مانند بريدگي، سوختگي، ساييدگي و….. رخ دهد، اين لايه سوم است كه نسبت به ترميم و بازسازي آنها اقدام مينمايد و خطوط سرانگشتان را نيز بدون هيچ تغييري به همان شكل اوليه ترميم ميكند؛ اما اگر در اثر حادثهاي لایه سوم آسيب ببيند متأسفانه ديگر امكان بازسازي و شكلگيري خطوط سرانگشتان امكانپذير نميباشد. با اين مقدمه، متوجه شديم كه در سرانگشتان و در لايه سوم عميق و گوشتي، غدد مترشحه تعرق نيز وجود دارد كه همانند ساير قسمتهاي مختلف پوست بدن به عنوان يكي از راههاي دفع مواد زايد بدن وظيفه دارد از راه تعرق، مواد زايد مانند چربيها، قند، نمك، اسيدآمينه، اوره و آلبومين و…. را همراه مقداري آب خارج نمايد. بنابراين، خروج اين مواد از راه منافذ روي پوست باعث ميگردد هم سطوح پوست نرم و لطيف باشد و هم هر قمست از پوست بدن به ويژه سر انگشتان كه داراي خطوط و اشكال انحصاري ميباشد با سطوح اشياي ديگر برخورد نمايد، نقش آن روي آنها منعكس گردد. بنابراين، ما با دستان خود وسيله و يا شئي را لمس نماييم، خطوط سر انگشتان ما روي آنها منكعس ميگردد. در اينجا بايستي توجه داشت، اگر چه آثار انگشتان در صحنه جرم در تحقيقات ما از اهميت بالايي برخوردار است، ليكن براي دستيابي به اطلاعات آنها محدوديتهاي فراواني نيز وجود دارد. كيفيت آثار انگشتان به يك سلسله شرايط مانند نوع سطح اجسام چگونگي قرار گرفتن و انعكاس اثر انگشت روي سطح مقدار عرقي كه از بدن خارج ميشود و سطح خطوط برجسته سرانگشتان را پوشانيده است و برخي عوامل ديگر مانند نقص عضو و يا عوارض شغلي كه موجب ميگردد خطوط برجسته انگشتان تا حدودي صاف گردند، ارتباط دارد. يا در برخي مواقع، شخص مجرم به صورت سهوي و يا عمدي اقداماتي انجام مي دهد مانند طريقه لمس سوژه، كشيده شدن آثار انگشت روي سطح اجسام، آغشته نمودن خطوط سرانگشتان به مواد ژلاتيني و يا چسب، پوشيدن دستكش و غيره كه باعث ميشود آثار انگشت باقي مانده در صحنه تحت تأثير اين اقدامات محو و يا نامطلوب جلوه نمايند و از ديگر عواملي كه بعضاً آثار انگشت پنهان و يا جنايي و يا ساير آثار باقيمانده در صحنههاي جرم را تحت تأثير قرار ميدهد، عوامل طبيعي مانند آب، باد، خاك، رطوبت، دماي محيط و… خواهد بود. با علم به اين محدوديتها و عوامل تأثيرگذار، اشياء و اجسامي كه وجود دارند در هنگام لمس آنها به دو دسته عمده جاذبالرطوبه و غير جاذبالرطوبه تقسيم ميگردند.
آثار انگشت روي سطوح غير جاذبهالرطوبه:
آثار انگشتي كه روي اشياي صيقلي، سفت و يا به عبارتي غير جاذبهالرطوبه كشف ميگردند، ممكن است به صورت تقريباً نيمه خشك مشاهده گردند، اين گونه، آثار همان گونه كه گفته شد، حاوي مقداري آب و چربي و املاح ديگر ميباشند؛ چنانچه با زاويه به آنها نگاه شود به نظر برجسته ميآيند و به همين دليل آشكار نمودن آنها با كمك مقدار كمي پودرهاي مخصوص ظهور آثار انگشت به راحتي صورت ميگردد. در هنگام استفاده از پودر بايد دقت نمود مقدار پودر بسيار كم باشد؛ چرا كه پاشيدن بيش از حد پودر روي اثر موجب ميشود خطوط اثر انگشت محو گردد. بايد توجه داشت كه برس را ابتدا به مقدار كمي با پودر مخصوص ظهور آثار انگشت به رنگ متضاد با سطحي كه اثر روي آن وجود دارد آغشته مينماييم و سپس بدون آنكه با سطح و نقش تماس و يا برخورد نمايد از يك جهت پودر را در تمام قسمتهاي سطح مورد نظر پخش مينماييم و اين عمل را به طور يكنواخت و آرام تا مشاهده كامل خطوط اثر انگشت ادامه ميدهيم. پس از رؤيت نقش، مقدار پود اضافه را به آرامي با فوت كردن و يا برس زدن پاك مينماييم (به عنوان يك اصل كلي چنانچه تصور نماييم كه در اثر پودر زدن ممكن است اثر باقي مانده محو و يا ضايع گردد، حتماً بايستي قبل از اين عمل از اثر مورد نظر با استفاده از دوربينهاي مخصوص عكس تهيه نماييم) پس از ظاهر كردن اثر به وسيله پودر نوار شفاف و چسب داري (ژلاتين) به طول و اندازه حداقل دو برابر سطحي كه اثر روي آن ظاهر شده در لبه انتهاي اثر قرار ميدهيم و با فشار انگشت روي نوار به آرامي و به تدريج آن را روي تمامي سطح ميچسبانيم، اگر به طور تصادفي حبابهاي هوا در زير نوار تشكيل شد بايد به نرمي و با دقت بدون آنكه آسيبي به اثر وارد شود با فشار دادن به حباب متشكل هوا زير آن را خارج نماييم.
پس از قرار دادن نوار بر چسب روي اثر ظاهر شده، اكنون براي اثربرداري به دو روش ميتوان اقدام نمود: 1- در صورت امكان عيناً شيي كه اثر ظاهر شده روي آن قرار دارد به آزمايشگاه منتقل نماييم. 2- نوار چسب يا ژلاتين را از روي اثر ظاهر شده جدا نموده و آن را روي زمنيهاي با رنگ مخالف با رنگ پودر استفاده شده بچسبانيم. مأموران بررسي كننده صحنه در هنگام اثربرداري به روشهاي فوق بايد نسبت به حفظ و صدمه نزدن به اموال موجود در صحنه دقت لازم را به عمل آورند.
گاهي اوقات در هنگام اثربرداري از آثار انگشت باقي مانده روي بعضي سطوح مانند شيشه يا ظروف فلزي متوجه ميشويم كه اثر هنوز مرطوب است. بايد دقت نمود چنانچه در اين هنگام از پودر استفاده نماييم اثر محو و ضايع خواهد شد. بنابراين بايستي ابتدا آن را در هوا و شرايط طبيعي خشك نماييم. براي خشك كردن اين نوع آثار به هيچ وجه نبايد از دستگاههاي نوري يا حرارتي و يا گرماي مصنوعي استفاده شود. مأموران بررسي كننده صحنههاي جرم بايد به اين نكته توجه نماييد، اگرچه در صحنه جرم آثار به دست آمده نميتواند مورد شناسايي كامل قرار گيرد، ليكن براي متخصصين، تطبيق آثار انگشت بررسي و ارتباط آنها با آثار انگشت افراد مظنون امكانپذیر خواهد بود. بنابراين در هنگام اثربرداي نبايد تنها به دنبال اثر انگشت سالم و با خطوط و شكل كاملاً طبيعي بود، بلكه به نظر متخصصين تطبيق آثار انگشت حتي قسمت كوچك از يك اثر انگشت و يا خطوط و يا بندهاي دوم و سوم انگشتان و يا آثار كف دست و يا حتي پاها ميتواند در مقايسه با آثار مشابه دستان و يا پاهاي اشخاص مظنون مورد بهرهبرداري قرار گيرد.
آثار انگشت روي سطوح صاف جاذبهالرطوبه:
در برخورد با اين گونه آثار كه معمولاً روي وسايلي مانند كاغذ، مقوا، پارچه و….. باقي ميمانند بايد توجه داشت كه ظهور اين گونه آثار در صحنههاي جرم معمولاً امكانپذير نميباشد، مگر در مواقعي كه ابزار مخصوصي در اختيار داشته باشيم. پس بايستي عيناً آنها را بدون آن كه لمس نماييم با كمك انبر يا وسايلي مانند آن به آزمايشگاه منتقل نموده و در هنگام انتقال بايستي دقت شود كه آنها را در بستهبنديهاي پلاستيكي شفاف قرار دهيم كه به راحتي قال رؤيت باشد و رطوبت ديگر به آنها نرسد، زيرا نفوذ هرگونه رطوبت ممكن است باعث ضايع شدن و در آميخته شدن خطوط آثار انگشت روي آنها شود.
– محلها و قسمتهايي كه ممكن است آثار انگشت باقيمانده باشد:
مأموران بررسي كننده صحنههاي جرم بايد توجه داشته باشند كه در دوره زماني و شرايط فعلي كه اكثر علوم و فنآوريها از طريق راديو و تلويزيون، سينما، روزنامه، كتب، مجلات، رايانه و……….. به راحتي در اختيار عامه مردم از جمله افراد بزهكار قرار ميگيرد، اكثر مجرمان اطلاع دارند كه ممكن است از طريق آثاري كه در صحنههاي جرم از خود باقي ميگذارند به ويژه آثار انگشت شناسايي شوند. بنابراين، حتيالامكان سعي مينمايند به هر طريق ممكن با (پوشيدن دستكش، ساييدن خطوط سر انگشتان، چسب زدن به سر انگشتان و يا پاك كردن محيط صحنه و…..) آثار باقي مانده را از بين ببرند. پس جستجوي آثار باقيمانده در شرايط فعلي نسبت به سنوات قبلي بسيار مشكلتر شده؛ اما اين بدان معنا نيست كه ما نتوانيم آثاري پيدا نماييم؛ زيرا مجرمين هر چند هم باهوش باشند به هر حال به واسطه شرايط خاص صحنههاي جرم و وجود استرس و اضطرابي كه بر آنها حاكم است باعث ميشود اشتباه نمود و آثاري از خود در قسمتهايي از صحنه بر جاي بگذارند که در ظاهر در دسترس نيستند بيشتر توجه داشت مانند قسمتهاي خروجي درها و پنجرهها، دستگيرهها، زير صندلي و لبه كشوهاي ميز توالت خانمها، لبه زيرين و پشت ظروف مانند كاسه و بشقاب و ليوان، لبه قفسهها، كابينتها، كتابخانهها، بوفهها، كمدها، لبه پشت صندليها، پشت
آيينهها، قاب عكسها، سطلهاي زباله، دستگيره و در يخچالها، گوشي تلفن، كليد و پريزها و دو شاخههاي برق، حتي در برخي مواقع كه مجرمين از دستكش استفاده مينمايند و آن را در هنگام خروج از صحنه در قسمت بيروني صحنه دور مياندازند ممكن است اثر انگشت در قسمت لايه داخلي آنها باقيمانده باشد. قسمت لايه داخل و خارج دستگيره و شيشه خودروها، روي لبه فرمان يا دسته دنده، لبه بالايي و داشبورد يا چنانچه در صحنه نوشتههايي پيدا شود. (نامههاي تهديد آميز، عاشقانه، وصيتنامه، چك پول، قرارداد و غيره)
ج) روشهاي ظهور آثار انگشت:
يكي از روشهاي ظهور آثار انگشت در خصوص آثار بهجاي مانده روي اشياي غير جاذبهالرطوبه استفاده از نور مورب سفيد رنگ است. بدين ترتيب كه منبع نور را با زاويه 45 درجه به سطح مورد نظر ميتابانيم و از جهت موافق و يا مخالف با زاويه 75 درجه به سطح نگاه ميكنيم و سپس با استفاده از پودرهاي مخصوص، اقدام به ظهور اثر مينماييم. بايد دقت داشت در هنگام استفاده از پودر، رنگ پودر انتخاب شده با رنگ سطحي كه اثر روي آن منعكس است متضاد باشد. به همين ترتيب رنگ زمينهاي كه نوار چسب يا ژلاتين اثر انگشت ظاهر شده را به آن ميچسبانيم بايستي با رنگ پودر متضاد باشد. به طور كلي قبل از اكنون بخواهيم اثر انگشت را ظاهر نماييم بايد برس را از گرد و غبار احتمالي و با پودرهاي اضافي كه در اثر كاركردهاي قبلي روي آن باقيمانده پاك كنيم بنابراين، دسته برس را بين دو كف دست قرار داده و آن را به سرعت ميچرخانيم به اين ترتيب برس ما از گرد و غبار تميز ميشود، سپس برس مورد نظر را به مقدار كمي از پودر آغشته مينماييم و به طور يكنواخت پودر را روي سطحي كه اثر روي آن قرار دارد پخش مينماييم و اين عمل را از يك سمت به سمت ديگر بدون آنكه برس با سطح محكم برخورد نمايد به طور يكنواخت و مستمر ادامه ميدهيم تا اثر كاملاً ظاهر گردد. در هنگام ظهور اثر ممكن است اندازه آن با اندازه طبيعي اثر انگشت مقداري متفاوت يا بزرگتر باشد، اين به آن دليل است كه اثر انگشت منعكس شده تحت فشار مثلاً وزن اجسام يا تكيه دادن مجرم به اشيا باشد و يا اثر انگشت به همراه بندهاي ديگر انگشتان و يا به همراه آثار كف دست باشد. بايستي توجه نمود كه اين آثار نيز بايستي ظاهر گردد؛ چرا كه اين آثار هم ميتواند در صورت داشتن افراد مظنون مورد بهره برداري قرار گيرد.
ظهور آثار انگشت روي اشياي جاذبه الرطوبه:
روش بخار يُد: از اين روش زماني استفاده ميشود كه مدت زمان زيادي از ايجاد اثر نگذشته باشد و روش آن بدين نحو است كه مقدار كمي يُد متبلور را كه اصولاً مادهاي است جامد و فرار، داخل يك ظرف مانند بشر ريخته و آن را داخل محفظه مخصوص يا زير هود قرار ميدهيم و سپس به آن حرارت ميدهيم و كاغذ يا مقواي مورد نظر را در بالاي ظرف قرار ميدهيم تا بخاري که از يُد متصاعد ميشود روي آن بنشيند؛ در اثر تركيب با مواد چربي و ديگر مواد موجود در اثر انگشت، خطوط آن به رنگ زرد متمايل به قهوهاي ظاهر ميگردد. اما اين آثار در مجاورت هواي آزاد ناپايدار بوده و محو ميگردد، پس لازم است به محض ظهور آثار بلافاصله از آنها عكسبرداري شود و يا آن را در بين دو لايه شيشه قرار داده و پس از خارج كردن هواي بين آنها دور آن را با نوار چسب قوي چسبانده تا از تماس با هوا مصون بماند.
روش تاينهيدرين:
اين روش مخصوص آثاري است كه مدت زمان زيادي از ايجاد آنها گذشته باشد؛ و روش آن بدينترتيب است كه ابتدا پودر تاين هيدرين را در يكي از حلالها مانند الكل يا اتر حل مينماييم و سپس محلول به دست آمده را روي سند اسپري مينماييم و اين عمل را آنقدر ادامه ميدهيم تا سطح مورد نظر كاملاً به اين ماده آغشته شود. سپس سند مورد نظر را در داخل محفظه شيشهاي يا پلاستيكي به مدت حداقل 24 ساعت قرار ميدهيم در اثر تركيب محلول يا مواد آتي، اثر انگشت ظاهر ميشود و معمولاً رنگ آن صورتي خواهد بود. آثاري كه با اين روش ظاهر ميشود با دوام است و نياز به عكسبرداري ندارد.
در برخي مواقع كه نياز است آثار انگشت سريعتر از زمان ياد شده ظاهر گردد، نياز است پس از آنكه محلول به طور كامل روي سند مورد نظر اسپري گرديد آن را در دستگاه مخصوص قرار داده و درجه حرارت مورد نظر را تنظيم نماييم و پس از چند دقيقه آثار ظاهر خواهد شد.
روش بخار چسب:
اين روش بدين صورت است كه يك مخزن به عنوان اتاقك بخار وجود دارد كه قسمت بالاي آن پوشش شيشهاي قرار دارد؛ در اين محفظه يك ظرف وجود دارد كه هميشه بايستي در آن آب باشد؛ چرا كه در اين روش رطوبت نقش مهمي را ايفا مينمايد. در اين محفظه يك لامپ نيز وجود دارد كه نقش منبع حرارتي را داد. براي ظهور آثار لازم است اشياي مورد نظر به صورت معلق را در آن نگاه كنيم. براي برداشت اين آثار بايستي از آنها عكس گرفته شود. از اين روش براي ظهور آثار روي كيسههاي پلاستيكي استفاده ميشود.
روش نيترات نقره:
از اين روش براي ظهور آثار نامرئي انگشت روي پارچههاي به رنگ روشن استفاده ميشود. مقداري نيترات نقره را با آب مقطر و اسيد استيك مخلوط نموده و پارچه را كاملاً با آن آغشته كرده و در محل تاريكي خشك مينماييم. پس از خشك شدن پارچه آثار انگشت در پرتو نور معمولي و يا نور ماوراء بنفش قابل رؤيت خواهد بود و با توجه به اين كه آثا ظاهر شده در مقابل نور پايداري ندارد و محو ميشود، بايستي از آن عكسبرداري نمود.
روش اشعه ليزر:
همان طور كه گفته شد، در عرق بدن انسان تركيبات مختلفي از جمله برخي ويتامينها وجود دارد كه داراي خاصيت فلورسانس است كه در شرايط عادي با چشم غير مسلح قابل رؤيت نميباشد؛ ليكن چنانچه در معرض پرتو اشعه ليزر قرار ميگيرد به رنگ نارنجي مايل به زرد قابل رؤيت خواهد بود. يكي از مزاياي اين روش آن است كه آسيبي به اثر وارد نميشود. چون با اطمينان ميتواند از آن براي پيدايش ظهور آثار استفاده كرد و سپس از آنها با فيلتر مخصوص عكسبرداري نمود. از اين روش ميتوان براي آثار روي پارچه سطوح سخت آثار قديمي كه سالها از آن گذشته باشد، سطوح فوم مانند استفاده نمود.
روش نور U.V-I.R:
در اين روش با استفاده از پرتو نورهاي ماوراي بنفش (U.V) و مادون قرمز (I.R) و بازتاب آن در برخورد با اسيد آمينه موجود در عرق بدن ميتوان آثار انگشت باقي مانده روي سطوح اجسامي مانند پارچه، پلاستيك، روكشهاي پلياستر، شيشهها، كاغذ را ظاهر و سپس از آنها با استفاده از دوربين با فيلتر مخصوص عكسبرداري نموده.
همان گونه كه به ياد داريد، گفته شد كه يكي از دستهبنديهاي آثار باقي مانده در صحنههاي جرم مربوط به آن دسته از آثاري است كه ميدانيم در صحنه جرم باقي مانده، ليكن در حال حاضر ابزار خاص براي برداشتن آنها در اختيار نداريم و از جمله اين آثار، آثار انگشت باقيمانده روي پوست بدن قرباني يا متوفا ميباشد كه چنانچه امكان كشف و ظهور آنها وجود داشته باشد در شناسايي قاتل ميتواند كمك بسيار مؤثري داشته باشد. در برخي كتابهاي تحقيقات جنايي اعلام گرديده كه بعضي متخصصان آزمايشگاهي عقيده دارند در مواقعي كه پوست بدن شخص مقتول مرطوب نباشد و يا در مجاورت آب و هواي گرم قرار نگرفته و يا مقدار موي موجود در سطح بدن متراكم نباشد و يا درصد ميزان چربي روي پوست متوفا بيش از حد نباشد و يا قرباني قبل از مرگ بيماري پوستي نداشته و داروهاي خاص مصرف نكرده باشد، در اين صورت امكان دارد آثار انگشت روي قسمتهاي خاصي از بدن مانند اطراف گردن، جلوي سينه و رانها را ظاهر نمود. يكي ديگر از بررسيهايي كه اخيراً در خصوص آن مطالبي عنوان گرديد، ظهور آثار انگشت روي بدن اشخاص زنده است. بدين نحو كه محل مورد نظر را در برابر بخار يد قرار داده و پس از آن با نوار شفاف پلاستيكي روي آن را ميپوشانيم و بعد از آن چند ثانيه آثار يا خطوط ارغواني تيره رنگ ظاهر خواهد شد؛ ليكن قبل از این آزمایش بایستی توجه داشت که قبل از بخار دادن روي پوست، شخص مورد آزمايش نسبت به يد حساسيت نداشته باشد.
اثر برداری از صحنههای جرم
¯ خلاصه:
در بخشهای قبلی گفته شد، از جمله آثار مهمی که معمولاً در صحنههای جرم باقی میماند، آثار انگشت است، که در این رابطه توضیح داده شد که این گونه آثار روی چه نوع سطوحی باقیمانده و با چه روشها و ابزاری میتوان آنها را کشف نمود، و سپس انواع روشهای ظهور و برداشت مطرح گردید و در مجموع اشاره گردید که به این نوع از آثار انگشت باقیمانده در صحنه جرم آثار پنهان گفته میشود. از جمله آثار دیگری که به صورت آشکار و پنهان در صحنههای جرم باقی میماند، آثار کف پا و کفش و رد لاستیک و سایط نقلیه است، آثاری که معمولاً تحت عنوان آثار پا در صحنههای جرم باقی میماند حالتهای مختلفی دارد؛ گاهی اوقات آثار پا برهنه بوده و گاه توأم با آثار کفش است و بسته به این حالات، گاه آثار روی سطوح سخت و محکم است و در برخی مواقع روی سطوح نرم و خمیری شکل باقی میماند. پس با توجه به متنوع بودن آثار و نیز سطوح متفاوت، در برخورد با هر یک از حالتها بایستی با دقت کامل عمل شود؛ زیرا کوچکترین بیدقتی و یا سهلانگاری موجب ضایع شدن اثر خواهد شد؛ به همین دلیل، اکثر کارشناسان اثربرداری از صحنههای جرم معتقدند که قبل از هر گونه اقدام در جهت اثربرداری بهتر است از اثر پا یا کفش به جا مانده چند عکس به صورتی گرفته شود که در یک حالت موقعیت اثر را نسبت به وضعیت صحنه و نوع حرکت و قدم برداشتن مجرم را مشخص نماید، و چند عکس نیز از زاویه نزدیک با قرار دادن یک اشل اندازهگیری برداشته شود که اندازه و جزئیات دقیق اثر مانند خط سیر، زاویه پا و خط جهت پا مشخص گردد. موضوع آثار پا و کفش و بهرهبرداری از آنها معمولاً کمتر مورد توجه مأمورین تحقیق قرار میگیرد و یا بعضاً اگر توجه شود به صورت اجماع و کلی بوده؛ زیرا برای فهم این گونه آثار، هر چه قدر هم آموزش تئوری و اطلاعات نظری روشن و واضح بیان گردد باز در هنگام مشاهده این آثار و بهرهبرداری و فهم آنها نیاز به داشتن تجربه عملی زیادی است. برای درک بهتر این مطلب شخصاً میتوانید امتحان کنید، چند قدم روی سطح خاکی یا خمیری شکل حرکت نمایید، سپس به آن نگاه کنید؛ در مراحل اول شاید چندان چیز خاصی توجه شما را به خود جلب نکند، امّا در مراحل بعدی از تکرار این مشاهدات و دیدن آثار کفش و پاهای مختلف میتوان به نکاتی مانند حالت راه رفتن شخص به صورت آهسته یا دو، جثه فرد، وزن تقریبی، نوع حرکت با پاشنه یا پنجه، سالم بودن یا معلول بودن پای فرد، آثار و ساییدگی پاشنه یا پنجه و در موارد دقیقتر، در مواقع برهنه بودن پا نقوش و خطوط کف پا و در صورتی که کفش باشد آج و شماره کفش و نوع آن پی برد و از مجموع این آثار، حالاتی مانند:
1ـ سمت حرکت،
2ـ خط سیر حرکت،
3ـ خط جهت پا،
4ـ طول قدم فرد مورد نظر، مشخص میگردد.
1ـ سمت حرکت: عبارت است از جهتی که فرد مورد نظر به آن سو گام برداشته است و این سمت از بررسی عمل پنجه و پاشنه پا قابل تشخیص خواهد بود و برای نشان دادن موقعیت آنها در صحنه جرم بهتر است از نمای باز به گونهای که موقعیت آنها نسبت به صحنه و جهت جغرافیایی مشخص گردد عکس گرفته شود.
2ـ خط سیر حرکت: در هنگام راه رفتن اشخاص سالم و معمولی، خطی فرضی مماس بر کنارۀ قسمت پاشنهها ایجاد میشود که تقریباً هم سو و هم جهت با سمت حرکت میباشد؛ امّا در شرایط غیرعادی و در افراد غیرطبیعی که راه رفتن آنها طبیعی نمیباشد، مانند معلولین، افراد مست، اشخاص سنگین وزن، خانمهای باردار و یا کسانی که وسیله سنگینی را حمل مینمایند، این خط مستقیم نبوده و معمولاً حالت شکسته خواهد داشت و به طور کلی، متخصصین امر اعتقاد دارند خط سیر شکسته به افرادی تعلق دارد که نظم خاصی نداشته و به نوعی در رفتار خود لاابالی هستند.
3ـ خط جهت پا: هر فرد در زمان راه رفتن معمولاً پاهای خود را طوری روی سطح زمین قرار میدهد که پاشنه در یک نقطه و پنجه نیز در یک نقطه مستقر میگردد. بین پاشنه و پنجه اگر خط فرضی ترسیم نماییم، به نوعی که از روی محور طولی پا عبور کند، خطی ایجاد میشود که به آن خط جهت گفته میشود. به همین ترتیب، چنانچه بین پا و خط سیر حرکت نیز یک خط فرضی ترسیم نماییم به آن زاویه پا گویند؛ این زاویه در هنگام راه رفتن، چه عادی، و چه غیرعادی تغییر نمیکند، مگر آنکه شخص در حرکت بایستد و در جا به دور خود بچرخد یا در مسیر سربالایی و یا سرازیری حرکت کند و یا شروع به دویدن کند که آنگاه طول قدمها نیز تغییر خواهد کرد. زاویه پاشنه پا که تأثیر زیادی در ساییدگی پاشنه کفش نیز دارد، از افراد عادی و سالم بین 30 تا 35 درجه میباشد.
4ـ طول قدم یا گام: طول قدمها که از بررسی محل پاشنه و پنجه هر دو پای شخص مورد نظر به دست میآید، به ما نشان میدهد که شخص در حال حرکت آهسته و معمولی بوده و یا در حال دویدن. هر چه قدر فاصله بین قدمها بیشتر باشد، حکایت از حرکت سریعتر خواهد داشت ضمن آنکه باید توجه داشت. که اشخاص بلند قد، طول قدمهای بلندتری نسبت به افراد کوتاه قد دارند؛ اگر چه این موضوع صددرصد نخواهد بود، چرا که در برخی مواقع، بعضی بیماریها باعث میگردد شخص به رغم بلندی قد اجباراً قدمهای کوتاه برمیدارد. از دیگر نکاتی که با بررسی طول گامها میتوان نتیجه گرفت، فواصل منظم و یا غیرمنظم است که به نوعی سالم بودن و لنگ بودن فرد را نشان میدهد.
طول قدمهای معمولی اشخاص در شرایط آهسته و معمولی، بسته به طول قامت شخص (بلند قد یا کوتاه قد) بین 45 تا 75 سانتیمتر تخمین زده میشود؛ امّا در این بررسی نباید موارد استثنایی را فراموش کردو (بعضی افراد مانندکارگران راهآهن که به واسطه شغل به مرور عادت مینمایند و یا افرادی که در مناطق کوهستانی و سنگلاخ زندگی میکنند معمولاً به واسطه شرایط مکانی، طول قدمهای آنان بلند میشود.) فواصل قدمهای بیش از 90 یا 100 سانتیمتر به طور کلی به ما
میفهماند که شخص در حال دویدن بوده است. در بررسی قدمها بهویژه محل پاشنهها، چنانچه بین طول فاصله قدمها هماهنگی وجود نداشته و یا محل پاشنهها در پای راست و چپ یکسان و هماهنگ نباشد، بایستی نتیجه گرفت که شخص در حالت غیرطبیعی بوده و یا لنگ راست و یا شرایط جسمانی متعادلی نداشته، و امکان دارد دارای یکی از ناراحتیهای تعادلی باشد.
یکی از متخصصین امر به نام “مولر” اعتقاد دارد که اثرات طول قدمهای پای هر شخص، منحصر به فرد بوده و به آسانی قابل تشخیص است و برای اثبات این ادعا، فرمولی را نیز ابداع نموده که به روش “مولر” معروف گردیده؛ براساس آن بر پایه اندازهگیری حداقل دو اثر پای راست و چپ میباشد. در این روش، به دو وسیله به نام طولیاب و زاویهیاب نیاز است. طولیاب به شکل مستطیل مانند بوده که دو ضلع آن مدرج است و یک گوشه آن روی پاشنه پای چپ قرار میگیرد؛ و زاویهیاب طوری قرار میگیرد که یکی از اضلاع آن روی محور پای راست و یک ضلع آن روی محور پای چپ قرار میگیرد؛ بدین نحو با استفاده از این وسیله، طول و زاویه دقیق قدمهای هر شخص به دست آمده و سپس میتوانیم آن را با طول و زاویه قدمهای اشخاص مظنون مقایسه نماییم.
علاوه بر انجام بررسیهای که تا کنون اعلام گردید، از آثار پا وکفشهایی که در صحنههای جرم باقی میمانند؛ بسته به سطوحی که آثار روی آنها به جا مانده میتوان اثر برداری نمود و سپس آنها را با آثار پا و کفش اشخاص مظنون تطبیق و مقایسه نمود. به منظور اثر برداری از این آثار، ابتدا بایستی توجه نمود که این آثار مربوط به پای برهنه است یا کفش، روی سطح سخت و محکم است یا نرم و خمیری شکل، آنگاه اقدامات لازم را انجام داد.
1ـ هنگامی که آثار پا و یا کفش روی سطوح سخت و محکم است، شخص مجرم به منظور ورود به محل ارتکاب جرم بعضاً نیازمند آن است که از قسمتی یا جایی بالا برود؛ به همین دلیل، جهت جلوگیری از لیز خوردن، کفشهای خود را بیرون میآورد و گاهی نیز به لحاظ جلوگیری از ایجاد سر و صدا، کفشهای خود را در میآورند. پس اثر پای برهنه روی لبه دربها، کف پارکتها، روی صندلی و یا چارپایهها و به طور کلی تا اشیایی که مجرم برای زیر پای خود استفاده مینماید، منعکس میشود. در این حالت، همانند نحوه پیدا کردن اثر انگشت نامرئی، بایستی با استفاده از روش تابانیدن نور مورب، اثر را پیدا نمود و سپس چنانچه اثر پا کاملاً برهنه بوده و فاقد جوراب باشد،
میتوان با استفاده از پودرهای ظاهر کننده، همانند اثر انگشت، خطوط کف پا را ظاهر ساخت و آن را با ژلاتینهای مخصوص که برای همین منظور ساخته شده، اثر برداری نمود. امّا چنانچه اثر پا با جوراب یا کفش باشد و یا اثر کف آلوده به موادی مانند خاک یا رطوبت و یا چربی و امثالهم باشد، بایستی در کنار آن، یک اشل اندازهگیری دقیق قرار دهیم و از آن با لنز نرمال و دوربین عکسبرداری قوی با زاویه مستقیم عکس تهیه نماییم؛ به صورتی که کلیه جزئیات دقیقاً در تصویر مشخص گردد.
1ـ برای اثر برداری از پای برهنه در صورت نداشتن امکانات و لوازم تخصصی، میتوان از فیلم رادیوگرافی نیز استفاده نموده. برای اجرای این روش، ابتدا باید فیلم را مدتی در یک ظرف آب قرار دهیم تا کاملاً خیس شود، سپس آن را در مجاورت هوای آزاد قرار دهیم تا کمی خشک گردد؛ در این حالت، فیلم چسبناک شده و چنانچه روی اثر مورد نظر قرار دهیم و آن را با غلطک روی سطح مورد نظر فشار دهیم، آثار به جا مانده روی آن منعکس میشود.
2ـ هنگامی که آثار پا یا کفش روی سطح گرم و خمیری شکل باشد، در این حالت بسته به سطوحی که آثار روی آن باقی مانده، بایستی از روشهای قالبگیری استفاده نماییم؛ که موارد مهم آنها به شرح ذیل است: باید توجه داشت، همان طوری که گفته شد، با توجه به اینکه ممکن است اثر در نهان قالبگیری اثر ضایع شده و از بین برود، قبل از اقدام، از اثر، یک عکس مطلوب با زاویه عمود و یا وضوح کامل که کلیه جزئیات مشخص گردد، برداشته میشود.
الف ـ اثر روی زمینهای گلآلود و مردابی: در این هنگام که اثر کفش کاملاً در سطح مورد نظر فرو رفته و مشخص میباشد، ابتدا بایستی سطح آن را به آرامی از خار و خاشاک و گردوغبار پاک نماییم؛ و احیاناً اگر در قسمتی از آن گیاهی روییده باشد و یا چیزی از سطح زمین خارج
مینماییم که به جزئیات اثر صدمهای وارد نیاید. سپس با استفاده از مهمترین موادی که برای
قالبگیری در این زمینه وجود دارد، یعنی گچ مخصوص دندانسازی، مواد قالبگیری را آماده نماییم تقریباً با حدود 600 گرم گچ در یک لیوان آب میتوان از یک اثر کفش قالبگیری نمود. برای اجرای این امر بایستی ابتدا کناره و کف اثر را با استفاده از برس نرم و روغن چرب نموده و آنگاه مایع درست شده را به آرامی روی محل اثر ریخت؛ باید دقت داشت که محل ریزش مایع روی اثر از قسمتی شروع نشود که نقش و رنگار کمتر دارد؛ زیرا ممکن است در اثر ریختن مایع، قسمتی از جزئیات اثر صدمه ببیند. برای محکم شدن اثر پس از ریختن مقدار کمی از مایع، گچ درست شده در همه قسمتهای اثر، میتوان از تعدادی چوب نازک یا نخ و یا تور سیمی استفاده نمود؛ به نحوی که آنها را در قسمتهای قالب به صورت نامنظم پخش نماییم و سپس مجدداً روی آنها، باقیمانده مایع را بریزیم و حداقل 15 تا 20 دقیقه تحمل نماییم تا قالب کاملاً سفت و محکم شود. سپس شماره شناسایی و جهت جغرافیایی را روی آن نوشته و آنگاه میتوانین قالب را از زمین جدا نماییم.
ب ـ هنگامی که اثر روی سطوح خاکی و یا شنی میباشد: در این مرحله ابتدا بایستی جهت جلوگیری از به هم خوردن شکل اثر به وجود آمده و تا حدودی محکم نمودن دیوارههای اثر مقداری لاک یا رنگ و یا موادی که بتواند از جدا شدن ذرات خاک و یا شن جلوگیری نمایند، استفاده نماییم. بدین نحو که این مواد را به دو روش اسپری و نیز با فاصله و به صورت مستقیم روی اثر بپاشیم و قدری تحمل کنیم تا زمانی که احساس نماییم دیواره و کف اثر کاملاً محکم گردید، و آنگاه با قرار دادن یک قالب در اطراف اثر همانند روش قبلی، مایع گچ درست شده را به آرامی روی اثر بریزیم. برای قالبریزی از این نوع آثار، از فوم و پارافین مذاب نیز میتوان استفاده نمود.
ج ـ اثری که روی برف باقیمانده باشد: با توجه به اینکه آثار باقیمانده روی برف بسیار حساس بوده و با کمترین حرارت و یا رطوبت دچار تغییر میشود، از گچ دندانسازی در این روش نمیتوان استفاده نمود؛ بنابراین بایستی از موادی مانند موم، پارافین، گوگرد مذاب برای قالبگیری بهره گرفت. همان طور که گفته شد، با توجه به اینکه اثر کفش روی برف به راحتی از بین برود بایستی با استفاده از پاشیدن پودر تالک در چند نوبت، قسمت جداره و کف اثر را محکم نمود و سپس گوگرد مذاب یا سایر مواد گفته شده را با درست کردن یک جوی کوچک در کناره اثر به آرامی روی اثر بریزیم. با توجه به اینکه بلافاصله پس از برخورد این مواد با سطح برف سرد شده و شکل
میگیرد، برای محکم شدن آن میتوان در هنگام ریختن این مواد، چند تار نخ نیز در قسمتهای مختلف آن قرار دهیم تا قالب به وجود آمده از استحکام بیشتری برخوردار باشد.
د ـ قالبگیری زیر آب: گاهی اوقات آثار کفش باقیمانده ممکن است در مسیری قرار گرفته که یا آب روی آن جاری گردیده، و یا در کناره مرداب گونه رودخانهها قرار داشته و زیر آب است. برخی متخصصین امر اعتقاد دارند این اثر را هم میتوان قالبگیری نمود. بدین نحو که یک لوله پودر گچ مخصوص را به صورت مستقیم روی اثر میپاشیم، تا زمانی که در اثر مخلوط شدن پودر و آب، قالب مربوط شکل بگیرد و در این هنگام برای سرعت بخشیدن به سفت شدن قالب میتوان از نمک استفاده کرد؛ چرا که اضافه کردن مقداری نمک، شکلگیری قالب را سرعت بخشیده و متقابلاً اضافه نمودن مقداری شکر این حرکت را کند میکند.
مجموعاً از روشهای فوق برای اثر برداری و قالبگیری آثار و ردّ لاستیک وسایط نقلیه مانند خودرو و موتور سیکلت هم میتوان استفاده نمود. در مقایسه آثار پا و کفش بهجا مانده و
قالبگیریهای انجام شده با آثار کفش مظنونین بایستی دقت کرد که معمولاً قالبهای برداشت شده بعضاً بزرگتر از اندازه طبیعی بوده و ممکن است در برخی قالبها مانند آثار روی برف که به راحتی در اثر کوچکترین حرارت ممکن است دیواره آن ذوب شده باشد، طبیعتاً قالب بزرگتر خواهد بود. بنابراین، اگر چه اندازه میتواند یکی از فاکتورهای فرعی مقایسه و تطابق آثار با یکدیگر باشد، امّا سایر ویژگیهای کف کفش، تعمیرات انجام شده، آثار دوخت یا میخ، زایده و یا بریدگیها، از فاکتورهای اساسی در امر مقایسه میباشند.
اثر برداري از صحنههاي جرم
در شمارههاي قبل درخصوص انواع آثاري كه درصحنههاي جرم باقي ميماند مطالبي به نظر شما رسيد و به ترتيب نحوه پيدايش و روش اثربرداري آنها را توضيح داديم. در اين شماره در رابطه با يكي ديگر از آثار و مدارك مهمي كه در اغلب صحنههاي جرم معمولاً باقي ميماند و از آنها نيز ميتوان درجهت كشف جرم و شناسايي مجرم بهرهبرداري نمود مطالبي ارائه خواهد شد.
قسمت اول «آثار خون و ساير معايات بيولوژيك»
همانطور كه ميدانيد، در اكثر صحنههاي جرم اعم از سرقت، قتل، تجاوز و غيره معمولاً به دلايل مختلفي آثاري ناشي از مايعات بيولوژيك بدن و يا مو، باقي ميماند؛ اگرچه پيشينه كاربرد اين علوم در كشف جرم به قدمت آثار انگشت نميباشد، اما از آنجا كه آثار انگشت و ويژگيهاي آن براي اكثر مجرمين شناخته شده است بعضاً آنها درحين ارتكاب جرم يا از ابراز و وسايلي استفاده مينمايند كه آثار انگشتانشان روي اجسام منعكس نگردد و يا پس از ارتكاب جرم اقدام به پاك كردن آنها ميكنند؛ ليكن با توجه به اينكه نسبت به اينگونه آثار شناخت كمتري دارند، بنابراين، مجرمين به محو و پاك كردن آنها اقدام مينمايند، ضمن آنكه پاك نمودن آنها نيز به سادگي پاك كردن انگشت نميباشد و بعضاً حتي پس از پاك كردن و يا شستشو باز هم آثاري از مايعات بيولوژيكي بدن روي اشيا و لوازم باقي ميماند كه ميتواند در حل معما كمك كننده باشد. يكي از بارزترين آثار بيولوژيكي كه معمولاً در صحنههاي جرم ديده ميشود، آثار خون است. بايستي دقت نمود كه شخص مجرم به منظور ورود به محل موردنظر، برداشتن لوازم، درگير شدن با نگهبان صاحب ملك، ارتكاب قتل و يا هر دليل ديگر بعضاً بدن وي دچار جراحت شده و آثاري از خون وي روي اشيا و لوازم و جاهاي مختلف صحنه باقي ميماند. از آنجا كه زمان وقوع جرم تا زمان اعلام و حضور گروه هاي عملياتي و كارشناسان صحنه جرم تشخيص هويت متغير نموده و گاهي بلافاصله پس از وقوع و يا گاهي روزها و هفتهها طول ميكشد، پس ما با آثار خون متفاوتي از نظر نوع (تازه يا خشك) و حتي رنگهاي مختلف روبهرو ميشويم.
خونهاي تازه معمولاً بهصورت قرمز روشن بوده و پس از مدتي كه در مجاورت هواي آزاد قرار ميگيرد تغيير رنگ داده و به قهوهاي تيره و حتي بعضي مواقع مشكي تبديل ميشود، و گاهي اوقات خود در تركيب با رنگ زمينه اجسام و يا ديوارها كاملاً تغيير رنگ داده و به رنگهاي مختلفي مانند سبز يا خاكستري تبديل ميشود.
با عنايت به اين موارد، در هنگام بررسي صحنههاي جرم در زمينه پيدا نمودن آثار خون به لحاظ همرنگي با زمينه و يا كوچك بودن قطرات بايستي با دقت كامل و حوصله فراوان و استفاده از منابع نورهاي معمولي و يا (U-V ماوراء بنفش) و يا دستگاههاي جديدي كه اخيراً به همين منظور تهيه گرديده (Poli light) استفاده نمود. بنابراين، كارشناس ابتدا بايد خط سير حركت مجرم از محل ورود به صحنه تا ارتكاب جرم و سپس خروج از محل را درنظر بگيرد، آنگاه به جستجوي آثار خون بپردازد. آثار خون را ميتوان معمولاً روي لبه ديوارهاي حياط، قفل دربها، كلنگي، بالا و پايين دربها، شيشههاي شكسته دربها و پنجرهها، دستگيره درب و پنجرهها، لبه ميزها، كشوها،
ويترينها، دسته اهرمها و ديلمها، دستمالهاي موجود در صحنه و سطلهاي زباله، چادرها و بهويژه محل اتصال تيغه به دسته، شيرآلات روشويي و يا حمام، سيفون روشوييها، البسه، فرش و موكت، ديوارها و بالاخره زير ناخنها و يا داخل دهان مجنيعليه كه در اين صورت معمولاً توأم با گوشت، پوست و موست پيدا نمود.
گاهي اوقات صحنه موردنظر، صحنه يك تصادف منجر به فوت است كه خودرو از محل حادثه گريخته؛ بنابراين در هنگام بررسي خودروهاي مظنون براي پيدا نمودن آثار خون و ساير آثار باقي مانده بايستي لبه سپر جلو پنجره، لبه پوكات، متعلقات زير ماشين مانند (لبه شاسيها، طبقها، سيبكها)، اكسل، كاراتل، رينگ چرخها و بين آج لاستيكها و در بعضي مواقع كه در اثر شدت تصادف متوفا به روي ماشين پرتاب شده باشد، لبههاي شيشه جلو و تيغههاي برف پاك كن را حتماً بررسي و جستجو كنند. همچنين گاهي اوقات ادعا ميشود راننده فرد موردنظر را كه ابتدا مصدوم شده داخل ماشين گذاشته تا به بيمارستان برساند، ليكن بعداً راننده بنا به دلايل خاصي متوفا را به بيمارستان نبرده و درجايي انداخته است؛ بنابراين، در اين صورت بايستي داخل ماشين را نيز بررسي نمود؛ براي مثال، يك نمونه واقعي كه چند سال گذشته اتفاق افتاده بدين نحو بود:
شخصي در هنگام مراجعت از محل كار به منزل، در مسير عبور از خيابان با يك مينيبوس تصادف نموده و به شدت مجروح ميگردد. راننده خاطي وي را سوار ماشين خود نموده تا به بيمارستان برساند، ليكن در بين راه مجروح در اثر شدت تصادف و جراحت وارد شده فوت نموده است. از آنجا كه اين اتفاق در ماههاي حرام سال هجري قمري رخ داده و ماشين نيز بيمه نبوده، راننده اتوبوس از ترس مجازات و پرداخت ديه، شخص متوفا را در بيابانهاي اطراف شهرستان كرج مياندازد. خانواده شخص متوفا پس از عدم مراجعت شخص موردنظر، به جستجوي وي پرداخته و بالاخره پس از اعلام به مراجع قضايي و انتظامي پس از گذشت بيست روز جسد كشف ميگردد، با كشف جسد مذكور و آثار شكستگي و جراحت وارد شده بر بدن وي، پزشكي قانوني اعلام مينمايد كه وي احتمالاً بر اثر تصادف فوت نموده؛ بنابراين، خط سير حركت مشاراليه از محل كار تا منزل وي كنترل ميگردد. پس از گذشت يك ماه از وقوع حادثه، پيرو تحقيقات به عمل آمده، چند نفر به عنوان شاهد شناسايي ميگردند كه در شهادت خود اظهار مينمايند در يك روز عصر شخصي با مشخصات مشابه متوفاي موردنظر با يك مينيبوس خطي تهران- كرج كه احتمالاً زردرنگ نيز بوده تصادف كرده، ليكن هيچ يك از آنها شماره ماشين موردنظر و حتي مشخصات راننده را نميتوانند شناسايي نمايند. از اينرو كليه ماشينهاي خطي مسير مذكور مورد بررسي قرار گرفته كه در اين بررسي سه دستگاه مينيبوس با مشخصات اعلام شده تطابق مينمايد. سپس از آنجا كه شاهدين اعلام نموده بودند كه راننده متوفا را داخل ماشين خود گذاشته تا به بيمارستان برساند كارشناسان تشخيص هويت به جستجوي آثار خون در بيرون و داخل ماشينهاي موردنظر پرداختند، اما همانطور كه ميدانيد، بيش از يك ماه از وقوع حادثه گذشته و در اين مدت صدها نفر در اين ماشينها سوار و پياده شده و حتي امكان دارد چندين مرتبه نيز قسمتهاي مختلف آنها شسته شده باشد؛ اما كارشناسان مربوط از تلاش خود دست برنداشته و براي كشف حقيقت با دقت كامل به جستجوي كوچكترين آثار باقيمانده پرداختند تا اينكه در زير كف كاذب يكي از مينيبوسها در لابهلاي آثار روغن و چربي باقي مانده با آثاري شبيه به خونابه برخورد نمودند كه نشان دهنده موادي بود كه بارها مورد شسشتو قرار گرفته بود. آنها اين آثار را با دقت كامل برداشته و به آزمايشگاه منتقل نمودند، دربررسيهاي آزمايشگاهي خوشبختانه خون جمعآوري شده، به حد کفایت بوده و در آزمایشهای انجام شده گروه خوني آن مشخص ميگردد كه عيناً مشابه گروه خوني شخص متوفا ميباشد. پس از كشف اين موضوع، راننده خاطي لب به اعتراف گشوده و ماجرا را شرح ميدهد.
همانطور كه گفته شد، زمان وقوع جرم تا زمان حضور عوامل فني جهت اثربرداري متغير
ميباشد. پس ما در صحنهها با نمونه خونهاي مختلفي از نظر كيفيت برخورد مينماييم كه روش برداشت و حمل هر يك از آنها از صحنه و ارسال به آزمايشگاه متفاوت ميباشد. بنابراين، كارشناسان بررسي صحنه جرم در هنگام برخورد با هر لكه مشكوك بدون درنظر گرفتن رنگ آن بايستي با دقت آن را برداشته و جهت بررسيهاي دقيق به آزمايشگاه ارسال نمايند.
در هنگام اثربرداري بايد موارد ذيل را نظر گرفت:
1- قبل از هرگونه نمونهبرداري بايستي از حالت خون و نوع پاشيده شدن آن و زاويه آنها نسبت به ساير لوازم و اشيا، عكس و فيلم تهيه گردد؛ چرا كه كارشناسان امر ميتوانند از نوع شكل قطرات پاشيده شده تشخيص دهند كه اين خونها به صورت مستقيم روي سطح موردنظر ريخته و يا به صورت مايل بوده و حتي در برخي مواقع فاصله پاشيده شدن و جهت آن به صورت تقريبي قابل تشخيص ميباشد، كه توجه به اين امر در بررسي صحنههاي واقعي و تشخيص آنها از صحنهسازيها بسيار مؤثر خواهد بود. معمولاً قطرات خون زماني كه بهصورت مستقيم روي يك سطح ريخته ميشود به شكل دايرهاي با لبههاي دندانهدار و كنگرهاي شكل است، اما اگر بهصورت مايل باشد شكل قطره بيشتر گلابي مانند است. بر اين اساس جهت پاشيده شدن را نيز ميتوان تشخيص داد و بعضي متخصصين براي اين موضوع اشكالي را نيز ترسيم نمودهاند.
2- در یک قسمت اگرچند نمونه آثار خون روي اشيا و لوازم و سطوح مختلف باقي مانده بايستي از همة آنها به صورت جداگانه نمونهبرداري و در داخل ظروف مخصوص (لولههاي آزمايشگاهي و يا زيب كيف) قرار داد و بر روي هر كدام دقيقاً مشخص نمود كه نمونه از كدام قسمت برداشته شده است و نبايستي صرفاً به نمونهبرداري از يكي از آنها اكتفا شود؛ چرا كه گاهي كوتاهي در اين زمينه ممكن است بعدها مشكلساز شود. در يك نمونه واقعي، صحنه قتل بدين صورت بوده كه در تحقيقات انجام شده از شهود جملگي شهادت دادهاند كه يك نفر وارد منزل موردنظر شده و سپس قتل اتفاق افتاده. امانها
در بررسي صحنه، كارشناسان با نمونهبرداري از آثار خون مختلف باقي مانده و انتقال آنها به آزمايشگاه مشخص گرديد نمونههاي برداشته شده از سه گروه خوني مختلف ميباشد كه اين امر فريضه جديدي را در ذهن كارآگاهان به وجود آورد، كه احتمالاً شخص سومي نيز بايستي وجود داشته باشد كه دور از چشم شاهدين وارد منزل گرديده و به كمك همدست خود با مقتول درگير شده و وي را به قتل رسانيدهاند. همين فرضيه با استفاده از آزمايشهاي خون انجام شده توانست به كمك ساير ادله باقي مانده پرده از راز يك جنايت بردارد.
3- از آنجايي كه هر لكة قرمز يا قهوه اي و يا مشابه آنها ممكن است در برخورد اول مانند خون باشد، ليكن در آزمايشهاي دقيقتر مشخص ميگردد كه خون نيست. كارشناسان در هنگام نمونهبرداري و تهيه گزارش بايستي قيد نمايند لكه مشابه خون و يا مشكوك به خون، تا درصورت دريافت پاسخ منفي از آزمايشگاه براي اولياي دم و يا مالباختگان و يا حتي نيروهاي انتظامي و قضايي شبه ايجاد نگردد.
4- اگر اشيا و لوازم و البسهاي كه آثار خون روي آنها باقي مانده كوچك و بيارزش باشد ميتواند جهت آزمايش عيناً آنها را به آزمايشگاه ارسال نمود. اما چنانچه آثار خون روي لوازم، فرش و اشياي بزرگ و يا گران قيمت باشد بايستي ضمن حفظ سلامت آنها با دقت اقدام به نمونهبرداري نمود، به گونهاي كه به آنها آسيبي وارد نگردد.
5- گاهي اوقات خوني كه روي البسه ريخته تازه ميباشد، بايد آن را ابتدا به وسيله هواي طبيعي (جلوي نور آفتاب) خشك نمود و سپس با دقت كامل البسه را تا نموده و در بستهبندي مناسب به آزمايشگاه ارسال نمود و دقت شود:
الف- از دستگاههاي گرما زا و حرارتي بهصورت مستقيم براي خشك نمودن خون استفاده نشود و لباس موردنظر در هنگام بستهبندي مچاله نگردد.
6- در صحنههاي جنايي حتماً از متوفا و متوفيان آزمايش گروه خوني به عمل آيد، زيرا ممكن است نمونههاي برداشته شده متعلق به ايشان باشد.
خونهاي موجود در صحنه به سه دسته كلي تقسيم ميگردد:
1- خون تازه؛
2- خون لخته شده؛ (شروع به خشك كردن)
3- خون خشك.
در برخورد با اين سه دسته بايستي نكات ذيل مدنظر قرار گيرد:
1- خون تازه: همانطور كه ميدانيد، خون در مجاورت هواي آزاد بلافاصله شروع به فاسد شدن مينمايد، پس شرايط نگهداري آن به صورت تازه نياز به ابزار و لوازم خاص خود را دارد. بنابراين امكان نمونهبرداري خون بهصورت تازه از صحنههاي جرم مقدور نميباشد. پس بايستي در نمونه برداري به شيوهاي عمل شود كه اين خون فاسد نگردد. بنابراين، با استفاده از چند تار نخ استريل كه معمولاً از باند يا گازهاي استريل جدا ميشود اقدام به نمونهبرداري مينمايم؛ بدين نحوه كه حداقل سه تا پنج تار نخ پنج سانتيمتري را بهصورت جداگانه در داخل نمونه خون موردنظر فرو ميكنيم تا كاملاً رنگ آنها تغيير نمايد و به خون آغشته شود.
آنگاه با حركت دادن آنها در هواي آزاد آنها را خشك مينمايم. نكته مهم اين است كه دقت نماييد هيچگاه براي خشك كردن تار نخها از حرارت دهان و يا فوت كردن استفاده ننماييد؛ زيرا ممكن است با آغاشته شدن به بزاق دهان، نمونه موردنظر از نظر آزمايش ضايع گردد.
2 – خون لخته شده: در اين حالت تقريباً مشابه با حالات خون تازه عمل مينماييم؛ با اين تفاوت كه چون ممكن است بر اثر لخته شدن خون، تار نخها موردنظر آغشته نشود بايستي ابتدا تار نخها را با آب مقطر مرطوب نموده و سپس عيناً مشابه اثربرداري خون تازه عمل نماييد.
3- خون خشك: بسته به محلي كه لكه خون روي آن خشك گرديده بايستي به گونهاي عمل شود كه آثار باقي مانده ضايع نگردد:
الف: روي لوازم صاف و صيقلي و سفت و محكم مانند شيشه و مانند آن، نمونه را با استفاده از تيغ و يا كاردك تراشيده و در داخل لوله آزمايش يا زيپ كيف قرار ميدهيم.
ب- روي اشياي پرزدار مانند فرش و موكت با ظرافت خاص سعي مينماييم لكه باقيمانده را به كمك تيغ با برش سطحي الياف به نوعي كه كمترين صدمه به آنها وارد آيد نمونه را جدا و سپس بستهبندي نماييم.
ج- روي ديوار و اشياي رنگي در اين حالت بايستي لكه را به نوعي از روي ديوار جدا نماييم كه كمترين آلودگي از رنگ، گچ و خاك در آن وجود داشته باشد.
د- زماني كه لكه خون روي خاك باشد بايد به كمك وسيله و مانند قاشق يا بيلچه لكه را به همراه سطح زيرين آن برداشته و در داخل ظرف مورد نظر قرار دهيم. در اين حالت معمولاً بايد دقت شود به هنگام نمونهبرداري در خاك مورد نظر موجودات ريز وجود نداشته باشد كه باعث ضايع شدن نمونه خون موردنظر شود.
اثربرداری ازصحنههای جرم
دربخش اول، مطالبی در رابطه با نمونههای بیولوژیک بدن بهویژه خون که درصحنههای جرم باقی میماند و محلها وقسمتهایی که بایستی آنها را جستجو نمود ونیز نحوه نمونهبرداری وجمعآوری آنها و ارسال به آزمایشگاه را ملاحظه نمودید،و اکنون بخش دوم،یعنی سایرآثار بیولوژیک بدن به نظر شما خواهد رسید.
بخش دوم: آثارخون، مو وسایرمایعات بیولوژیک
از دیگر مایعات بیولوژیک که درصحنههای جرم میتوان به دنبال آن بود و جمعآوری آنها، ما را تا حدودی در شناسایی مجرمین کمک خواهد کرد، بزاق دهان و دست میباشد. اما بزاق دهان را به چه صورت و در کدام قسمت صحنه به دست آوریم؟همان طور که میدانید، اکثر مجرمین، به سیگار اعتیاد داشته و بدون توجه به آنکه فیلتر آن میتواند ردی از آنها در صحنه جرم باقی بگذارد، فیلتر سیگار خود را در جای جای صحنه میاندازند، پس بایستی توجه داشت زمانی که گفته میشود فیلتر سیگار در صحنه جرم مهم است،منظور نه هر فیلتری است؛ چرا که ممکن است صاحبخانه ملک مورد نظر نیز خود سیگار مصرف نماید. بنابراین، با عنایت به اینکه اشخاص دیگری به جز مجرم که به نوعی در آن محل ساکن بوده و یا تردد نمودهاند معمولاً ادب و نزاکت را رعایت کرده و فیلتر خود را در زیر سیگاری و یا ظروف مانند آن خاموش نموده و از انداختن آنها در قسمتهای مختلف صحنه پرهیز مینمایند. ما بایستی به فیلترهایی توجه نماییم که در بخشهای مختلف و پراکنده در صحنه به دست میآید. تنها در مواردی فیلترهای داخل زیر سیگاری میتواند به ما کمک کند که وضعیت صحنه حکایت از آشنایی مجرم با متوفا را داشته باشد.
برای پیدایش و جمعآوری فیلترها بایستی به مکانهایی مانند جلوی درب ورودی،لبه پنجرهها،کنار راهروها، روی لبه اپن آشپزخانه،داخل روشویی، داخل دستشویی،کنار وسایل و اشیای سنگین که به نظر میرسد در صحنه جابهجا شدهاند، توی حیاط، گوشه گلدانها و مکانهایی از این دسته توجه نمود.در هنگام برداشتن فیلترها باید دقت نمود و آنها را با کمک پنس برداشته و هر یک را در یک لوله آزمایش و یا زیپ کیف به طور مجزا قرار داده و محل برداشت آن را هم بایستی در گزارش خود قید نمایید و هم روی بسته بندی مربوط.
بزاق دهان را به جز روی فیلتر سیگارها میتوان روی مواد دیگری نیز جستجو نمود.گاهی اوقات برخی مجرمین به ویژه سارقین عادت دارند پس از اینکه کلیه قسمتهای مختلف منزل را جستجو نموده و سرقت خود را انجام دادند به سراغ یخچال رفته و غذاها و یا میوه های داخل آن را بخورند و در این حالت چنانچه غذاها یا میوههایی وجود داشته باشد که مجرم برای خوردن آنها مجبور به گاز زدن شود و به عبارتی برای خوردن قسمتی از غذا یا میوه آنها را وارد دهان نموده و گاز زده باشد و سپس باقی مانده آن را از دهان خارج نماید،این موارد میتواند با بزاق دهان آغشته شده باشد. در مورد این نوع نمونهها باید دقت داشت از آنجا که مواد غذایی و میوهجات در هوای آزاد به سرعت فاسد شده و کپک میزند،در بسته بندی و ارسال آنها به آزمایشگاه دقت و سرعت عمل لازم به عمل آید.
بزاق دهان را میتوان روی لبه سر شیشههای نوشابه، لبه لیوانها، قسمت زیر قاشقها، لبه پاکتهای نامه، تمبر نامهها و امثال آنها جستجو نمود. یک نمونه واقعی که بزاق دهان کمک مؤثری در شناسایی مجرم نمود و این گونه بود که خانواده یک خانم دکتر پس از عدم مراجعت خانم دکتر به منزل، به مطب وی مراجعه و مشاهده مینمایند که مشارالیها به قتل رسیده. پس از اطلاع به پلیس و حضور کارآگاهان و نیروهای متخصص بررسی صحنه جرم، تشخیص هویت، پزشکی قانونی و قاضی ویژه و انجام اقدامات لازم در جستجوی صحنه که حکایت از عمل منافی عفت و سپس قتل
مینموده یک جعبه پیتزا در داخل سطل آشغال پیدا نمودند،که در داخل آن چند تکه از پیتزاهای گاز زده باقی مانده بود. پس از انجام بررسیهای لازم روی محتویات معده متوفا و نیز آدرس درج شده از پیتزا فروشی روی جعبه مربوط و بررسی و تحقیق از پیکهای مغازه مذکور، در نهایت به یکی از پیکها که رفتاری مشکوک داشته مظنون میگردند که در آزمایش بزاق باقی مانده روی تکههای کشف شده، نمونه بدست آمده از نظر نوع گروه خونی با نمونه گروه خون به دست آمده از آزمایش بزاق دهان فرد مظنون کاملاً مشابه بود.اگر چه این تشابه گروه خونی به عنوان دلیل قطعی ارتکاب جرم توسط فرد مورد نظر نمیباشد، لیکن با اعلام این موضوع به عنوان دلیل قطعی از سوی کارآگاهان مربوط وی مجبور به اعتراف شده و نحوه ارتکاب جرم را تشریح مینماید.
از نمونههای دیگر بیولوژیک که در صحنههای جرایم جنسی با آن برخورد مینماییم، آثار منی است. این نمونه از آنجایی که رنگ خاصی ندارد،در صحنههای جرم برای پیدا نمودن آن بایستی دقت بیشتری به خرج داد. بهترین وسیله برای پیدا کردن این نوع نمونهها تابش نور u.v یا ماوراء بنفش است. نمونه خشک شده بوی خاصی ندارد اما نمونه مرطوب آن دارای بوی خاصی است که میتواند درشناسایی آنها به ما کمک کند. این لکهها پس از آنکه خشک میشوند بسیار شکننده شده وچنانچه دربستهبندی آنها دقت لازم به عمل نیاید ممکن است بر اثر سایش و یا مچاله شدن باعث شکسته شدن مولکولها و ازبین رفتن نمونه موردنظرشود،پس بایستی درهنگام جمعآوری نمونه به این نکته مهم توجه شود.
درجستجوی لکههای منی که پس ازخشک شدن روی البسه،شبیه به لکههای آهارپارچه میماند بیشتر بایستی البسه زیر مثل شورت،زیرپیراهن،زیرشلواری، شلوار، جوراب،کرست،دستمالهای پراکنده اطراف جسد، روی بدن متوفا، اطراف آلت تناسلی مقتوله را مورد بررسی قرار داد. گاهی اوقات
لکههای منی ممکن است هنوز خشک نشده و مرطوب باشد، دراین صورت بهتراست آن را داخل لوله آزمایش ریخت،و بهتر است در این نوع نمونهها تا خشک شدن نمونه تحمل شود.
البته درمورد قتلهای جنسی، خالی کردن مهبل زن برای اثبات عمل جنسی خیلی لازم است؛ زیرا اسپرماتوزویید مرد ممکن است تا مدتی بعد از مرگ هم درداخل مهبل موجود باشد. انجام این عمل به لحاظ تخصصی بودن آن از وظایف پزشکان قانونی است که در سرصحنه حاضرشده و یا پس از انتقال جسد به سردخانه میتوانند این نمونهگیری را انجام دهند.
در مورد نمونههای بیولوژیک جمعآوری شده ازصحنه درآزمایشگاه، چنانچه تنها آزمایشات گروه خونی انجام شود، با توجه به اینکه تعیین RH نمونههای جنایی به دست آمده از صحنهها به علت محدودیتهای فنی و آزمایشی میسرنمیباشد، بنابراین ما در پاسخهای به دست آمده با چهارگروه خونی اصلی یعنی A،B،AB وO مواجهه خواهیم شده؛ و یا درآزمایش تعیین گروه خونی روی بزاق دهان از آنجا که بزاق حدود 3% افراد فاقد ویژگیهای تعیین گروه خون است، با دستهای از افراد به نام (Non-secreter) برخورد مینماییم. پس در این حالت است که گفته میشود تعیین گروه خونی از روی نمونههای جمعآوری شده از صحنهها به واسطه فراوانی آنها بیشتر در رد مظنونیت کاربرد دارد، نه دراثبات آن؛ چرا که اگر نمونه جمعآوری شده از صحنه با گروه خونی مظنون موردنظر مطابقت داشته باشد، مثلاً هردو A باشد نمیتوان صرفاً براین اساس جرم ارتکابی را به وی منتسب نمود؛ اما چنانچه نمونه به دست آمده A وگروه خونی مظنونO باشد میتوان براساس این آزمایشات بزه منتسب به وی را رد و از ایشان رفع اتهام نمود. دربرخورد با نمونههای مشکوک به خون یا مایعات بیولوژیک بدن معمولاً سؤالهایی در ذهن کارآگاهان یا مقامات قضایی به وجود
میآید مانند این که:
1-آیا لکه مورد نظرلکه بیولوژیک میباشد یا خیر؟
2-آیا لکه موردنظر،خون یا لکههای بیولوژیک مربوط به انسان یاحیوان است؟
3-گروه خونی آن چیست؟
4-درصورت امکان آیا متعلق به زن است یا مرد؟
5-درصورت امکان مربوط به کدام قسمت بدن است؟
6-آیا تازه است یا مربوط به قبل است؟
پاسخ به هریک از سؤالات نیازمند به کارگیری روشها و امکانات و تجهیزات مخصوص به خود میباشد که انجام برخی از موارد ابتدایی در همان صحنه جرم امکانپذیر است، لیکن پاسخ به سؤالات مهم بهویژه تعیین گروه خونی و آزمایشات ژنتیک (DNA) بایستی حتماً در وقت و فرصت مناسب در آزمایشگاه صورت گیرد.از دیگر نمونههایی که درصحنههای جرم با آنها برخورد مینماییم موست. همان طورکه میدانید، موی اندامهای انسان به صورت طبیعی و در طول شبانه روز درحال رویش و ریزش میباشد؛ بنابراین درتمام مکانها ومحیط ها ما با این نوع نمونهها برخورد مینماییم. در مورد نمونههای مو در هنگام جستجو به واسطه کوچک بودن و نیز منتسب به مجرم بودن بایستی با تیزبینی خاصی با نمونههای یافت شده برخورد نماییم. معمولاً نمونه موهایی در امرکشف جرم مؤثر است که یا به صورت جبری دراثر درگیری قاتل و مقتول کنده شده که دراین صورت حتماً موی کنده شده حاوی پیاز مو بوده یا توأم با گوشت و پوست است و یا در قسمتهایی مانند روی البسه و یا بدن مقتول به ویژه روی سروگردن و یا سینه و قسمت آلات تناسلی، زیر ناخنها و یا رختخواب و بالش و مانند اینها به دست میآید و یا گاهی اوقات دیده شده که مقتول با قاتل درگیر شده و با وسیلهای مانند چوب دستی بر سر قاتل ضربه زده که در اثر این ضربه قسمتی از مو و خون سرقاتل روی چوب دستی باقی مانده است. در مورد نمونههای به دست آمده و جمعآوری شده ازصحنه بایستی توجه داشت از آنجا که موی قسمتهای مختلف بدن ازجمله موی سر، سینه، زیربغل، صورت، موضع آلت تناسلی و دست و پا، ساختاری متفاوت با یکدیگر دارند، درهنگام جمعآوری حتماً موضع جمعآوری دقیقاً در گزارش و روی نمونه درج گردد و درهنگام نمونهگیری ازفرد مظنون نیز به این مهم توجه شود. در آزمایش موهای به دست آمده، همان طور که میدانید، اگرچه از مو در شناسایی مجرم و کشف جرم کمک گرفته میشود، لیکن مو ساختاری انحصاری نداشته و ازآن نیز بیشتر در رفع اتهام از مظنونین استفاده میشود نه اثبات جرم آنها.
گاهی نمونههای مویی که درصحنه جرم با آن برخورد مینماییم ممکن است به خون یا منی آلوده شده باشد؛ بنابراین هنگام جمعآوری آنها بایستی دقت داشته باشیم که هرنمونه را با پنس برداشته و ابتدا با حرکت دادن در هوا خشک نموده و سپس آن را درلوله آزمایش قرار دهیم. برای وضوح بیشتر نمونههای جمعآوری شده باید نمونه مو را در کاغذ سفید رنگ یا کاغذ متضاد با رنگ موی جمعآوری شده قرار دهیم، به طوری که به راحتی قابل رؤیت و تشخیص باشد.
سؤالهایی که معمولاً در برخورد با تارهای مو یا نمونههای مشابه به آن درذهن مسئولین پرونده بروز مینماید و متخصصین امر میتوانند به آنها پاسخ دهند این است که:
1-آیا نمونه مورد نظر تار موست یا خیر؟
2-آیا تار موی به دست آمده، موی انسان است یا حیوان؟
3-تار موی به دست آمده متعلق به زن است یا مرد؟
4-این تار مو متعلق به کدام قسمت بدن است؟
5-آیا تار موی جمعآوری شده از صحنه جرم با تار موی گرفته شده از مظنون مشابهت دارد یا خیر؟
6-آیا رنگ موی به دست آمده از صحنه طبیعی است یا اینکه موی مورد نظر رنگ شده است؟
7- در برخی مواقع، آیا موی مورد نظر به صورت طبیعی کنده شده یا جبری؟
گاهی اوقات این سؤال نیزبه ذهن میرسد که موی موردنظر به تازگی اصلاح شده، یعنی تازه کوتاه شده یا خیر؟
در برخی مواقع نیز در صحنههایی که به نظرمیرسد متوفا با سم فوت نموده و یا معتاد بوده است، متخصصین میتوانند با آزمایشاتی که روی تارهای موی وی انجام میدهند موضوعات را مشخص نمایند.
تاکنون بخشی از آثار باقیمانده در صحنههای جرم معرفی و نحوه برداشت و انتقال آنها به آزمایشگاهها مطرح و چگونگی بهرهبرداری از هر یک از آنها بیان گردید. در این قسمت یکی دیگر از آثار جرم که معمولاً بیشتر در صحنه های جنایی و یا صحنههایی که جنبه انتظامی و یا تهدیدآمیز داشته باشد به دست میآید معرفی میگردد.
دست نوشتهها و اسناد و مدارک
در بررسی صحنههای جرم گاهی اوقات با برخی دست نوشتهها و اسناد برخورد مینماییم که به نوعی با وقوع جرم مرتبط میباشد. در برخی مواقع که مجرم با انگیزه انتقام و یا تهدید مرتکب جرم میشود از خود یادداشت و یا دست نوشتههایی را در محیط صحنه جرم باقی میگذارد که به نوعی طرف مقابل را متوجه اقدام و انگیزه خود نماید و یا گاهی اوقات نیز در صحنههای فوت مشکوک و قتل، متوفا یا مجرم برای توضیح یا رد گم کردن و یا گمراه کردن کارآگاهان اقدام به صحنه سازی نموده و یادداشتهایی را در قسمتهایی که در معرض دید باشد به جا میگذارد و حتی بعضی وقتها دیده شده که یادداشت مورد نظر روی بدن متوفا مانند کف دست یا سینه وی تحریر گردیده است. در یک نمونه واقعی شخصی که در یک صحنه به ظاهر خودکشی نموده و کسی مقصر نیست، این عبارت در کف دست متوفا به ظاهر با توجه به وضعیت صحنه برای تشخیص انتحار یک فرد کفایت میکند.
اما کارآگاهان و کارشناسان صحنه که در محل حضور داشتند با توجه به وضعیت صحنه به این امر مشکوک شده و به منظور اطمینان از خودکشی و یا قتل بررسی پیرامون دست نوشته مذکور را به تشخیص کارشناسان بررسی خط و امضای تشخیص هویت محول نموند. آنان پس از بررسی اعلام نمودند که خطوط مورد نظر با خطوط مسلمالصدور متوفا مطابقت ندارد و در واقع پاسخ منفی
میباشد. ضمن آنکه کارآگاهان نیز در بررسیهای خود و تحقیق از اولیای دم و سایر دوستان و آشنایان به این امر پی برده بودند که متوفا در واقع چپ دست بوده؛ پس اگر وی قصد تحریر مطالبی را در دستان خود داشت بایستی در کف دست راست خود مینوشت حال آنکه یادداشت در کف دست چپ او میباشد. نتایج به دست آمده از نظریه فنی کارشناسان تشخیص هویت و تحقیق کارآگاهان، موضوع پرونده را صد و هشتاد درجه عوض کرده و یک صحنه به ظاهر خودکشی را به قتل تبدیل نموده ا ست.
توجه به یادداشتها و دست نوشتههایی که ممکن است در جای جای صحنه با آن برخورد نماییم میتواند به عنوان یکی از مدارک مهم که در زمینه کشف حقیقت و در برخی مواقع شناسایی مجرم نیز کمک نماید بایستی بیشتر مدنظر کارآگاهان و کارشناسان صحنههای جرم باشد ودر جستجوی آنها صحنه را به دقت بررسی نمایند.
اسناد و دست نوشتههایی که در صحنههای جرم به دست میآید تا حدودی با اسناد و مدارک معمولی متفاوت است؛ چرا که بسته به نوع و وضعیت صحنه و انگیزه مجرم بعضاً اسنادی در صحنه به دست میآید که معمولاً پاره شده و یا مچاله گردیده و یا تقریباً سوزانیده شده است. در برخورد با اسناد موجود در صحنههای جرم این نکته بایستی مدنظر باشد که کاغذ جزء اشیاء جاذب الرطوبه بوده و احتمال اینکه آثار انگشتی از مجرم و یا از مجرمین روی آنها باقیمانده باشد وجود دارد.
پس در هنگام برداشت آنها بایستی سعی شود به آنها دست زده نشود و از پنس و ابزارهای خاص استفاده گردد و پس از جمعآوری در کیسههای پلاستیکی نگهداری و به آزمایشگاه ارسال شود و روی بسته بندی آن نیز حتماً قید گردد که احتمالاًدارای آثار انگشت است که در آزمایشگاه به این مهم توجه شوده و قبل از اقدام درخصوص محتوا و خطوط دست نوشته نسبت به ظهور آثار انگشتان با روشهای فنی که قبلاً ذکر گردید اقدامات لازم به عمل آید.
درخصوص اینگونه اسناد باید داخل سطلهای زباله، کاسه توالت بهویژه توالتهای فرنگی یا در مواقعی که اسناد سوزانیده شده باشد در داخل زیرسیگاریها و یا شومینهها را جستجو نمود و در رابطه با اسنادی که اقدام به سوزانیدن آنها شده باید بدانیم که با دقت بیشتری عمل نماییم؛چرا که کوچکترین بی توجهی باعث ضایع شدن و از بین رفتن سند مذکور میشود. در برخورد با این گونه اسناد چنان چه درحال سوختن باشند تنها راه جلوگیری از ادامه سوختن، استفاده از یک محفظه برای
قطع اکسیژن و در نهایت خاموش شدن آن است. در جابجایی اسناد نیز بایستی دقت داشت که از هیچ وسیلهای نمیتوان استفاده نمود و جداً از دست زدن به آنها باید پرهیز نمود و تنها راه جابجایی و حمل آنها تولید وزش باد با کمک پنکههای کوچک و یا فوت کردن و قرار دادن آنها در یک محفظه مناسب است که سند سوخته شده در آن حرکت نکند و خرد نشود.
مراحل سوختگی کاغذ معمولاً در چهار مرحله است:
1- تا 250 درجه سانتیگراد که رنگ کاغذ بسته به رنگ زمینه آن تا حدودی قهوهای شده، در این مرحله مندرجات هنوز قابل خواندن میباشد.
2- تا 350 درجه سانتیگراد، کاغذ سیاه رنگ میشود و به حالت مچاله شده و یا پیچ و تاب خورده درمیآید و نوشتههای آن قابل رؤیت نیست.
3- تا 500 درجه سانتیگراد، در این مرحله کاغذ کاملاً سوخته و بسیار ترد و شکننده شده و به هیچ وجه نباید به آن دست زد.
4- تا 650 درجه سانتیگراد، کاغذ با کوچکترین برخوردی با آن خرد شده و از هم میپاشد و رنگ آن به صورت طوسی روشن شده و نوشتهها مجدداً ظاهر میگردد.
پس از انتقال سند سوخته شده به آزمایشگاه میتوان با استفاده از برخی روشها مانند اسپری نمودن محلولهای نرم کننده و یا در معرض رطوبت و بخار آب قرار دادن و یا به کمک پرتوهای نوری (,u.v I.R ماوراء بنفش و مادون قرمز) و یا حتی قرار دادن آن در بین دو لایه میکای متخلخل و سوزاندن مجدد کاغذ تا درجه 650 درجه ، اقدام به ظهور نوشتهها و بازخوانی آنها نمود.
دیگر اسناد و دست نوشتههایی که بعضاً با آنها در صحنههای جرم برخورد مینماییم، بهویژه صحنههایی که انگیزه مجرم جنبه تهدید ساکنین را داشته و یا قصد انتقام از آنها بوده به صورتهای متفاوتی در هر صحنه دیده میشود؛
گاهی اوقات به صورت یک نوشته روی کاغذ و یا مقوا در قسمتی از صحنه الصاق گردیده و گاهی با کمک وسایل مختلف مانند میخ یا وسیله مشابه آن و یا ذغال و ماژیک و یا حتی روژلب روی درب ها، شیشهها، دیوارها و یا آینه میز توالت مطالبی نوشته شده است.
آنچه که در رابطه با این گونه دست نوشتهها باید مدنظر داشت، این است که از آنجا که امکان برداشت عین یا اصل این آثار و ارسال آنها به آزمایشگاه وجود ندارد؛ بنابراین باید با بهرهگیری از امکانات عکسبرداری و استفاده از دوربینهای با لنز نرمال در این زمینه اقدام گردد.
در هنگام عکسبرداری بهتر است به منظور نشان دادن اندازه حروف وکلمات، یک اشل
اندازهگیری در کنار آنها قرار گیرد. نکته دیگر آنکه با توجه به ارتفاع و فاصله مطالب نوشته شده از سطح زمین تا حدودی میتوان به قد تقریبی نویسنده را پیبرد، پس در عکسبرداری در صورت امکان با برداشت یک عکس از نمای دور و گذاشتن یک اشل از سطح زمین، این ارتفاع را مشخص
مینماییم.
در هنگام عکسبرداری حتماً باید برابر قاعده و روش عکسبرداری که در صحنه گفته شد؛ یعنی از کل به جزء اقدام نماییم؛ یعنی تعدادی عکس از نمای کلی دست نوشتهها با زوایای مختلف و به ویژه مستقیم تهیه شود و سپس تعدادی عکس نیز از نمای نزدیک و درشت از کلمات و خصوصیت تحریری آنها گرفته شود و در گزارش صحنه هم به نوع قلم استفاده شده در تحریر دست نوشتهها اشاره شده و در صورت امکان خصوصیات آن توضیح داده شود، ضمن آنکه چنانچه از ماژیک مانند ماژیکهای وایت برد استفاده شده و در صحنه باقی مانده سطح این نوع ماژیکها از حیث وجود آثار انگشت بایستی مورد توجه قرار گیرد.
نکته دیگر آنکه تا زمان اطمینان از وضوح تصویر و کیفیت عکسهای برداشت شده از دست نوشتهها نباید اقدام به پاک کردن مندرجات شود، بلکه باید تا زمان چاپ عکسها از آنها محافظت به عمل آید.
در برخورد با این نوع دست نوشتهها در صحنههای جرم، توجه به محتوی و مطالب عنوان شده نیز میتواند ما را تاحدودی به شخصیت نویسنده نزدیک نماید؛ چرا که بعضاً در این مطالب از کلمات و جملاتی استفاده میشود که انگیزه مجرم و یا رابطه آن با اولیای دم و یا صاحبخانه تقریباً مشخص میگردد و یا حتی نوع انشاء آن تا حدودی سطح سواد نویسنده را بیان مینماید. بنابراین در برخورد با این نوع دست نوشتهها علاوه بر توجه به نوع و خصوصیات تحریری دست نوشته به محتوا و انشاء و معنای کلیه کلمات ولو الفاظ رکیک نیز باید توجه نمود.
نوع دیگر دست نوشتههایی که بعضاً در برخی صحنهها به جا میماند دست نوشتههای پنهانی است. به عبارت دیگر، دست نوشتههایی است که اصل آنها وجود ندارد و آثار فشار قلم آنها روی صفحات زیرین باقیمانده است. این نوع آثار را بیشتر بایستی در محوطه اصلی صحنه یا در جایی که وسایل و لوازم صحنه به هم ریخته جستجو شود. اهمیت این نوع دست نوشتهها زمانی بیشتر مشخص میگردد که ارتباط مستقیمی با موضوع صحنه جرم و شخص مجرم داشته باشد. در یک پرونده واقعی زمانی که کارشناسان صحنه در جستجوی آثار و مدارک بودند توجه آنان به یک دفترچه جلب میگردد که در محیط صحنه افتاده، وقتی به آن بیشتر دقت میکنند به نظر میآید به تازگی مطالبی در یکی از صفحات آن نوشته شده و از آن جدا گردیده، ازآنجا که اصل دست نوشته وجود نداشت و آنان این احتمال را میدادند که ممکن است آثار فشار قلم باقی مانده و ظهور
نوشتهها بتواند کمکی در حل موضوع و کشف حقیقت داشته باشد آن را به آزمایشگاه بررسی اسناد
مشکوک و مجعول ارسال مینمایند. در بررسی این نوع اسناد از روشهای مختلفی مانند به کارگیری پودرهای مختلف، آزمایش بخار ید و … استفاده می شود.
اما از آنجا که این آزمایشگاه مجهز به دستگاه مدرن ظهور آثار فشار قلم به نام (ESDA ) گردیده و این دستگاه قادر است آثار فشار قلم پنج یا شش صفحه زیرین صفحه اصلی را نیز در شرایط مطلوب ظاهر نماید، با بهرهگیری از این تجهیزات توانستند مندرجات دفترچه مذکور را ظاهر نمایند. مندرجات ظاهر شده حکایت از یک وصیت نامه است که در آن به طور غیر طبیعی کلیه اموال به یکی از فرزندان به ارث میرسد؛ در بررسی خطوط آن با شخص متوفا و نحوه انعکاس امضاء ذیل آن، کارشناسان بررسی خط و امضاء کشف نمودند که خط وصیتنامه خط متوفا نمیباشد و امضاء نیز به صورت محل غیر طبیعی و متعارف در ذیل وصیت نامه قرار داشت. در راستای کشف همین موضوع از فرزندی که بیشترین اموال به وی به ارث میرسید به روش فنی استکتاب به عمل آمد و مشخص گردید وصیتنامه با خط وی بوده و او آن را تحریر و تنظیم نموده است. این موضوع به عنوان سرنخ اصلی در کنار غیرطبیعی بودن محل امضاء باعث گردید کارآگاهان تحقیقات بیشتری در این زمینه به عمل آوردند که با جمع بندی سایر دلایل و مدارک و اظهارات شهود، فرزند مظنون اعتراف به قتل پدر نموده و پرده از راز یک جنایت دیگر برداشته شود. گاهی اوقات در صحنههای جرم به برخی نوشتههای پنهان دیگر برخورد مینماییم که به نوعی یا به واسطه نوع وسیله تحریر و یا رنگ جوهر و رنگ زمینهای که روی آن نوشته شده به راحتی قابل رؤیت نبوده و دیدن آنها در محیط به هم ریخته صحنه جرم کار بسیار مشکلی است. در یک صحنه قتل که در یک گاراژ رخ داده بود مقتول در آخرین لحظات عمر خود با یک خودکار آبی رنگ روی یک لاستیک که کنار او قرار داشت مطالبی راجع به وقوع حادثه و معرفی قاتل نوشته بود.
با توجه به رنگ خودکار (آبی رنگ) و رنگ زمینه لاستیک (سیاه رنگ) و قالب بودن رنگ سیاه نسبت به رنگ آبی، دیدن این خطوط بسیار دشوار است، اما با دقت و تیزبینی مأموران صحنه و با کمک تابانیدن نور سفید مورب روی آن، این خطوط قابل رؤیت شده و از آن طریق توانستند سرنخ مهمی در زمینه کشف جرم به دست آورند.
یکی از نکات اصلی که در بررسی اسناد مشکوک و مجعول و دست نوشتهها وجود دارد
تهیه مدارک، اساس تطبیق است؛ این مدارک که به دو دسته کلی تقسیم میشود عبارتند از:
1- خطوط و امضاهای استکتابی،
2- متعارف یا مسلم الصدور.
1- خطوط وامضاهای استکتابی:
استکتاب از باب استعفال از مصدرکتابت به معنای طلب نوشته نمودن است. به عبارت دیگر،آن دسته از خطوطی که کارشناسان رشته خط و امضاء ازفردی میخواهند که این خطوط مستقیماً یا درحضور کارشناس تحریرمیشود و یا در حضور مقامات قضائی و یا ضابطین آنها تحریر نماید به آن استکتاب گفته میشود.
از آنجا که هر یک از انسانها در انجام امورشخصی خود، آگاهانه و یا ناآگاهانه مانند نحوه راه رفتن، غذا خوردن ، خوابیدن، صحبت کردن و…عادات خاصی دارند، بنابراین در هنگام نوشتن نیز همین عادات وجود دارد که در امر استکتاب بروز مینماید. بنابراین در اجرای استکتاب بایستی نکات فنی رعایت شود تا این نوع خصوصیات و عادتها بروز نماید که
اهم این نکات عبارتند از:
1- احراز هویت شخصی که مورد استکتاب قرار گرفته (به لحاظ اینکه عمداً و یا سهواً شخص دیگری جایگزین فرد مورد نظر) نشود.
2- به شرایط روحی و روانی فرد مورد نظر توجه شود و چنانچه به واسطه حضوردر محیطهای قضائی و انتظامی و یا موقعیت پرسش و پاسخ و یا عدم آشنایی با این امور مضطرب و نگران شده او را با صحبت کردن آرام نماییم و یا اگر به واسطه اینکه مجرم است و احساس گناه میکند از روشن شدن موضوع واهمه دارد حتماً این نکته را مدنظر داشته و در برگ استکتاب به آن اشاره نماییم.
3- پیش از شروع استکتاب اصلی برای پی بردن به خط و امضای واقعی شخص استکتاب شونده از او باید خواسته شود مشخصات شناسنامه خود و خلاصهای از ماجرا و یا موضوع را بنویسد.
4- استکتاب بایستی به صورت دیکته گرفته شود و به عبارتی، سند مورد ادعا نبایستی در منظر و دید فرد استکتاب شوند قرار گیرد.
5- استکتاب باید در حالات و سرعتهای مختلف اخذ گردد و در این حالات ضمن آنکه روی برگه استکتاب توضیح داده میشود، سعی گردد در حالتی که بیشترین نزدیکی به حالت تحریر سند مورد نظر را دارد انجام شود.
6- با استفاده از قلمهای مختلف انجام شود، لیکن در این حالت بیشترین توجه بایستی به نوع قلم مشابه با قلم استفاده شده در تحریر سند مورد ادعا باشد.
7- در سرعتهای متفاوت استکتاب به عمل آید، گاهی کند، گاهی با سرعت معمول و گاهی نیز با سرعت بالا به نوعی که چنانچه شخص سعی در تغییر خط و امضاء خود را دارد با ایجاد این سرعتهارابطه مغز و کنترل آن روی اندامهای دست تا حدودی قطع گردد و ناخودآگاه عادت تحریری فرد بروز نماید.
8- استکتاب بایستی در سبکهای خطی مختلف مانند شکسته – نستعلیق و غیره به عمل آید. در این حالت نیز بایستی سعی شود بیشتر به سبکی توجه شود که تشابه بیشتری با سبک خط و سند مورد نظر را دارد.
9- در ابعاد متفاوت استکتاب به عمل آید و نزدیک به ابعاد خطوط و یا امضاء مورد ادعا.
10- در هنگامی که به نظر میرسد خط سند مورد ادعا عوض شده بایستی برای کنترل این موضوع سعی گردد از شخص مورد نظر با هر دو دست استکتاب به عمل آید.
11- در هنگامی که مقدار مندرجات مورد نظر کوتاه و کم باشد (در حد یک کلمه و یا یک عبارت) بایستی میزان استکتاب بیشتر و حداقل 20 تا 50 مرتبه انجام شود و زمانی که متن سند مورد ادعا طولانی (درحد یک صفحه) میباشد. گرفتن چند بار (حداقل 3 بار) استکتاب کفایت مینماید.
12- گاهی اوقات در متن سند مورد ادعا ممکن است از الفاظ رکیک و زشت استفاده شده باشد، در این هنگام بایستی از الفاظی متجانس لیکن با معنایی متفاوت استفاده گردد مانند مردم و مردم.
13- دربرخی مواقع نیزممکن است متن سند مورد ادعا موضوعی خاص باشد که جنبه سیاسی ویا امنیتی دارد و یا به مقامات توهین شده، چنانچه عین این مطالب استکتاب گرفته شود باعث افشای موضوع میشود و بنابراین در این هنگام میتوان از متوفا استفاده کرد که حاوی بیشترین حروف وکلمات متجانس با محتوای سند مورد نظر باشد و یا جمله بندی سند مورد نظر را به گونهای تغییر دادکه محتوای سند اولیه افشاء نگردد.
14- در هنگام استکتاب (غلط املایی تذکر داده نشود؛ چرا که همان کلمه ممکن است یکی از ویژگیهای تحریری فرد باشد.)
15- دراستکتاب امضاها سعی شود هر امضاء روی یک صفحه گرفته شود و برگهای استکتاب قبلی از جلوی دید فرد مورد نظر برداشته شود.
خطوط وامضاهای متعارف و مسلم الصدور:
به خطوط و امضاهایی گفته می شود که هر شخص آنها را در رابطه با موضوعی به جزء مستند مطرح شده تحریر و نوشته است. به عبارت دیگر، هر شخص از هنگامی که توانایی آن را پیدا میکند که بتواند مطالبی را بنویسد و یا امضاء نماید خطوط مسلم الصدور وی متولد شده و شروع به
شکلگیری میکند. این خطوط در طول زمان کاملتر و پخته تر شده و روند تکاملی خود را طی
مینماید تا جایی که با پیش آمدن حوادث، بیماری یا کهولت سن فرد این خطوط تحت تأثیر قرار گرفته و دچار افت شده و در نهایت با مرگ فرد و یا قطع دستان، این خطوط نیز از بین میروند. در تهیه خطوط و امضاهای مسلم الصدور نیز موارد ذیل باید مدنظر قرار گیرد:
1- اصالت این اسناد مورد تأثیر مراجع ذی صلاح و طرفین پرونده قرار گیرد.
2- از جهت اینکه این اسناد از ناحیه فرد مورد نظر صادر شده باشد اطمینان حاصل شود.
3- در تهیه اسناد مسلمالصدور سعی شود اسنادی انتخاب گردد که از نظر تقارن زمانی نزدیکترین زمان با سند مورد نظر را داشته باشد، تهیه گردد.
4- اسناد مسلمالصدوری انتخاب شود که بیشترین حروف وکلمات و اعداد و ارقام متجانس با سند مورد ادعا را داشته باشد.
5- اسنادی به عنوان مسلمالصدور انتخاب شود که قبلاً اصالت آنها مورد تردید قرار نگرفته باشد.
6- در انتخاب اسناد مسلمالصدور سعی گردد اولویت با اسناد رسمی باشد و در صورت عدم وجود اسناد رسمی اولویت با اسناد عادی معتبر خواهد بود.
در مجموع در بررسی خطوط و امضاها بهترین اسناد اساس تطبیق مجموعهای از خطوط و امضاهای استکتابی و مسلمالصدور فرد مورد نظر است؛ اما در جایی که در سند مورد نظر خط عوض شده باشد بیشترین تکیه بایستی روی خطوط استکتابی و در جایی که مستند مورد ادعا قدیمی است و یا نگارنده آن فوت نموده بایستی به خطوط و امضاهای مسلم الصدور توجه شود.