محمد جواد بحرینی
كارشناس ارشد حقوق خصوصی
_ مدار و ابزار تفسیر وصیتنامه (مطالعه تطبیقی در حقوق ایران و فرانسه) [1]:
چكیده:
ویژگی مهم قواعد مربوط به وصیت این است كه اداره و سلطه انسانها را بر اموال و اقاربشان به محدودههای زمانی بعد از مرگ گسترش میدهد. جعل این نهاد از جانب شارع و قانونگذار به منظور رعایت كرامت و منزلت عالیه مردم و عظمت والای انسانی آنهاست، آنچنان كه شایسته شأن بشر است. به همین جهت وصیت در فرهنگ و بینش مذهبی چهره عبادی به خود گرفته است. تاریخ تفسیر وصیتنامه به تاریخ انشاء و ایجاد وصیتها باز میگردد. علت طرح دعاوی و اختلافات راجع به وصیت، گاه ناشی از سودجویی باشد. حمایت و تحفظ از منافع موصی و تأمین و احترام به آخرین خواست و اراده وی، منفعت خانوادهها، حمایت از صغار، نظم عمومی و منافع اجتماعی ایجاب میكند تا با شناخت ابزار لازم، زمینه اجرای بهتر وصیتنامهها را فراهم كرد. این هدف در بررسی تطبیقی با حقوق سیستم مورد مطالعه و آشنایی به نقاط قوت و ضعف آنها، در حل مسائل و رفع ابهامات وصیتنامهها و جلوگیری از سوءتفاهم و سودجوییها، اهمیت فزونتری مییابد. در این مقاله پس از بیان نقش و ضرورت تفسیر و بیان كاستیهای قانون مدنی به تعیین مدار و سپس ابزار تفسیر و مطالعه تطبیقی آن با حقوق فرانسه میپردازیم.
مقدمه:
تفسیر، لغتی عربی است و به معانی آشكاركردن، پردهبرداری نمودن[2]، كشف مقصود از الفاظ مبهم[3] و بیان كردن و واضح نمودن[4] آمده است. تفسیر عبارت به معنی ایضاح و بیان معنی عبارت مبهم است[5]. با عنایت به این معانی میتوان گفت: منظور از تفسیر، تبیین معانی الفاظ برای دستیابی به قصد گوینده است. در اصطلاح حقوقی، تفسیر وصیتنامه عبارت است از تشخیص ماهیت و مفاد و طرفهای وصیت براساس اراده انشاء كنندگان آن و مقررات قانونی. تشخیص مفاد وصیتنامه، یعنی آشكار كردن محتوای وصیت از حیث موضوع و آثار و چگونگی اجرا و مانند آن. بیتردید هدف از انشاء وصیت، اجرای مفاد آن توسط وصی یا اوصیاء وارث است و اجرای وصیت نیز منوط به تعیین و تبیین مفاد آن است. جمعآوری قواعد منضبط و كارآمد در زمینه تفسیر وصیتنامه، پشتوانهای برای حل منازعات و رفع ابهامات است، به علاوه شناخت آن قواعد، سبب تنظیم بهتر وصیتنامهها خواهد بود.
تاریخ تفسیر وصیتنامه به تاریخ انشاء و ایجاد وصیتها باز میگردد؛ زیرا از همان زمان كه وصیت انشاء شده است، اجرا و انجام موارد وصیت، نیاز به تفسیر و تعیین مفاد وصیتنامه وجود داشت. البته در مقام عمل، مردم برای تفسیر وصیتنامهها به ائمه دین# مراجعه میكردند و رهنمودهایی از طرف آنها در موارد مختلف وارد شده است.
ویژگی مهم مربوط به وصیت این است كه اداره و سلطه انسانها را برای اموال و اقاربشان به محدودههای زمانی بعد از مرگ گسترش میدهد. وصیت از جانب شارع و قانونگذار به این منظور جعل و تشریع گردیده است كه كرامت و منزلت عالیه مردم و عظمت والای انسانی آنها، آنچنان كه شایسته شأن بشر است، رعایت شود. بنابراین احترام به آخرین خواست و اراده افراد و امكان سلطه و اراده و تصرف نسبت به بعد از ممات، مقررات و قواعد خاص خود را اقتضاء مینماید.
توجه و عدم غفلت نسبت به وضع مقررات و قوانین گوناگون باب وصیت ناشی از اهمیت و نیاز شدید مردم به حل مسائل مربوط به آن است كه به دنبال آن با تبیین مسائل، وضعیت حقوقی و تعهدات و تكالیف هر فرد از لحاظ حدود و قلمرو اختیار در تصرفات بعد از فوت و موارد آن، از اختلافاتی كه منجر به خلل در روابط افراد و نظم جامعه میگردد، جلوگیری به عمل آید.
به همین جهت، وصیت در فرهنگ و بینش مذهبی، چهره عبادی به خود گرفته است.
پیامبر@ میفرماید: «هر كس وصیت خود را هنگام مرگ نیكو نگرداند، نقص در مروت و عقل دارد.»[6] حمایت و تحفظ از منافع موصی و تأمین آزادی اراده وی، منفعت خانوادهها، حمایت از صغار، نظم عمومی و منافع اجتماعی عواملی هستند كه باید روح آنها در تنظیم مقررات راجعه به وصیتنامهها و تفسیر و تعیین اراده پدیدآورندگان و اجراكنندگان و وصیت مورد توجه قرار گیرد.
هدف از این نوشتار طرح و شناخت ابزاری است كه با استعانت از آنها در حل مسائل و رفع ابهامات وصیتنامهها راه گشا هستند. بدیهی است این هدف در بررسی تطبیقی با حقوق سیستم مورد مطالعه و آثار آن در تعلیمات و آموزش حقوق، حسن درك و شناخت بهتر از حقوق ملی، تكمیل زبان حقوقی، ساختن زمینه تفاهم بینالمللی، و آشنایی به نقاط قوت و ضعف هر سیستم، اهمیت فزونتری مییابد. در این مقاله در بخش نخست، نقش و مدار تفسیر، و در بخش دوم، وسایل تفسیر وصیتنامه را مورد بررسی قرار میدهیم.
بخش اول- نقش و مدار تفسیر وصیتنامه طرح مطلب:
آنچه انسان به زبان میآورد، همیشه نمیتواند نشان دهنده تمام مفاهیم موردنظر او در برابر مخاطبین و حقیقتاً دریچهای برای این شخص به ضمیر گوینده باشد. به این جهت در بسیاری از موارد حتی زمانی كه گوینده سعی میكند كه آنچه در درون خود دارد ارائه كند، شنونده نمیتواند به همه جزئیات منظور و یافتههای ذهنی خرد گوینده پی ببرد. سوءتفاهماتی كه در روابط اجتماعی بین اشخاص به وجود میآید عمدتاً از همین ناتوانی الفاظ در ارائه تمام مفاهیم درونی، سرچشمه میگیرد. به این جهت زبان هر ملت، نقش عمدهای در نزدیك كردن اندیشه و استحكام و فشردگی روابط اجتماعی و شكوفایی آن ملت دارد و هر اندازه درجه روشنی مفاهیم واژههای زبان بیشتر باشد، وابستگی افراد ملت به یكدیگر، افزونتر خواهد بود. در این بخش نخست نقش و سپس مدار تفسیر وصیتنامه در دو گفتار جداگانه مطالعه میشود.
گفتار اول: نقش و لزوم تفسیر
ضرورت رسا بودن اصطلاحات حقوقی و تعابیر اعمال شده برای ارائه معانی روشن و شناسایی هر چه دقیقتر مفاهیم درونی اشخاص در وصیتها، كه وسیله جابجایی اموال و ایجاد حقوق و تعهدات برای وصی است و با منافع مادی و معنوی اشخاص همچون موصی و وصی و وارث، ارتباط مستقیم دارد، شدیدتر از محاورات معمولی خودنمایی میكند. تجربه نشان داده است آنگاه كه پای نزاع و اختلاف در میان باشد، دقیقترین نوشتهها و الفاظ به كار گرفته شده، نیز نیاز به تفسیر پیدا میكند. در این میان آشكار میشود كه هدف اساسی از تفسیر وصیتنامه، روشن ساختن گوشههای تاریك و مبهم وصیت، از حیث ارتباط با اراده پدیدآورنده وصیت است. پس تفسیر وصیتنامه نتیجتاً ابهام یا ابهاماتی را كه در برخورد نخست بر چهره برخی نكات وصیتنامه پرده استتار میكشد، بر طرف و حقوق و تكالیف وصی یا اوصیا و وارث و ناظرین را بهتر مشخص میكند.
اختلافاتی كه پس از انشاء وصیت و موت موصی، بین اشخاص نسبت به آثار آن و موضوع و دامنه حقوق و تكالیف اوصیا و وارث بروز میكند، زمینه را برای انجام تفسیر وصیتنامه فراهم میسازد. سرچشمه اختلافات مزبور، اساساً سوءتفاهم و یا سودجویی است، و علت طرح دعوی، ناشی از هر كدام باشد، مطابق معمول، وجود یك نقطه ابهام و تاریك در وصیتنامه است. در این رهگذر فراوانی جنبهها و زوایای نامحدود و غیرقابل پیشبینی وصیت، اجازه نمیدهد كه همه راههای بروز اختلاف به هنگام انشاء وصیت، در محاسبات موصی و اوصیا وارد گردد.
با اینكه معمولاً موصی در انشاء وصیت، تمام اندیشه و تجربه خود را برای رفع هر چه بیشتر ابهامات در وصیت، تمهید و بسیج كرده و با دقت در واژههای وصیتنامه و مفاهیم عرفی جملات تلاش میكند هر چه بیشتر راههای بروز اختلاف و دعوی مسدود گردد و یا اینكه امروزه برای انشاء وصیت از نیروی تخصصی عالمان دینی و حقوقدانان نیز بهره گرفته میشود، اما هرگز اطمینانی به دست نمیآید كه در آینده و پس از فوت موصی و به هنگام اجرای وصیت، اختلافی بین اشخاصی كه متصدی اجرای وصیت هستند و نیز ورّاث، بروز نكند و در این راه نقطه مبهمی از وصیتنامه دستاویز قرار نگیرد.
در این میان برخورداری از نیروی پایبندی به سلامت روح و درستی پندار و كردار و حاكمیت اعتقادات معنوی بر كردار انسان، تا اندازه زیادی سرمنشاء نیرومندی برای حسن نیت در اجرا و انجام وصیت و كاستن از دامنه اختلافات خواهد بود.
از آنچه بیان شد، نقش و ضرورت تفسیر وصیتنامهها و تشخیص جنبههای گوناگون آن در حلوفصل اختلافات و دعاوی آشكار میشود.
گفتار دوم: مدار تفسیر وصیتنامه
وصیت یك ماهیت حقوقی است كه به اراده انشاءكننده آن، در عالم اعتبار تحقق مییابد. مطابق اصل حاكمیت اراده، اصل تحقق وصیت و آثار و حقوق و تكالیف ناشی از آن با رعایت شرایط قانونی، وابسته به اراده انشاءكننده آن است.
برخلاف نظر برخی از حقوقدانان بیگانه، قصد واقعی باید مبنای تفسیر قرار گیرد نه آنچه در برخی از این سیستمها به اراده ظاهری (VOLONTE DECLAREE) تعبیر شده است. درست است كه عادتاً نمیتوان به نیت درونی اشخاص جز با ابزار آن پی برد، اما هرگاه ثابت گردد كه آنچه در ضمیر اعلام كننده متعكس بوده با آنچه در وصیتنامه اعلام شده متفاوت بوده است، از مدلول اعلام شده باید دست كشید. به عبارت دیگر اراده انشایی، همان قصد درونی است و نامگذاری اعلام اراده به (اراده ظاهری) صحیح نیست و با حقیقت اراده سازگار نیست[7].
بخش دوم: ابزار تفسیر وصیتنامه
طرح مطلب- تفسیر وصیتنامه عبارت است از تشخیص ماهیت و مختصات وصیت مطابق اراده موصی و مقررات قانونی. از این قرار وسیله تفسیر وصیتنامه، یعنی وسیله تشخیص ماهیت و مختصات وصیت عبارت از اموری است كه به عنوان ابزار در تفسیر مورد استفاده قرار میگیرد.
وسیله تفسیر وصیتنامه متعدد است، اما این وصف در آنها مشترك است كه اساساً ناظر به اراده انشاءكننده وصیت است و اگر قانون در مواردی با وضع مقرراتی كه در اصطلاح حقوق فرانسه، مقررات تكمیلی (lois suppletif) خوانده میشود، برخی از خصایص عمل حقوقی را مشخص میكند، هدف از این وضع قانون گذاری نیز اساساً معرفی مقصود ضمنی انشاءكننده وصیت است.
وسائل تفسیر وصیتنامه را در شش عنوان جمع كردهایم، كه هر یك در گفتاری جداگانه خواهد آمد.
گفتار اول: متن وصیتنامه
عبارات به كار برده شده در وصیتنامه مبین قصد موصی است. از استنباط معانی جملاتی كه به كار گرفته شده است میتوان مقصود وی را به دست آورد؛ بنابراین اگر عبارات و الفاظ به كار برده شده روشن و واضح باشد، دادرس حق ندارد آنها را به نحوی تفسیر نماید كه از مقصود موصی دور شود. روشن بودن عبارات، دستیابی به قصد و اراده موصی را تسهیل و آسان مینماید. در هر حال وصیتنامه ممكن است قسمتهایی چاپی باشد و قسمتی هم با دست نوشته شود كه ممكن است موصی در موقع امضاء آن به مطالب از پیش نوشته شده توجهی نداشته باشد و یا احیاناً عباراتی باشد كه قابل جمع با هم نباشد. برای روشن نمودن قسمتهای مبهم، ممكن است از اقدامات بعدی موصی كمك گرفت و عبارات را تفسیر كرد؛ از آن جمله هرگاه به صورت تكمیلی مطالبی به وصیتنامه اضافه شده باشد یا در عمل به طریقی رفتار شود كه بتوان مقصود موصی را دریافت كرد.
بسیاری از فقهای پیشین، در ابراز قصد هیچ وسیلهای را جز لفظ، آن هم به صیغه مخصوص، برای تشكیل عمل حقوقی كافی نمیدانستهاند و برای اثباتنظر خود چنین استدلال میكردند كه اعمال، ناتوان از دلالت بر قصد است[8]. در عین حال اعمال و اشارات هم میتواند وسیله تفسیر باشد. در تفسیر وصیتنامه بر اساس كلمات و عبارات به كار رفته گاهی استفاده از اصول لفظی ضروری است. اما در تفسیر وصیتنامه، الفاظ خصوصیت و موضوعیت ندارد و صرفاً از حیث كاشفیت از قصد موصی، وسیله تفسیر قرار میگیرد. بنابراین اگر در وصیتنامهای معلوم شود كه قصد موصی با معنی ظاهری كلمات به كار برده شده مغایرت دارد، از دلالت لفظ و عبارت صرفنظر میشود و مقصود وی مطابق ادله تعارض و اصول به دست میآید. در حقوق فرانسه نیز، عبارات وسیله تفسیر است و مطابق قانون مدنی این كشور، عباراتی كه دارای دو معنی است باید حمل بر معنایی شود كه بیشتر با موضوع تناسب دارد[9]. هر چند كه مبنای تفسیر، كشف اراده پدیدآورنده است نه معانی ادبی عبارات. در حقوق انگلیس نیز وضعیت مشابه وجود دارد[10].
گفتار دوم: مقرارت قانونی و اصول عملی
مقررات قانونی و اصول عملی را نیز میتوان از وسائل و ابزار تفسیر وصیتنامه معرفی كرد. منظور از مقررات قانونی كه در تفسیر مورد استفاده قرار میگیرد، مقررات تكمیلی است كه برای پر كردن خلاء ناشی از سكوت وضع گردیده است. این مقررات با الهام از روش متعارف و اوضاع و احوال موجود در قانون جای میگیرد و مدار اصلی آن اراده پدیدآورندگان وصیت است. در بیان ارتباط مقررات تكمیلی با اراده موصی و وصی و موصیله چنین میتوان گفت كه با وجود این مقررات، زمانی كه آنها نسبت به حاكمیت آن سكوت میكنند، این مقررات را به طور ضمنی پذیرفتهاند. برای مثال قاعده فقهی «الاذن فی الشیء اذن فی لوازمه» كه به موجب آن شخصی كه برای انجام كاری به دیگری اذن دهد، مورد اذن وی به آنچه كه در عبارت اذندهنده میآید محدود نمیگردد، بلكه لوازم ذاتی، عقلی و لوازم عرفی و نیز لوازم قانونی مورد اذن را نیز شامل خواهد شد[11].
یكی از مواردی كه در این رابطه میتوان مورد توجه قرار داد، این است كه ولی یا وصی میتواند به محجور در اشتغال به كار یا پیشه اذن دهد، در این صورت با توجه به قاعده مورد اشاره، اذن ولی یا وصی مستلزم اذن نسبت به لوازم آن كار یا پیشه میباشد[12].
رویه قضایی نیز مساعد این مطلب است. در یك رأی هیئت عمومی دیوان عالی كشور چنین آمده است: «در تشخیص مقصود نباید فقط اقتصار به ظاهر بعضی الفاظ نمود، بلكه مجموع تعبیرات و قرائن موجوده و جهاتی را كه در فهم مراد مدخلیت دارد، باید در نظر گرفت.»[13]
اصول عملی نیز باید در تفسیر وصیتنامه مورد استفاده قرار گیرد. این اصول در معنای اعم خود شامل قواعد حقوقی، مثل قاعده صحت و نیز نهادهای علم اصول، یعنی اصول حاكم در موارد تردید، برای رفع سرگردانی و بلاتكلیفی كه در موارد ناپیدا بودن حكم یا موضوع قانونی مورد استناد قرار میگیرد، مانند استصحاب و اصل برائت و اصل عدم است.
بر این اساس، اگر در مفاد عبارت وصیتنامه، به تردید در تحقق وصیت بازگردد، اصل عدم تحقق وصیت، كارساز بوده و حكم به عدم تحقق آن میشود. بنابراین در مواردی برای تفسیر كلام موصی باید به ورّاث كه متعهد به تنفیذ و اجرای وصایا اهستند، رجوع كرد[14]. و در موارد مبهم، اگر ورّاث، كلام موصی را به كمترین مقداری كه از مدلول كلام او فهمیده میشود، تفسیر كند، پذیرفته میشود[15]. بعضی از فقها در این زمینه اظهار داشتهاند: «اذا عین الموصی له شیئاً فی تفسیر المجمل و ادعی ان الموصی قصد ذلك وانكر الوارث و لاعرف یساعد قول الموصی له و لا قرینة تورث الاطمینان بذلك، فالقول قول الوارث…»[16]
در حقوق فرانسه نیز مقررات تكمیلی كه در مواردی مفاد اصول عملی نیز تحت تأثیر تحلیل عقلی در آن جای گرفته است، در تفسیر، مورد استفاده قرار میگیرد. مثلاً ماده (1162) قانون مدنی فرانسه، مقرر میدارد: «در صورت تردید، قرارداد علیه مشروط له و به سود متعهد تفسیر میشود.» كه مفاد اصل عدم یا اصل برائت را درون خود دارد.
گفتار سوم: عرف
وقتی در متن وصیتنامه ابهام و اجمال وجود داشته باشد برای روشن نمودن ابهام و رفع اجمال باید به عرف مراجعه كرد و هر معنایی كه عرف برای عبارات بیان شده قایل شده است، باید الفاظ و عبارات را در همان معنی به كار برد. ماده (224) قانون مدنی تصریح میدارد: «الفاظ عقود محمول است بر معانی عرفیه.» بدیهی است كه حكم ماده مزبور شامل اعمال حقوقی یك جانبه نیز هست. مقصود از عرف، عرف محل وقوع عمل حقوقی است. استفاده از كلمات در مفهوم خلاف عرف، نیاز به تصریح دارد؛ به عبارت دیگر، اشخاص در تنظیم اسناد به همان زبان و فهم معمول و رایج و محاورهای در زندگی روزانه اقدام مینمایند.
اثبات انصراف الفاظ به كار گرفته شده در بیان عبارات، از معانی عرفی، امری غیرممكن نیست، ولی نیاز به اقامة دلیل دارد[17].
در صورتی كه خلاف معانی عرف در وصیتنامه تصریح نشده باشد و عبارات در معانی كه فهم و استفاده عرف است به كار برده شود، موجب نقض رأی خواهد شد[18].
با توجه به این كه برخی از تنظیم كنندگان وصیتنامه ممكن است فاقد اطلاعات فقهی و حقوقی لازم در امر تنظیم وصیتنامه باشند، و الفاظ و عباراتی را كه استعمال مینمایند، سخن عادی آنهاست و معمولاً فاقد اصطلاحات معمول اهل فن است. بنابراین عرف نمایانگر برداشت قوم یا جمعیتی است كه از معانی عبارات بین آنها مورد آنها مورد استعمال قرار میگیرد.
در مواردی كه در وصیتنامه مطلبی تصریح نشده باشد و ساكت باشد، برای روشن شدن امر باید دید عرف چه برداشت و فهمی از موضوع دارد. ماده (225) قانون مدنی مقرر میدارد: «متعارف بودن امری در عرف و عادت، به طوری كه عقد بدون تصریح هم منصرف به آن باشد، به منزله ذكر در عقد است.»
لزوم توجه به معانی و لوازم عرفیه در آرای قضایی نیز مورد توجه قرار گرفته است: در وصیتنامهای آمده است كه هرگاه وصی دارای اولاد ذكور و رشید باشد، امر وصایت به او واگذار خواهد شد. فرزندان ذكور دختر موصی، خود را مشمول عنوان «اولاد ذكور موصی» دانسته و علیه وصی مبادرت به طرح دعوی كردهاند كه سرنجام هیأت عمومی دیوان كشور، در رأی شماره 291 مورخ 25/1/38، دعوی نوههای مذكور دختری موصی را پذیرفته و ایشان را اولاد ذكور موصی معرفی كردهاند[19].
اعتبار عرف در ماده (1135) قانون مدنی به صراحت پیشبینی شده است. به موجب این ماده قانونی: «قراردادها نه تنها نسبت به آنچه تصریح شده است، بلكه نسبت به تمام نتایجی كه انصاف، عرف، یا قانون به تعهد مطابق ماهیت آن نسبت میدهد نیز، تعهدآور است.»
مطابق ماده (1159) قانون مدنی فرانسه عبارت مبهم، به وسیله عرف محل تشكیل عمل حقوقی، تفسیر میگردد. همچنین مطابق ماده (1160) قانون مدنی این كشور، باید شرط یك عمل حقوقی را هر چند بیان نشده باشد با عرف تكمیل كرد.
برخی از نویسندگان حقوق مدنی فرانسه، عرف را اساساً مبتنی بر كشف اراده ضمنی دانسته و اعتبار اراده انشا كنندگان و حاكمیت آن معرفی كرده و یا منشأ حاكمیت عرف را انس و عادت ناشی ایجاد كنندگان دانستهاند به طوری كه انشاء كننده خود را بینیاز از تصریح نسبت به آن میبیند. پس نیروی الزامی عرف، از اراده ضمنی افراد ناشی میشود[20].
با ملاحظه عبارات ماده (230) قانون مدنی ایران، به نظر میرسد كه این ماده از ماده (1135) قانون مدنی فرانسه گرفته شده و با موازین فقهی نیز انطباق یافته است. ماده (1135) قانون مدنی فرانسه مقرر میدارد: «قراردادها نه فقط نسبت به موضوعی كه در آن تصریح شده است، ایجاد الزام میكند بلكه نسبت به همه نتایجی هم كه انصاف، عرف، یا قانون بر حسب طبیعت به تعهد میدهد الزامآوراست.»
گفتار چهارم: اوضاع و احوال
شناخت اوضاع و احوالی كه یك وصایت در آن موقعیت وقوع مییابد، وسیله مفید و مؤثری برای كشف قصد و اراده عمومی است؛ بنابراین ضرورت دارد كه دادرس، قبل از این كه معنایی برای كلمات وصیتنامه قایل شود و از میان معانی متفاوت و متعدد، یكی از آنها ترجیح داده و انتخاب نماید، دلایل و شواهد و قرائن را مورد بررسی قرار دهد تا از آن اوضاع و احوال حاكم بر وصایت و حوادثی كه باعث استعمال كلمات شده و آن الفاظ در آن مورد به کار برده شده و آن الفاظ را شناسایی كند و بدین طریق به قصد موصی دست یابد. در تفسیر چون عمدتاً به دنبال كشف و احراز قصد موصی هستیم، اگر دو معنی از عبارتی استنباط شود، باید به آن معنی ترتیب اثر داده شود كه آثاری بر آن بار است. شاید بیمناسبت نباشد گفته شود كه دادرس باید خود را در موقعیت و شرایط موصی و وصی قرار دهد، سوابق، روابط و امثال آن را لحاظ نماید و سپس معنی عبارات را به دست آورد و از قصد موصی كشف به عمل آورد. همچنان كه برای استفاده و استنباط عبارات قانون در مواردی كه ابهام و اجمال وجود دارد، به گفتگوها و مذاكرات نمایندگان مجلس رجوع میشود، گفتگوهای موصی و وصی قبل از تحقق و وقوع وصایت و نیز اقدامات بعد از تعیین وصی، میتواند راهگشای دادرس در رفع اختلافات و در تفسیر عبارات وصیتنامه باشد.
گفتار پنجم: انصاف
انصاف در واقع، انتخاب معنی عادلانهتر از الفاظ و عبارات است و تصمیمی كه برای وصی و وارث قابل تحمل باشد و حتیالامكان ضرر كمتری را ایجاد نماید، منصفانه است. البته این تصمیم نباید قصد و اراده موصی را كه در چارچوب اختیاراتش اعلام داشته است، كنار بگذارد و به عبارتی تفسیر وصیتنامه بر مبنای انصاف صورت گیرد؛ چون در این صورت اثر وصایت تغییر پیدا میكند و ممكن است منجر به اتخاذ تصمیمی خلاف خواست و اراده موصی در امر وصایت گردد.
ماده (1162) قانون مدنی فرانسه، مقرر میدارد: «در صورت شك، قرارداد علیه شرط كننده و به نفع متعهد تفسیر میشود.»
و در ماده (1135) قانون مدنی فرانسه آمده است:
«عقود فقط متعاملین را نسبت به چیزی كه در آنها تصریح شده ملزم مینماید، بلكه آنها را به كلیه نتایجی كه انصاف، عرف و عادت یا قانون به اقتضای تعهد قایل است نیز ملزم میكند.» چنانچه ملاحظه میشود در این ماده انصاف نیز از منابع تعهدآور قلمداد گردیده است.
نویسندگان قانون مدنی ایران، واژه انصاف (equite) مذكور در ماده (1135) قانون مدنی فرانسه را در ماده (220) قانون مدنی ایران نیاوردهاند و به جای آن كلمه عادت را اضافه كردهاند. علت حذف واژه انصاف در ماده (220) قانون مدنی ایران، این است كه در برخی از سیستمهای حقوقی نظیر سیستم حقوقی انگلیس، محور تفسیر باشد. عدالت و انصاف ممكن است در مواردی به عنوان قرینهای برای شناسایی اراده و تفسیر قرار بگیرد، اما هرگز نمیتواند مبنای مستقلی در برابر قانون با اعراض از اصول تلقی شود.
گفتار ششم: حسن نیت در تفسیر وصیتنامه
حسن نیت در اعمال حقوقی به دو معنی به كار رفته است: 1- وجود حسن نیت در شخص، نشانه آن است كه قصد او در اعمال حقوقی صادقانه و فارغ از شائبه آگاهی از موضوعاتی است كه او را در
[1]– نشریه پیام آموزش – پیام شماره 22.
[2]– فیروزآبادی، قاموس اللغه، ج 2، ص 110.
[3]– ابن منظور، لسان العرب، ج6، ص 361.
[4]– جوهری، صحاح اللغه، ج 2، ص 781.
[5]– معین، لغتنامه، واژه تفسیر.
[6]– الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج 13، ص 352.
[7]– شهیدی، تشكیل قراردادها و تعهدات، شماره 163.
[8]– شیخ انصاری، مكاسب، ج 1، ص 230- محقق حلی، شرایع الاسلام، ص 98.
[9]– ماده (1158) قانون مدنی فرانسه.
[10]– anson’s law of contract. P. 136
[11]– موسوی بجنوردی، القواعد الفقهیه، ج 6، ص 22- كاشفالغطاء، تحریر المجله، ج 2، ص 240.
[12]– ماده (85) قانون امور حسبی.
[13]– محمد بروجردی، اصول قضائی (حقوق) دیوان عالی تمییز، ص 151.
[14]– سید محمد آل بحر العلوم، بلغة الفقیه، ج 4، ص 124.
[15]– محمد حسن فیض كاشانی، مفاتیح الشرایع، ج 3، ص 226.
[16]– بدالله مامقانی، مناهج المتقین، ص 338.
[17]– كاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج 3، ش 508.
[18]– بروجردی عبده، اصول قضایی- حقوقی، رأی 14510 و 242-25/1/17.
[19]– (كیهان، مجموعه رویه قضایی، آراء مدنی (تهران، چاپ 1353) ج2، ص 583- و مجموعة رویه قضای، كیهان، آراء سال 44، رأی 1400-15/8/44).
[20]– مازو، حقوق مدنی، ش349- كاربنیه، حقوق مدنی، ش 194.
مظان اتهام قرار خواهد گرفت[1] كه در مفهوم سلبی خود به معنای خودداری كردن از كتمان آگاهی و پنهان كاری (حیله و اغفال) در روابط حقوقی است. در نتیجه، شخص با حسن نیت، شخصی است كه عمل حقوقی او منطبق با مقتضای علم و آگاهی او باشد، و حسن نیت در واقع همان اعتقاد درونی شخص به درستی عمل حقوقی خود است[2] كه در واقع این اعتقاد ناشی از تقصیر شخصی نیست.
2-2- معنای دوم حسن نیت عبارت است از وجود صداقت در انعقاد و اجرای اعمال حقوقی و در حقوق فرانسه غالباً منظور از حسن نیت همین معناست[3]. این اصل بر پایه عقل سلیم و حسن انصاف استوار است[4].
با توجه به اینكه فرهنگ بومی جامعه ما به گونهای تدوین یافته كه در روابط حقوقی و معاملی خود برای امور اخلاقی ارزش فراوانی قائل میشوند و به گونهای روابط خود را بر اساس آنها استوار میسازند كه گویا بر یك عرف الزامآور تكیه كردهاند، كسی را كه از حدود آن امر اخلاقی تجاوز كند، مورد عتاب و سرزنش قرار میدهند، مثلاً موصی و وصی و وراث و… در انعقاد و اجرای وصیت انتظار حیله و فریب از یكدیگر ندارند و آنها جوانمردی و مروت را در مرحله پیدایش وصیت و نیز اجرای آن، حاكم میدانند. بنابراین اصل حسن نیت تا جایی كه تحت شمول چنین عرفی قرار بگیرد، به استناد مواد (220) و (225) قانون مدنی باید به عنوان یك ابزار در تفسیر وصیتنامهها رعایت گردد. همچنان كه برخی، رعایت حسن نیت در اجرای عمل را از لوازم عرفی آن پنداشته و اشخاص را ملزم به رعایت آن میدانند[5]. نكته دیگر، تأثیر میزان اعتماد و اطمینان اشخاص در تفسیر وصیتنامههاست. این اطمینان و این اعتماد در واقع درجه كاملتری از حسن نیت است كه مستلزم داشتن صداقت و پاكی نیت در انشای وصیت و نیز در اجرای موارد وصیت است.
میزان اعتماد موصی و وارث به یكدیگر و میزان شناخت آنها از هم، سبب ظهور خاصی برای مفاهیم و عبارت موجود در متن وصیتنامه میشود؛ چون با عنایت به اعتمادی كه به هم دارند، عبارات را به اختصار ذكر كرده و یا بعضی از مسائل را به سكوت میگذرانند. بنابراین، در تفسیر وصیتنامه باید دید كه هر یك از اشخاص مزبور تا چه حدودی از قصد و غرض پدیدآورنده وصیت و اجرا كننده آن، آگاهی دارد[6]. و با توجه به این امر، مفاد وصیتنامه ظهور خاصی پیدا میكند كه غرض و هدف موصی را در انشای وصیت، بهتر تأمین میسازد.
اصل حسن نیت در موارد متعددی از قانون مدنی فرانسه مورد توجه قرار گرفته است. ماده (1134) قانون مدنی كشور، اجرای نیكوی قرارداد را مستلزم برداشت و استنباط و تفسیر با حسن نیت دانسته است. بر اساس تصریح قانون مدنی فرانسه، هر جا كه اعمال اصل حسن نیت مشروعیت داشته باشد، آن را همیشه مفروض تلقی میكنند و كسی را كه ادعای سوءنیت دارد باید آن را اثبات كند[7].
نتیجهگیری:
برخلاف حقوق ایران، در قانون مدنی فرانسه برای تفسیر، عنوان مستقلی پیشبینی شده است. مقررات راجع به تفسیر، در ماده (1135) و عمدتاً در مواد (1156 تا 1164) آورده شده است.
سرچشمه و علت طرح دعاوی و اختلافات راجع به وصیت، گاهی ناشی از سوءتفاهم است و گاهی ممكن است ناشی از سودجویی باشد. نارسایی الفاظ و سایر وسایل انتقال مفاهیم گاهی موجب اشتباه در فهم معانی واژههای به كار رفته میشود. در این صورت هرگاه ثابت شود كه این برداشت ناصحیح مربوط به یكی از امور مهم عمل حقوقی، مانند نوع آن یا ماهیت آن باشد، باید آن را باطل تلقی كرد. در غیر این صورت، دادگاه براساس ظواهر الفاظ یا عرف یا وسائل دیگر، وصیتنامه را تفسیر و مقصود موصی را احراز مینماید و حكم متناسب با آن را صادر میكند. محور و مدار اصلی تفسیر، اصولاً اراده كسانی است كه عمل حقوقی را ایجاد كردهاند.
ماده (1156) قانون مدنی فرانسه بر این نكته تأكید میكند و میگوید نباید صرفاً به معانی ادبی عبارات تكیه كرد. نویسندگان حقوق مدنی فرانسه، كشف اراده را نخستین وظیفه قاضی در انجام تفسیر معرفی كردهاند و نقش ضوابط دیگر تفسیر مذكور در ماده (1156) این قانون را فرعی به شمار آوردهاند. همچنین رویه قضایی با وابستگی به اصل حاكمیت اراده، رجوع به انصاف و عرف را در جایی تجویز میكند كه به دست آوردن و احراز اراده انشا كننده عمل حقوقی، ممكن نباشد. در تعارض بین اراده كه اراده درونی نام گرفته است و وسیله ابراز آن كه اراده ظاهری نامیده میشود، براساس اصل حاكمیت اراده، اراده درونی را مقدم دانستهاند؛ در عین حال كه ابزار اراده را وسیله شناسایی اراده معرفی و وسیله ابزار اراده را معتبر شناختهاند.
عباراتی از وصیتنامه كه قابل تفسیر به دو یا چند معناست باید به معنایی حمل شود كه بیشتر با موضوع وصیت سازگاری دارد. در این زمینه باید با توجه به عوامل مقررات قانونی و اصول عملی، عرف، انصاف و اصل حسن نیت، و اوضاع و احوال، در جهت تفسیر اراده درونی، برای هر شرط و قید، معنایی را شناخت كه از مجموع اظهارات و نوشتهها استنباط میگردد.
[1]– بهرامی، سوءاستفاده از حق، ص 226.
[2]– جعفری لنگرودی، حقوق اموال، ص 150.
[3]– رأی مورخ 19 ژانویه 1925، ریپر مولانژه، حقوق مدنی، ج 2. ش 463.
[4]– دیوان داوری ایران و آمریكا، پرونده ش 43.
[5]– صفایی، حقوق مدنی، ج 2، ص 179.
[6]– فرج، النظریه العامه للالتزام فی مصادر الالتزام، ص 301.
[7]– ماده (2268) قانون مدنی فرانسه – ماده (2) قانون مدنی سوییس نیز چنین میگوید: «هر كس ملزم است در اعمال حقوقی و انجام تعهدات خویش حسن نیت را مورد توجه قرار دهد» و نیز ماده (1732) قانون مدنی اتیوپی میگوید: «عقود باید به مقیاس حسن نیت تفسیر شوند.»