مركزتحقيقات فقهي قوه قضاييه (قم)
سؤال:
چنانچه شخصی درمقام دفاع از خود مجبور به عملی شود که صدمه بدنی به وی وارد شود یا موجب مرگ وی گردد، مسئولیت مرگ مدافع یا صدمات وارده به او به عهده چه کسی است؟ (به عنوان مثال، شخصی برای فرار از خطر تجاوز جنسی، خودش را به شیشهای بزند و مجروح شود یا دراثر پریدن از بلندی پای او بشکند یا فوت نماید.)
پاسخ:
با وجود اختصاص موادی از قانون مجازات اسلامی به بحث دفاع مشروع به عنوان یکی از عوامل موجهه جرم ، در بدو امر به نظر میرسد که قانونگذار نسبت به مسئله فوق سکوت اختیار کرده است؛ اما با دقت بیشتر درقانون مذکور میتوان گفت که این مسئله از مصادیق عنوان کلی«اجتماع سبب و مباشر» است؛ زیرا اگرچه مدافع، خودش اقدامی کرده که موجب ایراد صدمه به وی شده است، ولی سبب و محرک او، شخص مهاجم بوده است، لذا مشمول ماده(363) قانون مجازات اسلامی
میباشد.ماده مذکور به عنوان یک قاعده کلی میگوید: «درصورت اجتماع سبب ومباشر، مسئولیت متوجه مباشر است مگر سبب اقوی از مباشر باشد.» ولی چنانچه مدافع در اثر فرار آسیب ببیند، آیا دراین مورد سبب اقوی از مباشر است تا مسئولیت با مهاجم باشد یا سبب اضعف یا مساوی با مباشر است تا مسئولیتی متوجه او نگردد و یا اینکه بنا به اختلاف موارد، تأثیر سبب و مباشر متفاوت
میباشد؛ سؤالی است که پاسخ آن را درقانون مجازات اسلامی نمییابیم و شاید دلیلش این باشد که قانونگذار تشخیص اقوی بودن یا نبودن سبب از مباشر را به عهده قاضی گذاشته است، ولی از آنجا که فقها دراین باره مباحث را مطرح کردهاند که میتواند به تشخیص قاضی کمک نمایند، لذا به بررسی این بحث از نظر فقها میپردازیم.
جمعی از فقهای بزرگوار برمبنای مسئولیت مباشر درصورت اجتماع سبب و مباشر، مگر جایی که سبب اقوی از مباشر باشد، معتقدند در صورتی که شخص مورد هجوم برای نجات خود پا به فرار بگذارد و دراثر آن به صدمهای دچار گردد، مهاجم (سبب) ضامن نیست و از این جهت مسئولیت متوجه او نمیگردد؛[1] زیرا مباشر با اختیار و آگاهی از خطر فرار،اقدام به آن کرده است.به عنوان مثال، از بالای ساختمان پریده است و نقش مهاجم به اندازهای نیست که حادثه به او نسبت داده شود و به عبارت دیگر، سبب اقوی از مباشر نمیباشد. شیخ طوسی دراین باره میفرماید: «اگر کسی درتعقیب شخصی شمشیرش را از غلاف بیرون بکشد و آن شخص از دست مهاجم فرار کند و خودش را از بالای بام یا کوه به پایین پرت کند یا خودش را درچاه و یا در آتش بیفکند و کشته شود، ضمانی برعهده تعقیبکننده نیست؛ زیرا تعقیبکننده فقط او را ناچار به فرار کرده است، لذا تعقیبکننده سبب است و کسی که خودش را پرت کرده، مباشر و درصورت اجتماع مباشر و سبب غیرملجی، ضمانی برعهده ایجادکننده سبب نیست.» [2]
بنابراین، درصورت نقش داشتن مهاجم و شخص مورد هجوم درایجاد صدمه، مسئولیتی ازاین جهت متوجه مهاجم نمیشود، مگر جایی که نقش مهاجم مؤثرتر بوده باشد که فقها مصادیق ذیل را برای آن برشمردهاند:
1- شخص مورد هجوم نابینا باشد و درحال فرار از دست مهاجم دراثر عدم بینایی دچار آسیب گردد، مثلاً در حال فرار با دیواری برخورد کند و صدمه ببیند.
2-شخص مورد تعقیب نسبت به خطری که در سرراه فرارش وجود دارد ناآگاه باشد و هنگام فرار مصدوم شود، مثلاً درحال فرار ناگهان متوجه گردد که درلبه پرتگاه قرار دارد و سقوط کند.
3-هنگام فرار شخص مورد هجوم، سقفی و مانند آن روی سرش فرو بریزد و مصدوم گردد.
4-فرد مورد تعقیب برای نجات خویش از روی ناچاری به مکان حیوان درنده یا گزندهای وارد شود و صدمه ببیند.
درموارد مذکور، نقش مباشر به جهت عدم بینایی یا عدم آگاهی و یا اضطرار، ضعیفتر از نقش سبب (مهاجم) میباشد؛ لذا به دلیل اقوی بودن سبب، مهاجم مسئول است.
علامه حلی (رحمه الله) پس از بیان نظر شیخ طوسی(رحمه الله) درباره عدم مسئولیت مهاجم نسبت به صدمات وارده به شخص مورد هجوم درحین فرار، درصورت بینا بودن، آگاه بودن ومختاربودن او، میفرماید:
«اگر شخص مورد تعقیب نابینا باشد، تعقیبکننده ضامن دیه اوست، زیرا او سبب ملجی میباشد و همین طور اگر شخص مورد تعقیب بینا باشد و فرار کند و در چاهی که رویش پوشیده است سقوط کند یا ناچار شود به مکان ضیقی پناه ببرد و درندهای او را بدرد»[3]
محقق حلی(رحمه الله) نیز میفرماید:
«چنان چه شخصی مورد تعقیب نابینا باشد و هنگام فرار صدمه ببیند، مهاجم ضامن است، زیرا او سبب ملجی است. همینطور، اگر شخص اطلاعی از خطر نداشته باشد یا هنگام فرار، سقف فرو ریزد یا از روی ناچاری به مکانی ضیق پناه برد ودرندهای او را بدرد.» [4]
بنابراین، درمواردی نیز که اراده شخص در اثر هجوم مختل و توان تصمیمگیری از او سلب گردد و بیاختیار خودش را به خطر بیندازد و آسیب ببیند مثلاً از ارتفاعی پرت شود یا در چاهی سقوط کند مهاجم مسئول میباشد؛ زیرا دراین فرض،نقش سبب (مهاجم) مؤثرتر از نقش مباشر است.
همینطور، درصورت وجوب فرار و انحصاری بودن راه فرار دراقدامی که قطعاً موجب آسیب فرارکننده میشود، مثلاً خانمی که در معرض خطر تجاوز جنسی قرارگرفته برای نجات خویش فرارمیکند و هنگام فرار، خودش را از بالای ساختمان به پایین پرت میکند و مجروح یا کشته
میگردد و راهی غیر از آن نداشته است یا به ذهنش نرسیده است، باید مسئولیت آسیب وارده به عهده مهاجم باشد، هرچند که فرارکننده دارای اختیار و توان تصمیمگیری باشد، زیرا فرار برشخص مورد تعرض واجب است.
چنان که شهید ثانی(رحمه الله) دراین باره میفرماید:
«نظریه قویتر این است که درصورت امکان، دفاع از نفس و حریم واجب است و تسلیم جایز نیست و اگر شخص مورد هجوم از مقاومت ناتوان شد و با خودداری از دفاع یا فرار امید به سلامتی داشت، خودداری یا فرار واجب است.»[5]
فاضل هندی(رحمه الله) نیزمیفرماید:
«دفاع از نفس و حریم به مقدار ممکن، واجب است و تسلیم جایز نیست… و اگر دفاع میسر نبود و فرار امکان داشت، فرار واجب است.» [6]
همینطور صاحب جواهر(رحمه الله) میفرماید:
«اگر مدافع از مقاومت عاجز گردد و فراری که نجاتش متوقف برآن است ممکن باشد، چنانچه راه نجات منحصر به فرار باشد، فرار به او واجب عینی میشود ودرصورتی که نجات از طریق فرار و غیرآن ممکن باشد، فرار براو واجب تخییری میشود و اگر این واجب را انجام ندهد، مرتکب گناه شده است.» [7]
سایرفقها نیز صرفنظر از پارهای اختلافات جزئی، درمجموع فرار را واجب میدانند.[8] بنابراین، از یک سو فرار برشخص مورد هجوم واجب گردید و از طرف دیگر، هنگام فرار آسیبی بر او وارد شده است که خودش نقش اساسی درآن نداشته است؛ چرا که به دنبال انجام وظیفهای(فرار) بود که مهاجم در ایجاد آن دارای نقش مؤثر است.لذا صدمات وارده بیشتر به مهاجم (سبب) مستند میباشد و مسئولیت آن نیز باید به عهده او باشد، چون سبب اقوی از مباشر است. شاید به همین دلیل است که جمعی از بزرگان فقه شیعه با تردید به کلام شیخ طوسی درباره عدم مسئولیت مهاجم در فرض مذکور نگریستهاند، به این بیان که برخی با «قیل» آن را نقل کردهاند که مشعر به عدم تمایل برای پذیرش آن است.
علامه حلی(رحمه الله) میفرماید:
«اگر شخصی که مورد هجوم قرارگرفته فرار کند و خودش را داخل چاه بیندازد یا از پشت بام به پایین پرت کند، گفته شده که مهاجم ضامن نمیباشد.» [9]
فخرالمحققین (رحمه الله) نیزهمین تعبیر را دارد. [10]
حتی علامه حلی (رحمه الله) در ادامه نقل کلام شیخ طوسی، قول به ضمان مهاجم را موجه دانسته است. [11]
بعضی دیگر به صرف نقل کلام شیخ طوسی اکتفا کردهاند. چنانکه محقق حلی (رحمه الله)
میفرماید:
«اگر شخصی که مورد هجوم واقع شده، فرارکند و خودش را داخل چاه بیندازد و یا از پشتبام به پایین پرت کند، شیخ گفته است: مهاجم ضامن نیست.»[12]
توقف وی پس از نقل کلام شیخ و عدم اظهارنظر نسبت به آن، سؤال برانگیز است،همچنان که شهید ثانی به این نکته توجه کرده، فرموده است:
«نویسنده کتاب شرایع به نقل کلام شیخ بسنده کرده است که مشعر به توقف وی در این باره یا رد نظر شیخ است.» [13]
اشکالی که دراینجا به ذهن متبادر میشود این است که نقش مهاجم فقط در الزام شخص به فرار میباشد و در این جا صدمه هیچ دخالتی نداشته، بلکه مدافع به اختیار خودش به استقبال خطر و حادثه رفته و صدمه دیده است. چنانکه شیخ طوسی درتوجیه عدم مسئولیت مهاجم میفرماید:
«مهاجم فقط او را ناچار به فرار کرده است نه سقوط، بلکه او با احتیاط خودش را در معرض خطر قرار داده است.» [14]
اما، این اشکال موجه به نظر نمیرسد، چه اینکه هرچند فرارکننده هنگام فرار واجد عنصر اراده و اختیار است، ولی اقدام او به فرار برای انجام یک وظیفه و واجب شرعی میباشد که سبب ایجاد آن، مهاجم است؛ لذا نقش مهاجم (سبب) مؤثرتر از مدافع (مباشر) بوده در نتیجه، صدمه مستند به مهاجم است.
شهید ثانی (رحمه الله) در رد توجیه شیخ طوسی (رحمه الله) برای عدم مسئولیت مهاجم
میفرماید: « اگر اخافهای در کار نبود، فراری که موجب صدمه شده تحقق پیدا نمیکرد و این سخن که اقدام او به فرار یک فعل اختیاری بوده درست نیست، زیرا فرارکننده چارهای غیر از فرار نداشته است، نهایت اینکه از بین دو راه برای فرار، یک راه را با مرجح یا بدون مرجح برراه دیگر ترجیح داده است.» [15]
علاوه براین،فرار خودش مصداق و نوعی دفاع میباشد، زیرا دفاع برای دفع خطری است که از سوی مهاجم متوجه مدافع میگردد که یکی از راههای آن فرار است، به ویژه در مسئله دفاع باید از قاعده «الأسهل فالأسهل» پیروی کرد. و به نظر میرسد که فرار سهلتر از مقاومت و ایراد صدمه به مهاجم باشد. چنانکه شهید ثانی (رحمه الله) میفرماید:
«درصورتی که مقاومت امکان نداشته باشد، فرار واجب میشود چرا که فراریکی از چیزهایی است که میتوان از طریق آن از نفسی که حفظ آن واجب است، دفاع کرد.» [16]
لذا، همان طور که فقهای بزرگوار به طورکلی فرمودهاند: که مهاجم مسئول صدماتی است که هنگام دفاع بر مدافع وارد میگردد. [17] صدماتی نیزکه درحال فرار بر مدافع وارد میگردد، مهاجم نسبت به آن مسئول است. بنابراین، میتوان گفت که در فرض سؤال، مهاجم یا مهاجمین نسبت به
آسیبهایی که بر مدافع درحال فرار وارد شده، مسئول هستند.
در پایان، این سؤال از محضر مراجع عظام تقلید نیز استفتا شده است که ذیلاً تقدیم میگردد.
سؤال اول:
در مورد صدمات وارده به شخص درمقام دفاع، بفرمایید:
الف-چنانچه شخصی درمقام دفاع از خود مجبور به عملی شود که صدمه بدنی به وی وارد شود یا موجب مرگ وی گردد، مسئولیت مرگ مدافع یا صدمات وارده به عهده چه کسی است؟ (به عنوان مثال برای فرار از تجاوز جنسی خود را به شیشهای بزند و مجروح شود یا دراثر پریدن از بلندی پای او بشکند یا فوت نماید.)
ب- درفرض فوق آیا بین صورتی که راه فرار منحصر درهمین مورد خاص بوده و موردی که راه دیگری برای فرار وجود داشته، ولی شخص مورد هجوم دراثر ترس یا عجله از این طریق اقدام نموده، از نظر حکم تفاوتی وجود دارد؟
آیت الله محمدتقی بهجت:
الف-اگرمنظور،قصاص یا دیه است برعهده کسی نیست.
ب-با فرضی که درمسئله قبل گفته شد، فرق نمیکند. والله العالم. [18]
آیت الله سیدعلی خامنهای:
الف- به عهده کسی نیست و چنانچه به وظیفه عمل کرده مأجور است.
ب- درهرصورت اگر با اراده و اختیار خود اقدام کرده کسی ضامن نیست، بلی عامل به وظیفه مأجور است. والله العالم. [19]
آیت الله سیدعلی سیستانی:
برعهدۀ خود اوست. [20]
آیت الله محمدفاضل لنکرانی:
الف- اگر صدمات وارده منتسب به متجاوز باشد وی ضامن است والا کسی ضامن نیست.
ب- خیر فرقی نمیکند. [21]
آیت الله ناصرمکارم شیرازی:
الف- در صورتی که شخص مهاجم او را هل داده یا سبب جراحت یا سقوط از بلندی شده او مسئول است ولی اگر خودش برای نجات خود چنین کاری را کرده دیه یا قصاص برکسی نیست هرچند مهاجم تعزیر شدید دارد.
ب- از نظر دیه فرقی نمیکند ولی از نظر تعزیر تفاوت دارد. [22]
آیت الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی:
الف- اگرتهاجم از یک طرف و ترس یا غفلت از طرف مدافع به نحوی باشد که عرفاً کار به مهاجم مستند باشد، دراین فرض مهاجم مستقلاً مسئول خواهد بود.
ب-اگر ترس وفرار به نحوی باشد که بودن راه دیگر را متوجه نباشد و تهاجم به نحوی باشد که اختیار از مدافع گرفته شود و نتواند راه کم خطرتر را برای نجات انتخاب کند و یا به حسب عرف این جنایت را به مهاجم نسبت بدهد، مسئولیت به عهده مهاجم است و درغیراین صورت ظاهراً به عهده خودش میباشد.[23]
آیت الله حسین نوری همدانی:
الف-درصورتی که مهاجم سبب صدمه یا قتل مدافع شود ضامن قتل یا جرح وی میباشد.
ب-درصورتی که خوف موجب سلب اختیار طرف شده باشد فرقی میان این دو صورت نمیباشد.[24]
نظریه اداره حقوقی و تدوین قوانین قوه قضاییه
عطف به استعلام شماره1104-14/5/78* نظر مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه به شرح ذیل میباشد:
«موضوع استعلام شده فاقد اوصاف کیفری است؛ زیرا هیچگونه عمل فیزیکی مجرمانه توسط مهاجم انجام نگرفته است.» [25]
سؤال دوم:
الف-فردی درمقام دفاع مجبور شده به خود صدمه بدنی بزند (یعنی جهت فرار از لواط خود را به شیشه میزند و مجروح میشود یا از بالای بام منزل خود را عمداً به زمین پرت مینماید و درنتیجه دست و پایش میشکند). آیا شرعاً دیه صدمات وارده در مقام دفاع به عهده مهاجم یا مهاجمین است؟
ب-آیا میان حالتی که راه فرار فقط همین بوده که انجام داده است و جایی که فرد مذکور در اثر ترس و عجله و مانند آن دست به این کار زده (یعنی خود را مجروح کرده) فرقی وجود دارد؟
آیت الله شیخ جواد تبریزی:
درطرح سؤال، ارش یا دیه برعهده مهاجمین نیست؛ لکن مهاجمین برفعلشان تعزیر میشوند و اگر در مقام دفاع خود شخص مورد تهاجم یا شخص دیگری که دفاع میکند صدمهای برمهاجمین وارد کند که دفع تهاجم برآن صدمه متوقف باشد، جنایت آنان هدر است و مهاجمین حق مطالبۀ چیزی ندارند وفرقی بین حالاتی که درسؤال2 ذکر شده است نیست.[26]
آیت الله سیدعلی سیستانی:
در هر دو فرض دیه برآنها نیست. [27]
آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی:
الف- درفرض سؤال گرچه مرتکب گناه بزرگی شدهاند، ولی صدمات وارده که توسط خود فرد به او وارد شده به عهده مهاجمین نیست، ولی مهاجم به حکم حاکم تعزیر میشود. والله العالم.
ب- دراین صورت فرقی بین دو حالت مذکور درسؤال نیست. والله العالم. [28]
*متن استعلام فوق بدین شرح میباشد:
درخصوص صدمات وارده به شخصی که مورد هجوم واقع شده است، بفرمایید:
اگرشخصی مورد تهاجم، درمقام دفاع، باعث ورود صدمه به خویش گردد، دیه یا ارش صدمات وارده برعهده چه کسی است؟(مثلاً جهت فرار از لواط خود را به شیشهای میزند و دراثر آن جراحتی بروی وارد میشود؛ یا به منظور فرار از مهاجمین و ضاربین، خود را از بالای بام پایین میاندازد و دراثر آن جایی از بدن وی شکسته میشود یا آسیب میبیند.)