حميدرضا صالحي ، مائده اسماعيل پور
چکيده
اين مقاله تاملي دارد بر تبيين كودك آزاري و راه هاي مبارزه با آن توسط قانونگذار ايران، به ويژه بر اساس قانون حمايت از كودكان و نوجوانان (مصوب 1381). مفهوم كودك آزاري رابطه تنگاتنگي با عادات و فرهنگ جوامع دارد. در تبيين دوره كودكي و زمان آغاز بزرگسالي و نيز در شناخت وجوه تمايز كودك آزاري از اعمال شيوههاي تربيتي، مانند تنبيه، لازم است قانونگذار در ارتباط تنگاتنگ با نظر عرف حركت كند. گرچه تنبيه يكي از حقوقي است كه در زمينه تربيت اطفال براي والدين مقرر شدهاست، اين به معناي توجيه و يكي پنداشتن آن با كودك آزاري نيست. عدم پيش بيني ضمانت اجرايي مناسب براي كودك آزاري در ماده 2 قانون حمايت از كودكان و نوجوانان، ايرادات اساسي به مجازات هاي مقرر شده در ماده 4 اين قانون، عدم تطابق حكم ماده 8 اين قانون با روال قانونگذار در ساير قوانين جزايي و ابهام قانوني مربوط به مفهوم «حدود متعارف تنبيه و تاديب» از جمله ايرادات قانون حمايت از كودكان و نوجوانان است. الحاق عبارت «هر گونه آزار جسمي يا روحي طفل» به موارد سلب حضانت از والدين در ماده 1173 قانون مدني، پيش بيني ضمانت اجرا براي ماده 1178 قانون مدني و ايجاد دفتر حمايت از كودكان در مراجع قضايي و حمايت از اطفال بزه ديده در مرحله بعد از وقوع جرم از جمله پيشنهادات اين پژوهشاند.
کليدواژگان: كودك آزاري، حقوق اطفال، قانون حمايت از كودكان و نوجوانان، كودك بزه ديده، حقوق كودك