دکتر میر مهرداد میرسنجری:
چرا وضعیت کنونی محیطزیست در ایران بسیار نامطلوب و نگرانکننده شده، چرا هوا آلوده است، چرا همهجا پر از ظروف یکبار مصرف است، چرا مجوز شکار صادر میشود، چرا باغها در اغلب کلانشهرها برای پاساژ و مجتمع تجاری نابود میشوند، چرا تولید پسماندهای خانگی روزبهروز بیشتر میشوند، چرا بحران آب وجود دارد، چرا سد سیوند در کنار پاسارگاد ساخته شده، چرا سد گتوند با نابودی چندهزار بلوط کهنسال و نابودی یادمانهای تاریخی ایران باستان ساخته شده، چرا کارخانجات و صنایع همچنان آلودگی ایجاد میکنند ولی برخی کارشناسان سازمان محیطزیست تأییدشان میکنند، چرا اراضی ملی و جنگلها و کوهها و آشوراده در معرض خطر مافیای بساز و بفروش قرار گرفته، چرا برای پفک و چیپس و سایر خوراکیها و نوشیدنیهای سرطانزا در تلویزیون روزانه و دقیقه به دقیقه، صدها بار تبلیغ میشود ولی خبری از آموزش عشق و علاقه ایرانخواهانه و حفاظت میراث تاریخی و محیطزیستی نیست، چرا محصولات خطرناک و ضدسلامت تراریخته (ژنتیک) و کودها و سموم شیمیایی سرطانزا با یارانه چند میلیارد دلاری توسط دولت وارد میشود و… این سخن اکثر قریب به اتفاق مردم ایران است؛ وضعیتی تلخ که عامه مردم و متخصصان را نگران کرده است. به راستی چرا؟
حفظ محیطزیست، فقط وظیفه سازمان محیطزیست نیست. چرا تصور عام بر این است که مسئولیت حفظ محیطزیست کشور برعهده یک سازمان دولتی به نام سازمان حفاظت محیطزیست است؟ آیا یک رئیس سیاسی که ۴سال سکان هدایت این سازمان را برعهده میگیرد و بعد با تغییر رئیسجمهور، در پست اجرایی دیگر ی قرار میگیرد، از خواست و توان حفاظت محیطزیست برخوردار است؟
بودجه مصوب سالیانه سازمان محیطزیست، کم و بیش، تنها چیزی حدود ۱۵۰میلیارد تومان است! درحالیکه ۱۰۰۰میلیارد به چند فرد داده میشود که مثلا دریاچه ارومیه را نجات دهند! آیا ارزش حفظ محیطزیست و جان و جسم و روح ملت ایران فقط ۱۵۰میلیارد تومان است؟ آیا بهراستی این بودجه بسیار ناچیز در برابر رقمهای چند هزار میلیارد تومانی پرونده اختلاس، عددی بهحساب میآید؟! چرا بودجه ویژه چند صد میلیاردی برای توسعه فرهنگ محیطزیست تصویب نمیشود؟
وظیفه نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی چیست؟ چرا در طول ۱۰دوره از آغاز بهکار مجلس، محیطزیست از ضعیفترین و ناتوانترین فراکسیونهای مجلس بوده و محیطزیست توسط نمایندگان ملت همواره بهعنوان مسئلهای فرعی و سمبلیک نگریسته شده است؟ میزان آگاهی عمومی نمایندگان ملت از اصول و بدیهیات محیطزیست چیست؟
آیا در اولویت پولسالاری و جمعآوری ثروت توسط باندهای مافیایی آبخوار و بخشینگری متولیان آب شکی وجود دارد؟ چرا در برابر این نگاههای بخشی سدسازی و هماکنون کانالسازی توسط پیمانکاران که جان و مال و هستی نسلهای حال و آینده ایران را در معرض خطر قرار داده، دولت بیتفاوت است و چون نظارهگری رئوف عمل میکند؟
چرا درحالیکه در قوه قضاییه با تصمیمی بجا، ماده۱۸۷ و بهکارگیری کارشناسان رسمی قوه قضاییه برای پروندههای تخلفهای محیطزیستی پیشبینی شده، ولی کمکارترین کارشناسان قوه قضاییه که در سال، به بسیاری از آنها حتی یک پرونده نیز سپرده نمیشود، کارشناسان رسمی محیطزیست هستند؟! آیا واقعا محیطزیست ما اینچنین وضعیت گل و بلبلی دارد؟ یا مشکل در جای دیگر است؟
چرا ایجاد انگیزش و عشق و علاقه به فرهنگ و تاریخ و تمدن ایرانی در مدرسه و دانشگاه و رسانهها و صدا و سیما آنگونه که باید مورد توجه قرار نمیگیرد؟ آیا بدون علاقه ملی و آگاهی از پیشینه گرانبهای فرهنگی حفظ محیطزیست و طبیعت در فرهنگ کهن ایران زمین، میتوان انتظار حفظ میراثهای تاریخی و طبیعی ایران را توسط مردم و مسئولانی که از دل مردم برمیخیزند، داشت؟
بیتوجهی همگانی به ارزشهای مذهبی محیطزیست در فرهنگ ایرانی، نکته بسیار مهم دیگر است. انتشار فیلمهای تهوعآور حیوانآزاری و شکم دریدن توله بیگناه خرس و کتک زدن و تزریق اسید به سگ و… توسط مردم عادی و جانگیرها (شکارچیان)، ریختن وایتکس و نفت و پوستکنی درختان کهنسال برای سودجویی کاسبکاران پولپرست، تنها و تنها از یک ذات شیطانی سر میزند و نه یک انسان واقعی. از کسی که نمیداند و آگاه نشده است که در فرهنگ ایرانی حتی ضربه زدن و دادن غذای داغ یا استخوان تیز به سگ و… نهی شده و پتت (توبه) دارد و شکستن شاخه درختان و قطع آنها نیز یک گناه بزرگ است. در شرایط بحرانی مشکل کمبود آب، چرا مردم و مسئولان برآمده از دل مردم به این توجه نمیکنند که صرفهجویی در آب حتی در دین اسلام به صراحت توصیه شده، مگر قانون مد و صاع برای صرفهجویی در آب وضو و حمام توصیه نشده؟ با این حال چرا بیش از ۸۰درصد آب در کشاورزی به هدر میرود تا سدسازان چاره را در ساخت سدهای ۱۰۰۰میلیارد تومانی چون سد سیوند بدانند
و تبلیغ کنند…
فرجام سخن: محیطزیست در حال احتضار ایران با دخالت مستقیم سودجویان طبیعتخوار در منابع آب، سدسازان و اخیرا کانالسازان(دنبالکنندگان طرحهای انتقال آب)، با سوءمدیریت مصرف منابع آب در کشاورزی، در توسعه ناپایدار صنایع سنگین آبخوار در قلب مناطق خشک و کمآب کشور همچون اردکان، یزد و اصفهان و…، با طرحهای سودجویانه تغییر کاربری زمین توسط مافیای بسازوبفروش، با تصویب رانتخوارانه و ارزیابی صوری و غیرعلمی ضدمحیطزیستی در مناطق طبیعی حفاظت شده برای گونههای گیاهی و جانوری همچون جزیره آشوراده، با طرحهای سودآور ضدمحیطزیستی و مخرب همچون طرح انتقال آب دریای کاسپین به سمنان و… به شرایط امروز رسیده است. بیتردید بدون ایجاد آگاهی هویتی و تاریخی و فرهنگی ملی و ایجاد انگیزش و شور و شوق ملی و ایراندوستانه در بین مردم و مسئولان، هیچ راهکاری برای حفظ باقیمانده محیطزیست موجود برای نسلهای آینده وجود نخواهد داشت. فراموش نکنیم که کسی مکان قبر فتحعلی شاه را نمیداند ولی لعن و نفرین ابدی ملت ایران نثار اوست برای قرارداد ننگین گلستان و ترکمانچای و ناتوانی و بیلیاقتی او در از دست دادن ۱۷شهر قفقاز… منبع : همشهری آنلاین