مطابق تعریف بیمه مرکزی ایران، «ضریب خسارت» عبارت است از حاصل تقسیم خسارت واقعشده بهحق بیمه عاید شده برحسب درصد. این ضریب نشان میدهد که چند درصد از حق بیمهها بابت خسارت خطرهای تحت پوشش به بیمهگذاران برگشت دادهشده یا خواهد شد. همچنین شاخص رایج دیگر در صنعت بیمه «نسبت خسارت» است. این شاخص حاصل تقسیم خسارت پرداختی بهحق بیمه دریافتی در یک دوره زمانی برحسب درصد است. از تعاریف ارائهشده مشخص است که تفاوت میان این دو شاخص در محاسبه تغییرات ذخایر حق بیمه و خسارت در شاخص ضریب خسارت و لحاظ نشدن تغییرات این ذخایر در شاخص نسبت خسارت است.
اگر بهعنوانمثال ۲ سال پیش خسارت بزرگی برای شرکت بیمه به وقوع پیوسته باشد، اما پرداخت آن به دلیل اختلافات حقوقی تا امسال به تعویق افتاده باشد و امسال پرداخت شود، نسبت خسارت امسال افزایش خواهد یافت. یا اگر بهعنوانمثال برای اولین بار قرارداد بزرگی در رشته درمان در بهمنماه سال جاری منعقد شود، کل حق بیمه این قرارداد در نسبت خسارت امسال منعکس خواهد شد و از طرف دیگر عمده هزینه خسارت این قرارداد که در سال آینده پرداخت میشود در نسبت خسارت امسال محاسبه نمیگردد و بنابراین نسبت خسارت امسال در رشته درمان خیلی مطلوبتر از ضریب خسارت خواهد بود. مجموع این عوامل موجب میشود که نسبت خسارت شاخص مناسبی برای ارزیابی عملکرد مدیریت ریسک یک شرکت بیمه نباشد و بهتر است از شاخص ضریب خسارت استفاده شود.
حال سؤال اول این است که آیا نسبت خسارت و ضریب خسارت با یکدیگر اختلاف قابلتوجهی دارند؟ بله اختلاف این دو شاخص قابلتوجه است. نمیتوان قاعده کلی قطعی برای ارتباط این دو شاخص یافت، اما میتوان اظهار داشت که در هنگامیکه حق بیمه صادره یک شرکت رو به رشد است، رشد پورتفو موجب میشود که نسبت خسارت کمتر از ضریب خسارت باشد. در صحبت با مدیران بیمه اغلب ذکر میشود که با شرایط کنونی پورتفوی بیمه در ایران معمولاً ضریب خسارت حدود ۲۰ درصد از نسبت خسارت بیشتر است. در این یادداشت برای آنکه مستندتر به این موضوع بپردازم، بر اساس آمارهای موجود در سالنامه آماری بیمه مرکزی اختلاف این دو شاخص را در شرکتهای بیمه محاسبه کردهام که در شکل ۱ دیده میشود. چنانکه از شکل پیداست در سال ۱۳۹۳ به دلیل رو به رشد بودن پورتفو، ضریب خسارت در کل صنعت ۲۴ درصد بیشتر از نسبت خسارت بوده است. همچنین در پنج شرکت بزرگ بازار در این سال ضریب خسارت به ترتیب ۲۰، ۱۷، ۱۸، ۲۹، ۱۹ درصد بیشتر از نسبت خسارت بوده است.
اما آیا اختلاف میان ضریب خسارت و نسبت خسارت مهم است؟ بله مهم است. متأسفانه در ایران برخی از مدیران بیمه تعاریف دقیق این دو شاخص را نمیدانند. گمان آنها بر این است که تدقیق در این تعاریف یک بحث «مالی» است و نه «فنی» و بنابراین نیازی نیست که مدیران فنی و اجرایی از این جزئیات آگاه باشند. از سوی دیگر به دلیل ضعف نظامهای آماری، در اکثر شرکتهای بیمه امکان محاسبه و برآورد ضریب خسارت در بازههای زمانی کوتاهمدت فراهم نیست و تنها چند ماه پس از پایان سال و با استخراج صورتهای مالی سال قبل (انتشار صورتهای مالی نیمسال اول) ضریب خسارت رشتهها محاسبه میشود. در حالیکه محاسبه نسبت خسارت بسیار ساده است و مدیران اغلب بهطور روزانه میتوانند گزارش نسبت خسارت رشتهها را دریافت کنند. این وضعیت موجب میشود که مدیران بیمهای در مدیریت ریسک عمدتاً بر نسبت خسارت تکیه کنند و به دنبال آن تا انتشار صورتهای مالی سالانه برآورد نادرستی از سوددهی رشته خود داشته باشند، قیمتهای غیرفنی ارائه دهند و درنهایت موجب زیانده شدن رشته خود و یا حتی شرکت بیمه شوند.
پیتر دراکر، از برجستهترین نظریهپردازان مدیریت، معتقد بود که «اگر نتوانی چیزی را اندازه بگیری، نمیتوانی آن را مدیریت کنی» شرکتهای بیمه هم اگر نتوانند خسارتهایشان را به نسبت درآمد، به موقع و بهدرستی اندازهگیری کنند، نمیتوانند مدیریت ریسک کارآمدی داشته باشند. امروز باوجود دادههای حجیمی که در صنعت بیمه وجود دارد، نیاز به وجود نظامهای مدیریت اطلاعات پیشرفته است که بتوانند برآوردهای دقیقی از ضریب خسارت رشتهها و سپس زیررشتهها و گروههای مشتریان ارائه دهند. سامانههای فناوری اطلاعات در جهان بهسرعت در حال پیشرفت هستند و شرکتهای بیمه ایران نیز گریزی ندارند جز آنکه از این ابزارها برای مدیریت مؤثرتر کسبوکار خود بهره بگیرند. سایت خبری تحلیلی صنعت بیمه آیین