ترک عادت به ریختن زباله با اعمال جریمه و کمپینهای مردمی
دو دهه است که هیچ ترفندی جواب نمیدهد. مقالهها و گزارشهای مطبوعاتی و تلویزیونی و سخنرانیها و پیامها و هشدارهای ترویجی هم از عهده اش برنیامدند. حالا همهجا به چشم میخورد، آنقدر که دیدنش طبیعی شده است؛ کنار دریا و رودخانه، در جنگل و پارک، در خیابان و پیادهرو، در استادیوم و کلاس درس و حیاط مدرسه و دانشگاه یکی میریزد دیگری هم از کنارش رد میشود. اقتصاددانها اسمش را «طلای کثیف» گذاشتهاند؛ اما تا زمانی که در کوی و برزن رهاشده است طلا بودنش مهم نیست. مهم این است که کثیف است پرتاب کردن کیسهزباله از فاصله چند متری یا از داخل خودرو به سطلهای آشغال، مثل مسابقه بسکتبال دیدنی است. حالا اگر قدری آنطرفتر هم روی زمین پخش شود کسی دغدغهای ندارد. انداختن ته سیگار روی زمین به یک عادت تبدیل شده و کمتر کسی آن را بیفرهنگی یا بیمبالاتی میداند. آدامسهای جویده شده که دلوروده تنها بازماندگان پرندهها در شهرها را به هم میچسباند و هلاکشان میکند، همهجا رها میشوند. جمعکردن پاکت هله هوله و قوطیهای نوشیدنیها هم وظیفه مسلم نظافتچیها و مأموران شهرداری است. تماشاچیان هیجانزده هنگام ترک جایگاه خود در ورزشگاه یا سالن سینما اصلاً به خاطر نمیآورند چه حجمی از زباله را پشت سرشان رها کردهاند. کار از اینکه به مردم بیاموزند بهاندازه بخرید زباله کمتری تولید کنید یا رأس ساعتی زبالهها را در خیابان بگذارید گذشته است. حالا باید به آنها گفت لطفاً هر جا میرسید اشغال نریزید فرقی نمیکند مردم از کدام دستهاند. آنها که کیسهزبالهشان را در پارک یا جنگل پشت درخت میگذارند تا فقط از باد در امان بماند و فکر میکنند به وظیفه خود در قبال محیطزیست عمل کردهاند. یا آنهایی که آگاهانه بطری نوشیدنی یا باقیمانده خوراکی خود را به جوی آب پرت میکنند و معتقدند جمعآوری آن وظیفه دیگری است یا حتی کسانی که این رفتار را میبینند و تذکر نمی دهند همه به یک اندازه مقصرند و بیتردید، اگر چارهای برای خروج از این وضعیت پیدا نشود بهزودی همگی در یک زبالهدانی بزرگ زندگی خواهیم کرد. شاید به همین خاطر است که قانونگذاران دستبهقلم میبرند و قانون جدید وضع میکنند و همزمان فعالان مدنی و مردم عادی به کمپینهای فضای مجازی روی میآورند تا دستمالی بررخ آلوده شهر بکشند.
تغییر نگرش نادرست شهروندان کلید پیشگیری از ریختن زباله است
آیا ۳۰ هزار تومان میتواند فرهنگ نریختن زباله را جا بیندازد؟ بیش از چند دهه است که مسائل زیستمحیطی از آلودگی آبوهوا گرفته تا تجمع زبالههای غیرقابلبازگشت به طبیعت گاه و بیگاه به سرخط خبری رسانهها تبدیل شده اما هنوز راهکار مؤثری برای تغییر رفتار اهالی زمین و بهبود حال آن پیدا نشده است. رسانهها در کنار سایر نهادهای رسمی و غیررسمی کوشیدهاند اهمیت کاهش تولید زباله و پرهیز از آلوده کردن محیطزیست را به مردم یادآور شوند اما چندان موفق نبودهاند. هرقدرخدمات شهری افزایش پیدا کرده و بر تعداد سطلهای زباله در خیابانها و جنگلها و پارکها افزوده شده. باز هم از حجم زباله در جایی که نباید و نشاید، اندکی کاسته نشده است. سیاستمداران و گروههای محافظ محیطزیست به استراتژیهای مختلفی میاندیشند اما کدام یک از این استراتژیها مؤثر واقع شدهاند؟ در اکثر کشورهای جهان ریختن زباله در معابر عمومی و پرت کردن آن از پنجره ماشین جرائم نقدی سنگینی به همراه دارد. مطالعهای که تحت عنوان «آمریکا را زیبا کنیم» انجام گرفته نشان میدهد بیش از ۸۰ درصد از رفتار نادرست شهروندان به دلیل نگرش نادرست آنهاست بنابراین تغییر نگرش، کلید پیشگیری از ریختن زباله در محیطزیست است. ضمن آنکه عامل مؤثر دیگر در ترویج فرهنگ نادرست زباله ریختن مشاهده زباله در محیطزیست است. بیش از ۱۵ درصد از آشغالهایی که در خیابانها یا جادههای این کشور رها میشوند در اثر مشاهده زبالههای موجود ریخته شدهاند؛ بنابراین زباله، زباله تولید میکند؛ بنابراین لازم است برای کاهش زبالهها در محیطزیست هم رفتار زبالهریزان تغییر کند و هم محیطزیست عوض شود.
تدوین یک استراتژی کارآمد
فرقی نمیکند منشأ و دلیل رفتار شهروندان چه باشد، اگر این رفتار نادرست است برای اصلاح آن باید به استراتژیهایی روی آورد که تلفیقی از اقدامات مؤثر را دربر بگیرند. برای تغییر نگرش و درنهایت اصلاح رفتار شهروندانی که حواسشان به خانه و خودرو و لباسشان هست اما محیطزیست را فراموش میکنند، توجه به چهار مؤلفه ضروری است.
آموزش
آموزش و آگاهی، ابزارهای اصلی و زیربنایی تغییر رفتار هستند. آموزشهای عمومی باید از طریق برنامههای نهادهای مختلف از جمله رسانهها برنامههای مشارکتی برای کودکان، نوجوانان و جوانان، انجمنها و سایر بخشهای درگیر صورت بگیرد؛ مانند سایر حوزههای آموزشی اهمیت محیطزیست و ضرورت محافظت از آن به کودکان، میتواند مؤثرترین روش برای اصلاح رفتار زباله ریختن شهروندان باشد. آموزش و ترویج فرهنگ جمعکردن زباله هم بخشی از این استراتژی است چه کسانی که خود زباله میریزند و چه کسانی که آن را میبینند باید این رفتار را بیاموزند.
قوانین و مقررات
تغییر سیاستهای عمومی از طریق قانون یا مقررات یکی دیگر از روشهای تغییر رفتار عموم در قبال کیفیت زندگی و محیطزیست است. جریمه در ازای ریختن زباله و پاداش درازای جمعکردن آن میتواند از جمله این سیاستها باشد.
اعمال قانون
قوانینی که بهدرستی اجرا و اعمال نشوند تأثیر و نتیجه چندانی نخواهند داشت. تنها با اعمال مداوم و سختگیرانه قوانین و مقررات است که میتوان انتظار داشت شهروندان نیز رفتارهای غلط خود را اصلاح کنند.
ابزارها و منابع
در کنار انتظاراتی که از شهروندان میرود دولت نیز باید ابزارهای پاکسازی محیطزیست را فراهم کند. تأمین سطلها و جایگاههای دفع زباله و پسماند. جاسیگاری، کیسهزباله، ماشینهای گردآوری زباله و ابزارهایی برای شستوشوی معابر و دیوارها از این جملهاند. این تدابیر همچنین میتواند دربرگیرنده استراتژیهای تشویقی یا بازاریابی اجتماعی باشد تا افراد را به سمت تفکر دوراندیشانه و انتخابهای درستتر هدایت کند. منبع: مجلهی تجارت فردا