رفتار بزرگوارانه امیرالمؤمنین با مخالفان سیاسی
«برای کسانی که گناه ندارند و از سلامت دین برخوردارند، سزاست که بر گناهکاران و نافرمانان رحمت آرند و شکر این نعمت را بگذارند. چندانکه این شکرگزاری آنها را مشغول خودشان بدارد و از عیبجویی مردمان بازبدارد.»
متن زیر تفسیری از حکمت ۱۵ نهجالبلاغه از مصطفی دلشاد تهرانی است که در ادامه میخوانید.
حکمت شماره ۱۵ نهجالبلاغه، حکمتی بسیار درخور توجه و تأمل و درسآموزی است. حکمتی که بیانگر رفتار بزرگوارانه و مدارای امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در رویارویی با مخالفان عقیدتی و سیاسی خودش است. آن حکمت چنین است: «مَا کُلُّ مَفْتُونٍ یُعَاتَبُ» هر گرفتار فتنهای را سرزنش نمیکنند.
فضای ایراد این سخن پس از بیعت عمومی و همگانی با امام و مخالفت جمعی اندک از بیعت و همراهی با وی است؛ یعنی وقتی بیعتی عمومی و فراگیر با امام علی علیهالسلام صورت گرفت، جمعی از این بیعت روی برگرداندند و از همراهی با حضرت سرباز زدند. ازجمله سعد بن ابی وقاص، عبدالله بن عمر، اُسامه بن زید، محمد بن مَسلمه، حسّان بن ثابت، کعب بن مالک، نُعمان بن بشیر و چند نفر دیگر.
البته نظر برخی محدثان و مورخان ازجمله حاکم نیشابوری براین است که این اشخاص هم بیعت کردند ولی چون از همراهی با امام سرباز زدند و از شرکت در جنگ یعنی جنگ جمل، در کنار وی خودداری کردند، آنها را رویگردانندگان از بیعت شمردند. البته به نظرم میرسد که با توجه به قراین متعدد تاریخی، این سخن، سخن درستی نیست و این اشخاص از همان ابتدا با امام علیهالسلام بیعت نکرده بودند.
آن حضرت پیوسته چنین بود و هرگز از کسی انتقام نگرفت و با مخالفان عقیدتی و سیاسی خودش نهایت مدارا را داشت و تا زمانی که دشمنان او دست به شمشیر نبردند و به جان مردم نیفتادند با آنها برخورد نکرد.
بههرحال چه اینها کسانی بودند که بیعت نکرده بودند یا کسانی بودند که اظهار تمایل یا بیعت کرده بودند ولی از همراهی با امام سرباز زدند و مخالفت کردند، حضرت بههیچوجه اجازه تعرض به اینها را نداد و در پاسخِ آن یارانی که خواهان اعمال فشار به اینها و وادار کردنشان به بیعت و همراهی بودند، بنا بر نقل ابوحنیفه دینوری در الاخبارالطوال فرمود: «بَلْ أَدَعُهُمْ وَ رَأْیُهُمُ الّذی هُمْ عَلَیْهِ.» من آنها را آزاد میگذارم و رأی و نظر آنها همان است که خود میخواهند و بر آناند. امام علی علیهالسلام اجازه نداد در بیعت با او راه خلاف اخلاقی گشوده شود و بر روی گردانندگان از بیعت و خودداری کنندگان از همراهی با او ستمی روا شود. تنها درباره آنها گلایهای را مطرح کرد. چنانکه شیخ مفید در کتاب الارشاد روایت کرده که حضرت فرمود: «وَ ایْمُ اللَّهِ لَأَنْصَحَنَّ لِلْخَصْمِ وَ لَأُنْصِفَنَّ لِلْمَظْلُومِ وَ قَدْ بَلَغَنِی عَنْ سَعْدٍ وَ ابْنِ مَسْلَمَهَ وَ أُسَامَهَ وَ عَبْدِ اللَّهِ وَ حَسَّانِ بْنِ ثَابِتٍ أُمُورٌ کَرِهْتُهَا وَ الْحَقُّ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ» به خدا سوگند برای دشمنان خیرخواهی میکنم و داد ستمدیده را میرسانم. به من از سعد، ابن مَسلَمه، اُسامه، عبدالله، حسّانِ بن ثابت، مطالبی رسیده که آن را نمیپسندم. خداوند میان من و آنان داور است.
با توجه به جغرافیای سخن و سبب صدوری که اشاره شد، این سخن یعنی: «مَا کُلُّ مَفْتُونٍ یُعَاتَبُ» در مقام تعلیم بزرگواری و بزرگمنشی در روابط اجتماعی بهویژه در رویارویی با مخالفان عقیدتی و سیاسی است. همچنین این سخن میآموزد که انسان باید زبان از سرزنش گناهکاران و نافرمانان ببندد و خیرخواه آنها باشد. به بهترین روش راهنماییشان کند و برای مداواشان کوشش کند.
امام علی علیهالسلام در آموزهای بسیار مهم و اساسی که در کلام ۱۴۰ نهجالبلاغه واردشده درباره زندگی اجتماعی و مدارا و روابط اخلاق محور چنین فرموده: «وَ إِنَّمَا یَنْبَغِی لِأَهْلِ اَلْعِصْمَهِ وَ اَلْمَصْنُوعِ إِلَیْهِمْ فِی اَلسَّلاَمَهِ أَنْ یَرْحَمُوا أَهْلَ اَلذُّنُوبِ وَ اَلْمَعْصِیَهِ وَ یَکُونَ اَلشُّکْرُ هُوَ اَلْغَالِبَ عَلَیْهِمْ وَ اَلْحَاجِزَ لَهُمْ عَنْهُمْ فَکَیْفَ بِالْعَائِبِ اَلَّذِی عَابَ أَخَاهُ وَ عَیَّرَهُ بِبَلْوَاهُ» برای کسانی که گناه ندارند و از سلامت دین برخوردارند، سزاست که بر گناهکاران و نافرمانان رحمت آرند و شکر این نعمت را بگذارند. چندانکه این شکر گذاری آنها را مشغول خودشان بدارد و از عیبجویی مردمان بازبدارد تا چه رسد به عیبجویی که برادر دینی و انسانش را نکوهش کند و به آن چیزی که به آن گرفتار است سرزنشش بکند.
«من آنها را آزاد میگذارم و رأی و نظر آنها همان است که خود میخواهند و بر آناند.» امام علی علیهالسلام اجازه نداد در بیعت با او راه خلاف اخلاقی گشوده شود و بر روی گردانندگان از بیعت و خودداری کنندگان از همراهی با او ستمی روا شود.
شریف رضی در حکمت ۱۹۴ نهجالبلاغه مطلبی را آورده که امیرمومنان علی علیهالسلام پیوسته چنین میگفت: «مَتَی أَشْفِی غَیْظِی إِذَا غَضِبْتُ أحینَ أعجِزُ عَنِ الانْتِقامِ فَیُقَالُ لِی لَوْ صَبَرْتَ أَمْ حِینَ أَقْدِرُ عَلَیْهِ فَیُقَالُ لِی لَوْ غَفَرْت.» هنگامیکه به خشم میآیم، کی خشم خود را فرونشانم؟ آنگاهکه از انتقام گرفتن ناتوان باشم و به من بگویند اگر شکیبایی ورزی بهتر است؟ یا آنگاهکه برگرفتن انتقام توانا باشم و بگویند اگر درگذری شایستهتر است؟
یعنی گذشت و گذشت و گذشت. آن حضرت پیوسته چنین بود و هرگز از کسی انتقام نگرفت و با مخالفان عقیدتی و سیاسی خودش نهایت مدارا را داشت و تا زمانی که دشمنان او دست به شمشیر نبردند و به جان مردم نیفتادند با آنها برخورد نکرد.
آن حضرت در عهدنامه مالک اشتر بیانی بسیار راهگشا فرمودند: «فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إمّا أخٌ لَکَ فِی الّدینِ أوْ نَظیرٌ لَکَ فِی اَلْخَلْقِ یَفْرُطُ مِنْهُمُ اَلزَّلَلُ وَ تَعْرِضُ لَهُمُ اَلْعِلَلُ وَ یُوْتَی عَلَی أَیْدِیهِمْ فِی اَلْعَمْدِ وَ اَلْخَطَإِ فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِکَ وَ صَفْحِکَ مِثْلِ اَلَّذِی تُحِبُّ وَ تَرْضَی أَنْ یُعْطِیَکَ اَللَّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ …. وَ لَا تَندَمَنَّ عَلَی عَفْوٍ وَ لاَ تَبْجَحَنَّ بِعُقُوبَهٍ»
بیگمان مردمان دو گروه هستند: یا برادر دینی تو هستند یعنی مسلمان و یا همانند تو در آفرینش هستند یعنی انسان. مردمان چنیناند که لغزشهایی از آنها سر میزند یا گرفتار نادرستیهایی میشوند و دانسته و نادانسته کارهایی میکنند که تو را خوش نمیآید. پس چنان با بخشش و گذشت با آنها رفتار کن که دوست داری خداوند با بخشش و گذشت خود با تو رفتار کند؛ و هرگز از بخشش نمودن پشیمان نشو و بر کیفر دادن شادی مکن.
منبع: مهر