آشنایی با سازمان عفو بینالملل
عفو بینالملل (به انگلیسی: Amnesty International) سازمانی غیردولتی است که با داشتن بیش از ۳ میلیون عضو درزمینهٔ حمایت از حقوق بشر فعالیت میکند. هدفگذاری این بنیاد غیردولتی این است که بتواند با پژوهش و فعالیت درزمینهٔ حقوق بشر از پایمال شدن حقوق انسانها در سطح دنیا جلوگیری کرده و درنهایت خواستار برقراری عدالت در مورد افرادی که حقوق ایشان به هر نحوی پایمال گردیده است.
عفو بینالملل در سال ۱۹۶۱ و با تأثیرپذیری مستقیم از مقاله زندانیان فراموششده که در مجله آب زرور توسط پیتر بننسون نوشته شد در لندن تأسیس گردید. این ارگان سعی دارد تا با متوجه کردن افراد به مسائل حقوق بشر و استانداردهای جهانی تا حد ممکن فشار را بر دولتهایی که اجازه سوءاستفاده در کشور خود را میدهند افزایش دهد… این ارگان دارنده جایزه صلح نوبل در سال ۱۹۷۷ جهت مبارزه با شکنجه در دنیا و همچنین دارنده جایزه سازمان ملل متحد درزمینهٔ حقوق بشر است. این ارگان طولانیترین پشتوانه تاریخی را درزمینهٔ حمایت از حقوق بشر در دنیا دار است و بسیاری براین باورند که این ارگان بوده است که استانداردهای لازم را برای جریان حقوق بشر به وجود آورده است.
در مقطع زمانی دهه ۱۹۶۰
عفو بینالملل در سال ۱۹۶۱ توسط پیتر بننسون وکیل کارگری تأسیس گردید. به گفته وی وقتی در تاریخ ۱۹ نوامبر سال ۱۹۶۰ در حال گذر از متروی لندن بود مقالهای در مورد دو جوانی که در شهر کویمبرای پرتغال به هفت سال زندان به دلیل خوردن مشروب بهسلامتی آزادی خورده بودهاند را در روزنامه میخواند اما جالب آنکه محققین هیچگاه روزنامه مورداشاره را پیدا نکردند. در سال ۱۹۶۰ کشور پرتغال توسط دولت استادو نوو (پرتغال) به نخستوزیری آنتونیو ده الیویرا سالازار هدایت میشد. این حکومت در طبیعت خویش حکومتی استبدادی و دیکتاتوری بود که بهخصوص دشمنی خاصی با گروههای Anti-communism (به فارسی: گروههای ضد کمونیست) داشت و آنان را بهعنوان دشمنان پرتغالیها در نظر میگرفت. پیتر بننسون در مقاله خود بانام زندانیان فراموششده واکنش خود را اینگونه بیان میکند: «روزنامه خود را در هرروزی از هفته بازکنید. حتماً در قسمتی از آن خبری از فردی درجایی از آن خواهید یافت که به دلیل آنکه دولت با نظر وی مخالف است دچار شکنجهشده است یا به زندان افتاده و یا حتی اعدام گردیده است. در آن لحظه خواننده روزنامه دچار حالتی از خشم نسبت به این اتفاقات میشود. حال اگر این حالت افراد را بتوان بهنوعی در یکجا جمع و ساماندهی کرد٫ آنگاه میتوان انتظار داشت تا اتفاقات مؤثری دراین زمینه به وقوع بپیوندد».
پیتر با دوست خود Eric Baker کار میکرد. اریک بِکر عضو گروه Quakers or Religious Society of Friends بود که ازنظر مالی Campaign for Nuclear Disarmamen به (فارسی: کمپین مبارزه برای خلع سلاحهای هستهای) را حمایت میکرد. او همچنین بهعنوان دبیر این گروه Quaker Peace and Social Witness فعالیت میکرد. پیتر در خاطرات خود از وی بهعنوان «شریک درراه شروع یک پروژه» نام میبرد. درنهایت پیتر به کمک دیگر نویسندگان و دانشگاهیان و وکلا بهخصوص الک دیگر مقالهای را از طریق Louis Blom-Cooper به (فارسی: لوئیس بلوم – کوپر) به David Astor به (فارسی: دیوید آستر) ویرایشگر روزنامه آب زرور ارسال کرد و او هم مقاله را در تاریخ ۲۸ مه ۱۳۶۱ بانام زندانیان فراموششده در آن روزنامه به چاپ رسانید. این مقاله دقت و توجه خوانندگان خود را به کسانی که به دلیل داشتن اعتقاد شخصی یا باوری مذهبی که مورد تأیید حکومت نبوده است به زندان افتاده، شکنجهشده و حتی اعدام گردیدهاند جلب میکند و یا به بیانی دیگر، زیر پا گذاشتن بندهای ۱۸ و ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط دولتهای جهان را به خوانندگان خود گوشزد میکند. دراین مقاله از گستره زیر پا گذاشتن حقوق جوامع توسط دولتها درزمینههای متفاوت منجمله حق داشتن روزنامههای آزاد٫ حق داشتن اعتقادات سیاسی مخالف با نظام حاکم، حق داشتن Public Trial (فارسی: محاکمه در دادگاه عمومی) و حق داشتن امنیت در کشور بحث به میان میآید. دراین مقاله از پایهگذاری سازمان عفو بینالملل در راستای جلب نظر عموم جامعه و باهدف حمایت از حقوق افرادی که بنِنسون از آنان بهعنوان زندانیان عقیدتی نام میبرد صحبت به میان میآید. این استیناف دوباره توسط تعداد زیادی از روزنامهها به چاپ رسید. در همان سال پیتر کتابی را تحت عنوان Persecution 1961 به (فارسی: شکنجه ۱۹۶۱) به چاپ رسانید که در آن تحقیقات پیتر و بکر از ۹ زندانی به نامهای (Maurice Adin٫ ٫ Agostinho Neto٫ Ashton Jones٫ Patrick Duncan٫ Olga Ivinskaya٫ Luis Taruc٫ Constantin Noica٫ Hu Feng و Antonio Amat) به جزئیات نوشتهشده است. در ژوئیه سال ۱۹۶۱ دبیر این سازمان تصمیم بر آن گرفت تا این استیناف را به یک ارگان دایمی تبدیل کند که اولین جلسه این سازمان نیز در همان سال و در شهر لندن برگزار شد. بنِنسون ضمانت داد که این ارگان هر ۳ گروه سیاسی را نمایندگی خواهد کرد و همچنین نمایندگانی از مجلس با گرایش به حزب کارگر (بریتانیا)٫حزب محافظهکار (بریتانیا) و حزب لیبرال بریتانیا در لیست اعضای این سازمان قرار داده شدند. در تاریخ ۳۰ سپتامبر سال ۱۳۶۲ این ارگان رسماً نام خود را به سازمان عفو بینالملل تغییر داد. در بین سالهای ۱۹۶۱ و ۱۹۶۲ این ارگان تنها به نام عفو شناخته میشد.
حال چیزی که بهعنوان یک استیناف در یک روزنامه مطرح گردیده بود تبدیل به ارگانی بینالمللی شده و از افرادی که به دلیل ارائه باورها و عقاید خودشان بهصورت مسالمتآمیز به زندان محکومشده بودند حمایت میکند و سعی بر آن دارد تا از مواد ۱۸ و ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر تا حد امکان حمایت به عمل بیاورد. از همان ابتدا، تحقیق و اجرای کمپینهای مختلف دراین سازمان نقشی اساسی داشت. کتابخانهای نیز جهت نگهداری اطلاعات کسانی که به دلایل غیرقابلقبول به زندان افتادهاند ساخته شد و نیز شبکهای از گروههایی که به نام گروههای درختی (به انگلیسی: ‘THREES’ groups) شناخته میشدند شروع به کارکردند. هرکدام از این گروهها ۳ زندانی را نمایندگی میکردند که هرکدام از آنها خود نیز نماینده یکی از باورهای کاپیتالیست٫ کمونیست و توسعه (به انگلیسی: developing) بودند.
با رسیدن به میانههای سال ۱۹۶۰ حضور عفو بینالملل در دنیا هرروز بیشتر و بیشتر میشد و درنتیجه قسمتهای جدیدی بانام گروه بینالملل و منشی بینالملل نیز شروع به کارکردند. وظیفه این قسمتهای جدید در سازمان عفو بینالملل مدیریت ارگانهای درونمرزی این سازمان است که در زبان انگلیسی به آن “Sections” گفته میشود و هماکنون در بسیاری از کشورهای دنیا مشغول به فعالیت است. این ارگان آهسته به اجماعی در مورد قوانین و تکنیکهای خود میرسید. برای نمونه میشود از زندانیهایی که خشونت در مبارزات را حمایت میکردند همچون نلسون ماندلا نام برد که به صورتی نانوشته دراین سازمان به این نتیجه رسیده شد که نمیتوان نام زندانی عقیدتی را براین افراد گذاشت. جدا از کتابخانه این سازمان و گروههای درختی، فعالیتهای عفو بینالملل گستردهتر گردیده و امروزه این گروه تلاش زیادی درزمینهٔ حمایت از خانوادههای زندانیان، فرستادن اعضا جهت مشاهده محاکمههای عمومی، ارائه نماینده به دولتها و در آخر پیدا کردن منطقهای امن و شغل مناسب برای زندانیهای عقیدتی در کشورهای دیگر، انجام میدهد. قدرت نفوذ این سازمان هرروز رو به افزایش است تا جایی که عفو بینالملل در بسیاری از کشورهای دنیا حتی نفوذ خود را در ارگانهای دولتی نیز نشان داده است. این ارگان قبل از به اتمام رسیدن این دهه بهعنوان مشاور ارشد سازمان ملل متحد٫ شورای اروپا و سازمان یونسکو شناخته شد.
در مقطع زمانی دهه ۱۹۷۰
شخصیتهای اصلیای که دراین دهه سازمان را هدایت میکردندشان مک براید و مارتین آنالز بودند. دراین دوره این سازمان نهتنها به فعالیتهای خود در حمایت از زندانیهای عقیدتی ادامه میداد بلکه فعالیتهای این سازمان گستردهتر گردید و تلاش در برگزاری دادگاههای منصفانه برای افراد و همچنین جلوگیری از زندانی شدن افراد بدون برگزاری دادگاه نیز جزو وظیفههای این گروه قرار گرفت. (ماده ۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر) همچنین این سازمان بهطور خاص بر روی مبارزه با شکنجه افراد در زندان، فعالیتهایی جدی میکرد (ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر). عفو بینالملل باور داشت، دلایلی که دولتها زندانیها را شکنجه میکنند این است که یا میخواهند از زندانی موردنظر اطلاعات خاصی را به دست بیاورند و یا میخواهند گروه سیاسی مقابل خود را توسط ترور از میدان خارج کنند و یا هردو. نکته مهم دیگر برای این سازمان صادرات انواع دانش و ادوات شکنجه به دیگر کشورهای دنیا بود و بهخصوص آموزش اینگونه شیوههای شکنجه توسط قدرتهای بزرگ دنیا به دولتهایی که زیر نظر آنها کار میکنند. برای نمونه میتوان ایالاتمتحده آمریکا را مثال زد که از سازمان اطلاعات جاسوسی خود سیا برای رسیدن به این مقصود استفاده میکند.
عفو بینالملل گزارشهای زیادی را از تمامی کشورهایی که در آن دولتهای مطبوعه از شکنجه استفاده میکردند جمعآوری و سمینار بینالمللی را در مورد شکنجه برگزار کرد. دلیل برگزاری این سمینار متوجه کردن نظر جوامع و مردم کشورهای متفاوت بود تا از این طریق با برگزاری کمپینهای لغو شکنجه، فشار خود را بر دولتها بیشتر کند. این کمپینها سالها بهطور مستمر اجرا گردید.
اعضای این سازمان از ۱۵٫۰۰۰ نفر در سال ۱۹۶۹ به ۲۰۰٬۰۰۰ [۱۶] نفر در سال ۱۹۷۹ افزایش یافت. افزایش اعضا عفو بینالملل دراین ۱۰ سال باعث شد تا فعالیتهای این سازمان نیز گستردهتر شود و تنها محدود به افراد داخل زندان نگردد، بلکه به فعالیتهای خارج از دیوارهای زندان مانند سر به نیست کردن افراد، حکم اعدام و همچنین حق پناهندگی نیز بپردازد. اولین شیوهای که این سازمان در پیش گرفت به نام «اقدام فوری» به انگلیسی (Urgent Action) این بود تا اعضا این سازمان شروع به اقداماتی عملی بکنند. اولین مورد نیز در تاریخ ۱۹ مارس ۱۹۷۳ در راستای دستگیری “Luiz Basilio Rossi” استاد دانشگاه برزیلی توسط دولت این کشور اتفاق افتاد. این سازمان در سطوح بین دولتی نیز فعالیتهای خود را پیگیری کرده است. عفو بینالملل درخواست خود را به سازمان ملل متحد جهت به تصویب رساندن استانداردهای اولیه درزمینهٔ حقوق زندانیان (به انگلیسی:en:Standard Minimum Rules for the Treatment of Prisoners|Standard Minimum Rules for the Treatment of Prisoners)
و همچنین پیگیری کنوانسیونهای بشردوستانه موجود، در راستای محفوظ نگهداشتن ۲ مصوبه میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی ارائه کرد و موفق به دریافت منشورها و مصوبات جدیدی برای جلوگیری از بدرفتاری با زندانیان گردید. عفو بینالملل همچنین توسط سازمان بین دولتی حقوق بشر در ایالاتمتحده آمریکا٫ (به انگلیسی: Inter-American Commission on Human Rights)٫ بهعنوان مشاور خود معرفی گردید.
در سال ۱۹۷۶ سازمان عفو بینالملل شروع به برگزاری برنامههایی متفاوت جهت جمعآوری کمکهای مالی کرد که در ادامه بهعنوان تخمهای مخفی یک پلیس (به انگلیسی: The Secret Policeman’s Balls معروف شد. این برنامهها ابتدا در شهر لندن و با محتوای طنز برگزار شد که روزنامه دیلی تلگراف عنوان “the crème de la crème of the British comedy world” را برای آن برگزید. این برنامهها ابتدا باهنر نماییهای گروه مونتی پایتون شروع شد، اما در ادامه بسیاری از چهرههای موسیقی راک آن زمان نیز به اجرا دراین برنامه پرداختند. این برنامه توسط یکی از اعضای گروه مونتی پایتون به نام جان کلیز) به انگلیسی: John Cleese) ) تهیه و با همکاری مدیر اجرایی سرگرمیها مارتین لوئیس (به انگلیسی Martin Lewis) و زیر نظر یکی از اعضا عفو بینالملل پیتر لاف (به انگلیسی: Peter Luff (معاون مدیر کل عفو بینالملل ۱۹۷۴–۱۹۷۸) و با کمک مسؤول جمعآوری مالی سازمان پیتر والکر اجرا گردید. کلیز، لاف و والکر در ۲ اجرای اول در سالهای ۱۹۷۶ و ۱۹۷۸ باهم به همکاری پرداختند. کلیز، لوئیس و والکر در سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۱ باهم به همکاری پرداختند و این برنامه توسط دیلی تلگراف بهعنوان تکراری بینظیر یا بهنوعی تعمید دوباره برنامه تخمان مخفی یک پلیس یا همان “The Secret Policeman’s Ball” معرفی گردید.
در سال ۱۹۷۷ این سازمان افتخار دریافت جایزه صلح نوبل برای فعالیتهای خود علیه شکنجه و در سال ۱۹۷۸ نیز افتخار دریافت جایزه سازمان ملل متحد درزمینهٔ حقوق بشر. را به خود اختصاص داد.
در مقطع زمانی دهه ۱۹۸۰
با رسیدن دهه ۸۰ میلادی فعالیتهای این سازمان انتقاد دولتها را به سمت خود جلب میکرد. اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سازمان عفو بینالملل را متهم به جاسوسی و دولت کشور مراکش نیز این سازمان را به دفاع از افرادی که قانون را زیرپا گذاشتهاند متهم کردند و دولت آرژانتین انتشار گزارش سالیانه این سازمان را در آن کشور ممنوع اعلام کرد. این سازمان در ادامه دهه ۸۰ میلادی به فعالیتها خود بر ضد شکنجه ادامه داده و در راستای حمایت از زندانیهای عقیدتی فعالیت میکرد. دراین دوره همچنین مشکلات جدیدی از قبیل اعدامهای بدون محاکمه، حرکات نظامی، امنیت و انتقال پلیس، کشتارهای سیاسی و ناپدید شدن نیز به دیگر مشکلات اضافه گردید.
در انتهای دهه ۸۰ میلادی افزایش آمار پناهندگان در دنیا بهوضوح یکی از نگرانیهای اصلی عفو بینالملل بود. اگرچه دلیل بسیاری از پناهندگان جنگ و قحطی بود، این سازمان در راستای تبعیت از اصولی که بر پایه آنها شروع به کارکرده بود، توجه خود را معطوف به افرادی که به دلایل حقوق بشری مجبور به گریختن از کشور خود شده بودند میکرد. این سازمان اعتقاد داشت که بهجای تصویب کردن قوانین جدید در راستای محدودیت ورود افرادی که به دنبال امنیت جانی پناهنده میشوند، دولتها میبایست راهی برای حل مشکل نقض حقوق بشر در کشورهای مختلف پیدا کنند.
بهغیراز کمپین این سازمان بر ضد شکنجه در نیمه اول دهه ۸۰ میلادی، دو فستیوال موسیقی نیز جهت افزایش اطلاعات مردم از وجود سازمان عفو بینالملل و اهمیت حقوق بشر در دنیا، بهخصوص در میان جوانان آن دوره در انتهای این دهه برگزار شد. در سال ۱۹۸۶ تور موسیقی بانام توطئه امید (به انگلیسی: A Conspiracy of Hope) که متشکل از ۵ کنسرت در ایالاتمتحده آمریکا با ۳۰ اجرای عجیب و متفاوت بود دریکی از بزرگترین استادیومها و در سال ۱۹۸۸ نیز توری بانام حال نوبت حقوق بشر است به (انگلیسی:!Human Rights Now) و با اجرای حدود ۲۰ کنسرت در ۵ قاره و در مدت ۶ هفته٫ که مصادف بود با چهلمین سالگرد اعلامیه جهانی حقوق بشر برگزار شد. در هردوی تورهای اشارهشده جمعی از معروفترین موسیقیدانان آن زمان شرکت داشتند.
در مقطع زمانی سال ۱۹۹۰
در دهه ۹۰ میلادی این سازمان، با مدیریت دبیر کل سنگالی خود en:Pierre Sané به گسترش خود در سطح دنیا ادامه داده و اعضای آن به بیش از ۱ میلیون نفر در ۱۵۰ کشور و خطه متفاوت افزایش یافت. این سازمان به فعالیتهای خود درزمینهٔ مشکلات وسیع امروزه جهان ادامه میداد. بهطور مثال گروههایی از آفریقای جنوبی در سال ۱۹۹۲ به این سازمان پیوسته و میزبانی پیر زانِی دبیر کل این سازمان را بر عهد گرفتند تا ایشان با حکومت آپارتاید (جدانژادی) وقت ملاقات و فشار خود براین حکومت را برای تحقیق در مورد اتهامات وارده به پلیس این کشور درزمینهٔ رفتار بد با مردم، توقف فروش سلاح به منطقه دریاچههای بزرگ آفریقا و توقف مجازات اعدام افزایش دهد. بهطور خاص، این سازمان توانست توجه دنیا را به زیر پا گذاشتن حقوق گروههای خاص، منجمله پناهندگان٫ اقلیتهای نژادی/قومی/مذهبی٫ زنان جامعه و افرادی که اعدام و یا محکومبه اعدامشده بودند جلب کند. گزارش مجازات اعدام توسط سازمان عفو بینالملل (When the State Kills به فارسی: وقتی دولت اقدام به کشتن میکند) و کمپین Human Rights are Women’s Rights (به فارسی: حقوق بشر حقوق زنان است) از فعالیتهای این سازمان دراین زمینه بود. در طی دهه ۹۰ میلادی عفو بینالملل به دلیل مبارزات مسلحانهای که در کشورهای آنگولا٫ تیمور شرقی و همچنین کشورهای حاشیه خلیجفارس و یوگوسلاوی قدیم میشد و درنتیجه منجر به نقض حقوق بشر دراین مناطق میگردید مجبور به نشاندن واکنشهایی دراین زمینه گردید. این سازمان نسبت به حمله نظامی کشورهای دیگر موضعی بیطرفانه را اتخاذ کرد. این سازمان نه درگذشته و (نه در حال) استفاده از قدرت حتی از نوع کشنده آن را رد نکرده و هیچگاه از گروههای درگیر در آن زمان درخواستی جهت بر زمین گذاشتن سلاحهای خود نکرد. در عوض عفو بینالملل انگیزه دخالتهای خارجی و سلیقهای برخورد کردن گروههایی که نیروی نظامی به این کشورها ارسال کردند را که در راستای منافع استراتژیک گروههای خارجی درگیر بود مورد سؤال و نقد قرارداد. این سازمان استدلال خود را براین اساس پایهگذاری میکند که هر عملی دراین راستا باید برای جلوگیری از تبدیل مشکلات حقوق بشری به یک فاجعه باشد و درنهایت هم دخالت و هم کوتاهی کشورهای خارجی نشاندهنده شکست خوردن جامعه جهانی است.
در سال ۱۹۹۵ وقتی سازمان عفو بینالملل سعی داشت تا نقش شرکت نفت شل را در اعدام طرفدار محیطزیست و حقوق بشر در کشور نیجریه کِن سارو ویوا را برملا کند متوقف شد. روزنامهها و شرکتهای تبلیغاتی از پخش تبلیغهای این سازمان به دلیل اینکه شِل مشتری این شرکتها بود خودداری به عمل آوردند. شرکت نفت شل ادعا میکرد که عملیات حفاری نفت بوده است که قبلاً حقوق بشر دراین کشور را نقض کرده و هیچ راهی برای حمایت از این حقوق در آنجا در نظر گرفته نشده است. در راستای مبارزه با اقداماتی که عفو بینالملل در ضدیت با فعالیتهای شل انجام میداد٫این شرکت نیز سعی داشت تا باکارهای تبلیغاتی پیشرفت زندگی در کشور نیجریه را به فعالیتهای خود نسبت دهد. سالیل شتی دبیر کل سازمان عفو بینالملل در آن زمان در سخنانی به چگونگیِ تقویت تفکر جامعه جهانی توسط رسانههای عمومی پرداخت. جیمز م. راسِل نیز عنوان میکند که چگونه تلاش و علاقه رسانههای خصوصی برای سودآوری در تناقض با تقاضای عفو بینالملل برای شنیده شدن از طریق این رسانهها قرار میگیرد.
سازمان عفو بینالملل فعالیتهای بسیاری جهت به رسمیت شناخته شدن حقوق بشر در سطح عمومی انجام میداد. کمپین ‘Get Up, Sign Up’ (به فارسی: بلند شو و عضو شو) در پنجاهمین سالگرد تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر برگزار شد که ۱۳ میلیون نفر امضاء در حمایت از این سازمان جمعآوری شد و در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۹۸ (روز جهانی حقوق بشر) کنسرت Decl در شهر پاریس فرانسه نیز در همین راستا برگزار شد. در رده میان دولتی نیز این سازمان در حمایت از تشکیل کمیساریای عالی حقوق بشر در سازمان ملل متحد (در سال ۱۹۹۳ تأسیس شد) و همچنین تأسیس دیوان بینالمللی کیفری (در سال ۲۰۰۲ تأسیس شد) فعالیتهای خود را پیگیری میکرد.
بعد از دستگیری سناتور آگوستو پینوشه٫ رئیسجمهور سابق کشور شیلی توسط سرویس پلیس مترو پل٫ سازمان عفو بینالملل در راستای اینکه وی از رفتن به کشور اسپانیا و محاکمه گریزان بود وارد کارزار مبارزه پینوشه گردید. لئونارد هافمن (لرد هافمن) رابطه غیرمستقیمی با سازمان عفو بینالملل داشت و این رابطه منتهی به یک آزمون مهم برای سیستم قضایی و قوانین بریتانیا گردید. شکایتی از سوی جک استراو دبیر en:Home Office (به فارسی: وزرت کشور) علیه آزادی پینوشه قبل از گرفتن چنین تصمیمی از سوی سیستم قضایی انگلستان صورت گرفت. این شکایت توسط en:High Court of Justice (به فارسی: دیوان عالی کشور) رد و آگوستو پینوشه آزاد و به کشور شیلی برگردانده شد. این حرکت٫ چالشی قانونی به شمار آمده و شکایت نسبت به تصمیمی که تا آن زمان گرفته نشده است غیرقابل مطابقت با حاکمیت قانون بود و اینگونه به نظر میآمد که دبیر وزارت کشور انگلستان با پیشبینی و علم به اینکه این کار چه تبعاتی در پی خواهد داشت به هر دلیل نامعلومی مرتکب این اشتباه گردید.
در مقطع زمانی دهه ۲۰۰۰
بعد از سال ۲۰۰۰ سازمان عفو بینالملل دستور کار خود را به مشکلات برآمده از جهانیسازی (به انگلیسی en:Globalization) و عکسالعملهایی که نسبت به حملات ۱۱ سپتامبر انجام میشد معطوف گرداند. سیر جهانیشدن٫ تغییراتی اساسی در سیاستهای این سازمان ایجاد کرد و باعث شد تا عفو بینالملل فعالیتهای خود درزمینههای اقتصادی و حقوق شهروندی و فرهنگی را که درگذشته کاهش داده بود مجدداً افزایش دهد. این سازمان باور داشت٫ این تغییرات دارای اهمیت بالایی است٫ نه به دلیل دادن اعتبار به موضوع ارجح نبودن حقوق نسبت به یکدیگر (به انگلیسی: Indivisibility of Human Rights[27]) بلکه به دلیل افزایش بیاندازه قدرت شرکتهای بزرگ در دنیا و همچنین تضعیف بسیاری از کشورها به دلیل جهانیسازی.
بعد از حملات ۱۱ سپتامبر٫ دبیر کل جدید سازمان عفو بینالملل در آن زمان خانم آیرین زوبایدا خان گزارش داد که یکی از مسؤولین ارشد دولت به نماینده این سازمان اعلام کرده است که «نقش شما نیز با سقوط برجهای دوقلو سقوط کرد». در سالهای پس از حمالات ۱۱ سپتامبر٫ عدهای براین باور هستند که دستآوردهای این سازمان با این حملات از بین رفت. استدلال سازمان عفو بینالملل اینگونه بود که حقوق بشر٫ اساس امنیت برای تمام افراد است نه آنکه سدی باشد برای رسیدن به امنیت. انتقادات سختی از طرف حکومت جورج بوش و روزنامه واشینگتن پست نسبت به آیرین خان به دلیل تشبیه بازداشتگاه گوانتانامو آمریکا در کوبا به اداره کل اردوگاههای کار و اصلاح در شوروی سابق وارد گردید.
در نیمه اول این دهه٫این سازمان توجه خود را به خشونت علیه زنان٫ تسلط بر مبادلات اسلحه در جهان٫ نگرانیها درزمینهٔ مؤثر بودن سازمان ملل متحد و خاتمه دادن به شکنجه در دنیا معطوف کرد. با داشتن نزدیک به ۲ میلیون عضو در سال ۲۰۰۵ این سازمان به فعالیتهای خود درزمینهٔ زندانیان عقیدتی ادامه میداد. در سال ۲۰۰۷ کمیته اجرایی این سازمان تصمیم به حمایت از مسئله سقطجنین زنان در مواردی که محدودیتهایی در بارداری زنان به دلیل تجاوز٫ خشونت و نزدیکی کردن با اقوام و درزمانی که بارداری برای زندگی زن خطر مرگ وزندگی دارد را گرفت. سازمان عفو بینالملل در ۱۷ مارس ۲۰۰۸ در مورد جنگ عراق گزارشی تهیهکرده و در آن اعلام کرد که باوجود ادعاهایی که درزمینهٔ ارتقا امنیت در عراق میشود٫ موقعیت حقوق بشر دراین کشور بعد از شروع جنگ در سال ۲۰۰۳ فاجعهبار است. در سال ۲۰۰۸ این سازمان کمپین جمعآوری کمکهای مالی خود توسط تلفن همراه را که به حمایتکنندگان اجازه میداد کمکهای کوچک ۵ دلاری خود را با فرستادن پیامک RIGHTS به شماره ۹۰۹۹۹ پرداخت کنند آغاز کرد. این کمپین با مشارکت شرکت Mgive و سازمان غیردولتی Mobile Giving Foundation (بنیاد کمک از طریق موبایل) به انجام رسید. در سال ۲۰۰۹ عفو بینالملل٫ اسرائیل و گروه حماس در فلسطین را به انجام جنایات جنگی در زمان حمله اسرائیل به غزه که به عملیات سرب گداخته معروف است و منجر به کشته شدن بیش از ۱٫۴۰۰ فلسطینی و ۱۳ اسرائیلی گردید متهم کرد. در گزارشی ۱۱۷ صفحهای عفو بینالملل اسرائیل را به دلیل کشتن صدها شهروند فلسطینی و تخریب هزاران خانه در فلسطین محکوم کرد. این سازمان همچنین شواهدی منوط به استفاده سپر انسانی توسط نیرویهای نظامی فلسطین جهت توقف حملات نیروهای اسرائیلی به دست آورد. هیئت حقیقتیاب سازمان ملل درباره مناقشه غزه نیز تحقیقاتی دراین زمینه انجام داد و سازمان عفو بینالملل نیز اعلام کرد که نتایج این تحقیقات با تحقیقاتی که سازمان عفو بینالملل در محل انجام داده است کاملاً مطابقت داشته و درنتیجه از سازمان ملل متحد تقاضا کرد تا بیدرنگ جهت ارائه توصیههای لازم دراین زمینه اقدام نماید.
در مقطع زمانی دهه ۲۰۱۰
در فوریه سال ۲۰۱۰ عفو بینالملل فعالیت گیتا سگهل٫ دبیر بخش جنسیت خود را به دلیل انتقاد از این سازمان جهت داشتن رابطه با معظم بگ٫ دبیر گروه حقوق بشری بانام زندانیان قفس (Cageprisoners) به تعلیق درآورد. «وی این رابطه را حالتی مشمئزکننده از یک اشتباه معرفی میکند» که باعث به خطر افتادن شهرت سازمان عفو بینالملل درزمینهٔ حقوق بشر میشود. وی در ادامه میگوید: «این اشتباه است که این سازمان با یکی از حمایتکنندگان اصلی طالبان در انگلستان همکاری کند» سازمان عفو بینالملل در جوابیه خود خبر از عدم تعلیق سگهل به دلیل مطرح کردن این مسئله داد و گفت معظم بگ عقاید شخصی خود را بیان کرده و این عقاید ارتباطی به سازمان عفو بینالملل ندارد. از میان کسانی که در حمایت از سگهل سخنرانی کردند میتوان از سلمان رشدی (عفو بینالملل صدمه غیرقابل حسابی و به نظر میرسد که رهبریای سازمان دچار مشکلاتی روانی گشته و توانایی خود را برای تمیز دادن خوب از بد را ازدستداده است) و اعضاء مجلس دنیس مک شِین٫ جوان اِسمیت٫ کریستوفر هیچینز٫ مارتین برایت٫ مٍلانی فیلیپس و نیک کُهن نام برد.
در فوریه سال ۲۰۱۱ از مسؤولین کشور سوئیس درخواست کرد تا تحقیقاتی را درزمینهٔ جورج دبلیو بوش انجام داده و او را دستگیر کند. در ژوئیه سال ۲۰۱۱ این سازمان پنجاهمین سالگرد خود را با ساخت فیلم کارتونیی به کارگردانی کارلوس لاسکانو و به تهیه کنندگی اولین لوشن آرت استودیو دریم و آهنگسازی برنده جایزه اسکار هانس زیمر و نامزد جایزه اسکار لورنِ بالف جشن گرفت. این فیلم با مضمون اینکه مبارزه درراه حقوق بشر هنوز تمام نشده است ساخته شد.
منبع: ویکی پدیا دانشنامه آزاد