بررسی ابعاد اجتماعی جرم تکدی گری
بسیاری از انواع تکدی گری، بر اساس عوامل روانی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به وجود میآید و محصول ساختار اجتماعی و نارساییهای ناشی از آن است. با توجه به مطالعات انجامشده، بهطورکلی عوامل مؤثر در ایجاد و گسترش پدیده تکدی را میتوان در دو عامل عمده و مهم خلاصه کرد:
۱- عوامل اجتماعی – اقتصادی:
گدایی یک زائده اجتماعی است که در پیدایش آن چند عامل دخالت دارند: فقدان اشتغال و کار، فقر مادی، پیری و ازکارافتادگی، رخوت و سستی، اعتیاد، معلولیت و بیماری، مسائل خانوادگی از قبیل پاشیده شدن خانواده، مهاجرت از روستا به شهر، نابسامانیهای اقتصادی از قبیل کمی درآمد در بعضی از مشاغل، بالا بودن هزینه زندگی، ضعف فرهنگ حاکم بر خانوادههای متکدیان، شکاف عمیق طبقاتی و غیره ازجمله این عوامل به شمار میروند.
علل اجتماعی دیگر گدایی مربوط به کمبودهایی است که در اثر نارساییهای موجود در جامعه به وجود میآید. باید اذعان داشت که برخی از این گدایان محصول نابسامانی اجتماعی هستند. بدین معنی که جامعه نتوانسته است افراد سالخورده، عاجز، معلول، یتیم و امثال آنان را در مراکز مناسبی سازمان بخشد و برای آنان زندگی انسانی لازم را فراهم آورد. درنتیجه آنان نیز از فرط ناچاری برای بقای خویش به تکدی میپردازند.
«شر من و وود» نیز استدلال میکنند که گسترش «بیکاری» مسأله تقاضای کالاهای ساختهشده را دچار مشکل میکند؛ زیرا دراین دوره، کارگران درآمدشان از حد معمول کمتر است و تقاضا برای کالاهای مصرفی آنان به حداقل میرسد. ازاینرو برای مدتی کسادی و تنزل اقتصادی بدتر و وخیمتر میشود. بیکاری فراوان از تقاضا میکاهد و کاهش تقاضا به بیکاری بیشتری میانجامد. گرچه بالاخره، اوضاع به حال اول برمیگردد و کاهش تقاضا به آهستگی انجام میپذیرد لکن کارگران باید چیزی برای خوردن داشته باشند. به هر صورت مردم مصرف خودشان را حفظ میکنند. بهطوریکه مصرف کمتر از درآمد تنزل میکند. حفظ مصرف از طریق «گدایی»، اخذ وام (مقداری بدهکاریهای تازه به بار میآید)، دزدی (افزایش جنایات) و خدمات دولتی (نظیر پرداخت غرامت دوره بیکاری) صورت میپذیرد.
۲- عوامل روانی و فردی:
مطالعه ریشههای روانی و فردی تکدی، بسیار جالب است. این امر نقش مؤثری در بزهکاری و تکدی گری دارد؛ زیرا: «شرایط فردی، چیزی جز نتیجه شرایط محیطزیست و اثرات اجتماعی است و موجد استعدادهای جرمزا و گرایشهای انحرافی در نزد افراد میشود…»
طبق نتایج بهدستآمده از تحقیقات متعدد، درصد قابلملاحظهای از افراد متکدی، از اختلالات شدید روانی رنج میبرند. از این دیدگاه، اختلال روانی، کموبیش، در فردی شکل میگیرد و به ظهور میرسد که در اثر حوادث غیرمترقبه، روحش آزاردیده باشد. نتیجه این تأثیرات سوء، روی آوردن شخص به دستدرازی و اختلالات رفتاری است که زمینه انجام عمل تکدی گری را تسهیل میکند.
«دیوانگان و آنان که تعادل قوای خود را – چه بهصورت ژنتیکی و چه در اثر عوامل محیطی – ازدستدادهاند، نیز از کسانی هستند که به گدایی میپردازند، بیآنکه الزاماً درکی اقتصادی همانند دیگر متکدیان از این عمل داشته باشند. این دسته از افراد به علت عدم پذیرش اجتماعی و تحمل نشدن از سوی وابستگان خویش، به صحنه تکدی پرتاب میشوند و بهتدریج در اثر یادگیری اجتماعی، این رفتار، بهصورت یک عادت «غریزی – روانی» در آنان تکرار میشود. اتفاقاً عموماً از حاصل گدایی خویش بهرهمند نیستند، زیرا حاصل کارشان یا توسط اراذلواوباش به غارت میرود و یا آن را گموگور میکنند.
تکدی گری، آبستن آسیبهای اجتماعی
تکدی گری را باید آبستن اجتماعی متعددی قلمداد کرد. اکثر بررسیهای انجامشده، از رابطه بین گدایی و اعتیاد، بزهکاری، خودکشی، میخوارگی، روابط جنسی (فساد و فحشا)، لاابالیگری، سرقت و… حکایت میکنند.
علتهای دیگری مانند فقر مادی و ناکامی اقتصادی، فقر فرهنگی، اعتیاد، رخوت و سستی، مهاجرت، معلولیت، بیمهری و غیره ممکن است موجب شود که جوان یا سالمندی به گدایی روی آورد. گاهی حتی کمبود درآمد در بعضی از مشاغل و بالا بودن هزینه زندگی نیز ممکن است چنین عارضهای را پدید آورد و به دنبال آن شخص به گروههای بزهکار بپیوندد و به انواع انحرافات اجتماعی روی آورد.
منبع؛ پایگاه اطلاعرسانی حوزه