اصول و مبانی حاکم بر حقوق گردشگری
بیشک مبانی و اصول در هر عرصه زیربنای حقوق در آن عرصه است. برخی از مبانی و اصول در موضوع موردبحث بهقرار زیر است.
کرامت انسانی
یکی از مهمترین مبانی حقوق افراد در جامعه اسلامی ارزش و کرامت انسانی است. اسلام برای بشر، فارغ از هرگونه عقیده و مرام، ارزش قائل است. خداوند در قرآن مجید میفرماید:
و لقد کرّمنا بنیآدم و حملناهم فی البّر و البحر؛ بهدرستی که فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا برنشاندیم (اسراء: ۷۰)
آیات و احادیث فراوانی دراین زمینه واردشده که همه از شخصیت دادن خداوند به انسان و ارزش دادن به او حکایت میکند. بهعلاوه، سیره پیامبر اکرم (ص) و اهلبیت شریفشان نیز براین امر گواهی میدهد. در تاریخ آمده است که پیامبر به احترام جنازه فردی یهودی که از کنار ایشان تشییع میشد به پا خاستند و در پاسخ اصحاب که گفتند: «جنازه یهودی است» فرمودند: «ألیست نفساً؛ آیا انسان نیست؟» (مجلسی، ۱۴۰۳، ۷۸: ۲۷۳)
علاوه بر سیره اهلبیت، دستورهای اکید دین اسلام مبنی بر کمک به همگان که درآیات و سخنان پیامبر اکرم (ص) و اهلبیت ایشان متجلی شده نیز دلیلی بر ارزشمندی انسان دراین مکتب است. روایاتی نظیر فرموده حضرت امیر (ع) «عمل نیک خود را به مردم بذل میکن! پس بهدرستی که ارزشمندی کار نیک نزد خداوند با هیچچیز معادل نیست.»* یا گفته دیگر ایشان «نیکوکار کسی است که نیکی او به عموم مردم برسد.»** (محمدی ریشهری، ۱۴۱۶: ۶۴۱) و یا فرموده امام صادق (ع): «خداوند فرموده است: مردم عیال من هستند؛ پس محبوبترین آنها نزد من مهربانترین آنان به خلق و کوشاترین آنها در برآوردن حوائج آنان است.»*** (محمدی ریشهری، همان: ۷۰۰)، همه دلیلی بر احترام اسلام به انسان است.
فقها نیز بر اساس منابع اسلامی فتاوایی دادهاند که همگی بر حق کرامت انسان دلالت دارند؛ فتاوایی مانند حرمت مثله کردن، ممنوعیت کشتن افرادی که در جنگ حضور نداشتهاند یا کشتن کودکان وزنان، توصیه اکید بر عدم انجام اموری که دور از شأن و منزلت انسانی است، مثل بدرفتاری با اسیران و… و یا در بحث از مجازات، ممنوعیت اهانت به متهم یا اعمال مجازات بیش ازآنچه در شرع مقرر است و….
گفتنی است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز این اصل موردتوجه قرارگرفته و حقوقی همانند حق حیات، ممنوعیت بازداشت بدون دلیل، ممنوعیت شکنجه و هرگونه رفتار غیرانسانی حتی با مجرم، همه از آثار اِعمال این اصل است. شایانذکر است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز اصول ۳۲، ۳۸، ۳۹ و برخی اصول دیگر براین مبناست.
۲-عدالت
عدالت نیز ازجمله مبانی بسیار مهمی است که تخلف از آن بههیچوجه جایز نیست. خداوند قسط و عدل را مهمترین هدف ارسال رسل دانسته و میفرماید:
بهراستی پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنان کتاب و ترازو فرستادیم تا مردم به قسط و عدل بپا خیزند (حدید: ۲۵)
خداوند در تکوین خلقت و تشریع دین عدالت را عملی کرده و پیامبران را برای اجرای آن فرستاده است. در جای دیگر خداوند به مؤمنان چنین دستور میدهد:
البته نباید دشمنی با گروهی، شمارا بر آن دارد که عدالت نکنید. به عدالت برخیزید که آن به تقوا نزدیکتر است (مائده: ۸)
این آیه صریحاً افراد را بر حذر داشته که مبادا عدالت را قربانی دشمنیهای خود قرار دهند. بهعلاوه، در روایات بیشماری از عدالت سخن به میان آمده و ظلم تقبیح شده است. فریاد امیرالمؤمنین (ع) در ماجرای تعدی سپاهیان معاویه به زنان بیپناه یهودی و ربودن زیورآلات آنان و بهخصوص این جمله حضرت «اگر مسلمانی با شنیدن این واقعه بمیرد شایسته سرزنش نیست، بلکه این مرگ نزد من سزاوار است»* (امام علی: خطبه ۲۷)، نمودی از ظلمستیزی و عدالتطلبی رهبران اسلام است. پس اجرای عدالت حدومرز نمیشناسد و نژاد، رنگ، ملیت، دین و… نمیتواند مانع اجرای آن گردد و حق هر فرد است که عادلانه با او رفتار شود؛ بیگانه باشد یا هموطن.
پس باید گفت که عدالت زیربنای همه احکام و مسائل دین است و همچنان که در قوانین کشوری باید مبنا قرار گیرد، لازم است در اجرای قانون و بهعبارتدیگر در رفتار حاکمان با کلیه افراد اعم از تبعه و بیگانه اساس و پایه قرار گیرد. علاوه براین، رفتار مردم با یکدیگر نیز شایسته است بر محور عدالت استوار گردد؛ بنابراین هرگونه رفتار و قانونگذاری برخلاف عدالت حتی با بیگانگانی که بهعنوان جهانگرد وارد کشور اسلامیشدهاند، اگرچه در ظاهر وجههای دینی به آن بدهند، از جرگه رفتار دینی خارج است.
- وفا به عهد
وفای به عهد نیز یکی از اصول بنیادی حقوق افراد در جامعه به شمار میرود که در قرآن مجید و روایات اهلبیت (ع) تأکید زیادی بر آن شده است. قرآن با نزول دهها آیه دراین زمینه اهمیت بیشازحد آن را نمایان ساخته است. بهعنوان نمونه در آیهای وفای به عهد خصلت انسانهای مؤمن به شمار آمده است: «الموفون بعهدهم اذا عاهدوا؛ وفا کنندگان به عهد هنگامیکه عهدی ببندند» (بقره: ۱۷۷). همچنین دستور کلی مطلق قرآن وجوب وفای به عهود است:
«اوفوا بالعقود» (مائده: ۱). نیز دستور خداوند به مسلمانان این است که بر عهد خود با مشرکانی که به عهد خود وفادار بودهاند پایدار باشند (توبه: ۴). علاوه بر آیات قرآن، پیامبر (ص) و اهلبیت ایشان نیز این موضوع را موردعنایت قرار دادهاند و روایات بیشماری دراین زمینه از آنان واردشده است. حضرت امیر (ع) در دستورالعمل حکومتی خود به مالک اشتر بهعنوان استاندار مصر میفرماید:
به عهد خویش وفا کن و بر آنچه بر عهده گرفتی امانتدار باش و جان خویش را سپر پیمان خودگردان، زیرا هیچیک از واجبات الهی همانند وفای به عهد نیست که مردم جهان با تمام اختلافاتی که در افکار و تمایلات دارند در آن اتفاقنظر داشته باشند… پس هرگز پیمانشکن مباش (امام علی (ع): نامه ۵۳)
تأکید حضرت بر اینکه وفاداری بر پیمان سنت خداوندی در همه جوامع است و اینکه مسلمان باید جان خویش را سپر پیمانش قرار دهد، نشاندهنده اهمیت این موضوع از دیدگاه حضرت است.
فقیهان نیز در فروعات زیادی بر اساس این اصل فتوا دادهاند. آنان قراردادهایی را که بین مسلمانان یا بین آنان و غیرمسلمانان یا بین دولت اسلامی و مردم و یا دولت و دول دیگر منعقدشده، براین اساس لازم الوفا میدانند. به اعتقاد آنان باید به قراردادی که با دشمن، حتی در حال جنگ، منعقد میگردد نیز وفا شود. براین اساس میگویند اگر در حین جنگ فردی از مسلمانان با قراردادی شفاهی و یا حتی با اشاره به فردی از کفار امان داد، بر همه مسلمانان لازم است بهمقتضای قرارداد او از هرگونه تعرض به آن فرد خودداری کنند و حتی امان دهنده نیز نمیتواند قرارداد خویش را صوری بداند و آن را بهانهای برای آمدن سرباز دشمن و کشتن او قرار دهد. در روایتی از أمیرالمومنین (ع) نیز آمده است:هرکس فردی را بر نریختن خونش امان داد، سپس به وی خیانت کرد، پس من از قاتل بیزارم گرچه مقتول در آتش باشد (عاملی، ۱۳۹۶: ۵۱)
برمبنای همین اصل، اسلام قراردادهای همزیستی مسالمتآمیز با غیرمسلمانان مقیم کشورهای اسلامی را پذیرفته و تعهدات و حقوق متقابلی را برای آنان در نظر گرفته است.
- دعوت
اصل دیگری که در برخورد با جهانگردان غیرمسلمان پایه و محور قرار میگیرد، اصل دعوت به اسلام است. مسلمانان وظیفهدارند با رفتار و گفتار خویش دیگران را به دین اسلام دعوت نمایند و به فرموده پیامبر اکرم (ص) با عمل باید مردم را به دین خدا دعوت کرد.
«کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم» (عاملی، ۱۴۰۹: ۷۶). در آیه شریفه قرآن خطاب به پیامبر اکرم (ص) در مورد دعوت گفتاری آن حضرت چنین آمده است:
اُدع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالّتی هی احسن؛ به راه پروردگارت (دیگران را) با حکمت و موعظه نیک دعوت کن و به بهترین روش با آنان مجادله نما (نحل: ۱۲۵)
دراین آیه پیامبر اکرم (ص) موظف شده است که با سخنان حکیمانه و مواعظ بلیغ و گاه با جدال نیک مردم را به اسلام دعوت کند. در مورد دعوت رفتاری آن حضرت همین بس که قرآن مجید ایشان را دارای اخلاقی بزرگ دانسته است (قلم: ۴). وجود چنین اخلاقی که نمودش در رفتار و کردار ایشان ظهور داشته باعث شده که بسیاری از افراد تنها به دلیل رفتار نیک حضرت به دین او ایمان بیاورند و این الگویی برای تمامی مسلمانان است تا با رفتار خویش دیگران را مجذوب دین و مرام خود سازند.
پرواضح است که در صورت حاکم شدن چنین رفتاری در جامعه بهوسیله آحاد مردم، نهتنها هیچ ترس و واهمهای از ورود بیگانگان غیرمسلمان به کشور اسلامی وجود ندارد، بلکه از ورود آنان استقبال میشود تا بدینوسیله موجبات هدایت همه انسانها ـ باواسطه و بدون واسطه ـ فراهم شود.
خوشبختانه مسلمانان و بهویژه ایرانیان در طول تاریخ باوجود کاستیهای فراوان در عمل دین خویش را به دیگران نمایاندهاند و نوشتههای سفرنامه نویسان بهترین شاهد این مدعاست. بهعنوان نمونه شاردن ـ از سیاحان مشهور فرانسوی ـ چنین مینویسد:
در تمام جهان کشوری مانند ایران برای سیاحت و جهانگردی وجود ندارد، خواه ازلحاظ قلت خطرات و ازلحاظ امنیت طرق که مواظبت دقیق دراین مورد به عمل میآید و خواه از جهت کمی مخارج که معلول کثرت تعداد عمارات عمومی مخصوص مسافران در سرتاسر امپراتوری در بلاد و بیابان است، دراین عمارات بهرایگان سکونت اختیار میکنند (محقق داماد، همان: ۳۲۵).
و یا گاسپاردوویل فرانسوی که در زمان قاجار به ایران آمده مینویسد:
ایرانیان شاید نیکبختترین و ملایمترین مردمان مشرق زمین باشند… بسیار مهماننوازند. هر غریبهای که قدم به شهر یا دهی میگذارد بیگفتوگو از دهن اولین کسی که ملاقات میکنند این سخنان را خواهد شنید که «مهمان منید». البته این کلمات تعارف خشکوخالی نیست، زیرا اگر دعوت رد شود دعوتکننده جداً ناراحت میشود. (محقق داماد، همان: ۳۳۴)
- تألیف قلوب
ایجاد الفت و مهربانی در قلبها بهترین راه برای دعوت افراد به شمار میرود. الفت و مهربانی از راههایی میسر است که بهترین آنها نیکی و کمک به دیگران است. به فرموده امیر المومنین (ع) «الاحسان یسترق الانسان؛ احسان انسان را به بندگی وامیدارد» (آمدی، ۱۳۶۶: ۲۶۴). اسلام به مسلمانان سفارش اکید دارد که به همنوعان خود نیکی کنید. این امر علاوه بر اینکه خود ارزشی والاست و صفاتی نیک را در انسان تقویت میکند که به سعادت جامعه میانجامد، از پیامدهای جانبی آن ایجاد الفت و مهربانی در طرف مقابل است که باعث نزدیکی افراد به یکدیگر و دور کردن کدورتها و کینهها از یکدیگر میشود و این همدلی نیز به موفقیت و سعادت جامعه کمک شایانی میکند. اسلام این همدلی و الفت را برای هدفی بزرگ که همان سعادت انسانهاست فرا دینی کرده و به مسلمانان دستور داده که در جهت اهداف عالی اسلام به غیرمسلمانان نزدیک شوند و به پیامبر نیز دستور میدهد که به اهل کتاب بگو بیایید تا با تکیهبر مشترکات فیما بین با یکدیگر متحد شویم. بهعلاوه، اسلام در مواردی دیگر نیز گامهایی برداشته است. بهعنوانمثال، سهمی از زکات واجب بر مسلمانان را با عنوان تألیف قلوب برای به دست آوردن دل غیرمسلمانان هممرز با کشور اسلامی یا تقویت دین مسلمانان مرزنشین اختصاص داده که ظاهراً همین تأثیر را در مورد جهانگردان نیز خواهد داشت.
منبع؛ وبسایت گردشگری