حقوق رفتاری
ادب نوبت/ ادب رعایت
به قلم محمدرضا خسروی
تنها زیستن اگرچه با ریاضت و بردباری همراه است اما قطعاً هنر نیست. هنر در زیستن با دیگران است. کسی که در لایههای جمعیتی زندگی میکند باید به هزار هنر آراسته باشد و یکی از آنها شکیبایی است در قبال دیگران و مراعی بودن ادب نوبت است. در جامعه زیستی ما که موجهای جمعیت که انبوه مردم که تراکم و تزاحم به گونهی آزاردهندهای در همهجا به چشم میخورد، شهروند محبوب و مطلوب و محترم کسی است که به سود آسایش دیگران با شتابناکی کنار بیاید و عجله نکند که مبادی نوبت دیگران باشد که حرمت کودکان و زنان و کهنسالان را نگه دارد که اخم نکند که با صدای بلند داد نکشد که برای رسیدن به خواسته خود عالم و آدم را برنیاشوبد که در یک کلام واقعاً آقا باشد، واقعاً خانم باشد.
بگذارید شهروندی که غروب به خانه خود برمیگردد کامش از رفتار شما تلخ نباشد. گاهی فقط یک رفتار بیرون از قاعده و خارج از نزاکت چنان اثر بدی در ذهن دیگران میگذارد که ناخواسته تا ساعتها فکر و ذکر آنان را به خود مشغول نگه میدارد، پرت کردن پوست پرتقال و دستمالکاغذی از پنجره اتومبیل ممکن است ظاهراً کار شنیعی بهحساب نیاید اما برای ناظر خارجی قطعاً آزاردهنده است چرا که آن پوست پرتقال در شانه خاکی جاده قرار میگیرد و شما میگذرید، چرا که آن دستمال را باد میبرد و شما رفتهاید اما اتومبیلی که پشت سرتان حرکت میکند گاه در تمام طول سفر خود به همین واقعه پیشپاافتاده میاندیشد و شما ناخودآگاه – و البته بیشتر خودآگاه- باعث شدهاید که در عملی آنی و زودگذر روز بنده خدایی را خراب کنید.
و اکنون برگردیم به حلاوتی که در رعایت حال دیگران احساس میشود. آدمهای شریفی که در صف اتوبوس و در سوار شدن به واگنهای مترو و در همه صفهای زمانه با متانت و بردباری حق دیگران را پاس میدارند، چنان بذری از محبت در دل دیگران میکارند که ثمره آنکه میوه آن، مثل شاخابهای از حقشناسی و شادابی ساعتها و گاه روزها سراسر دلوجان آنان را تازه میکند.
و سخن پایانی من جز این نیست که در عبور از کنار مردم، مردمی کنید و این یعنی رفتاری اثربخش که هزینهای هم ندارد لیکن بیگمان طعم همزیستی را دیگر میکند و این ظاهراً صائب تبریز است که میگوید:
شود جهان لب پر خندهای اگر مردم
کنند دست یکی در گرهگشایی هم