مدیریت شهری و ارزیابی جایگاه آن در قوانین
مهسا سادات شریفی
هر جامعهای، تعریف ویژهای از مدیریت شهری دارد. که این تعریف وابسته به حقوق اساسی و قوانین است.
تعاریف مختلف و متفاوتی برای مدیریت، ارائهشده است که برخی از آنها، عبارتاند از:
مدیریت، هماهنگ کردن منابع انسانی و مادی برای نیل به اهداف است.
مدیریت، انجام دادن کارها، بهوسیله و از طریق دیگران است.
اگر مدیریت، به درختی تشبیه شود که شاخههای گوناگونی، مانند مدیریت صنعتی، مدیریت مالی و چون اینها، دارد، یکی از شاخههای جدید این درخت، مدیریت شهری است. روشن است که مشخصات و ساختار نهادهای قانونی ادارهکننده شهر، از کشوری به کشور دیگر، تفاوت دارد و هر جامعهای، با توجه به ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود، تعریف یا تلقی ویژهای از مدیریت شهری دارد.
معیارهای شناسایی شهر، از گونههای غیر خود، بهطورمعمول، میزان جمعیت، شغل غالب مردم ساکن، وجود شهرداری و مواردی اینگونه بوده است. امروزه، شهرها، از دو جنبه، اهمیت یافتهاند: یکی، بهعنوان مرکز تجمع گروه عظیمی از مردم و دیگری بهعنوان عمدهترین بازیگر نقش اقتصادی، در کل اقتصاد ملی. ازاینرو، باید به مسایل و مشکلات آنها، توجه بیشتر و دقیقتر کرد؛ زیرا در حالتی که برنامهریزی دقیق و درست، سبب رشد اقتصادی، تثبیت سیاسی و افزایش مشارکت شهروندان در امور شهرها میگردد، شکست در حل مشکلات و مسایل شهری، سبب رکود اقتصادی، نارضایتیهای اجتماعی و سیاسی، فقر، بیکاری و تخریب محیطزیست خواهد شد.
ترکیب مدیریت و شهر، مفهوم ساماندهی به امور مربوط به برنامهریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل، در محدوده شهر را تداعی مینماید. مفهومی که در کشورهای مختلف به دلیل ساختارهای سیاسی و رویکردهای اقتصادی، نهادهای متفاوتی را با الگوهای متفاوتی در خود درگیر میسازد.
تحلیل مفهوم شهروندی و ارزیابی جایگاه آن در قوانین و مدیریت شهری کشور
تحولات ساختاری و کارکردی نظامهای اجتماعی و سیاسی باعث ایجاد بسترهای متفاوتی در اداره امور شهرها شده است. شکلبندی و نقش دادن به بازیگران متفاوت عرصه شهری ازجمله دولت، مردم، نهادهای مدنی و قانونگذار باعث شده است تا وظایف و تکالیف متقابل و دوسویه بین شهروندان و ادارهکنندگان امور در سطوح ملی و محلی پدید آید. شهرها بهعنوان مراکز سکونتی دارای کالبد و کارکردهای متفاوتی هستند. شکلگیری عناصر کالبدی در شهرها و ایفای نقشهای متعدد نیز به وسیله بازیگران عرصه سیاسی و اجتماعی کشور رقم میخورد، اما اداره امور شهر و رسیدگی به خواستها و انتظارات شهروندان، نیازمند وجود بسترها و زمینههایی است که به توان در پرتو آن به چنین خواستهایی پاسخ معقول و منطقی داد. شهر، شهروند و مدیریت شهری بهعنوان مفاهیمی هستند که ارتباط بسیار تنگاتنگ و نزدیکی با یکدیگر دارند. برقراری شرایط و زمینههای لازم برای تأمل بین عناصر مدیریت شهری که شامل شهروندان، نهادهای ادارهکننده شهر، شورای اسلامی و بخش خصوصی است نیازمند قرار گرفتن برمدار قانونمداراست. قانونمداری مبتنی بر تدوین قوانین و مقرراتی است که وظایف و تکالیف دوسویه شهروندان مدیریت شهری را روشن مینماید و هدف آن سامانبخشی به زندگی شهری و فعالیتهای مدیریت شهری است. در این نوشتار سعی میشود ضمن تحلیل و تشریح مفهوم، پیشینه و خاستگاه شهروندی جایگاه آن در قوانین و مقررات شهری کشور واکاوی شده و ارتباط آن با مدیریت شهری نیز تبیین گردد. منبع: پارسینه