نقد و بررسی تعارض شکایت افترا و حق دادخواهی
نویسنده: ابوالفضل یوسفی
چکیده
حسب کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی ناحیه ۳ تهران، شعبه ۱۰۳۱ دادگاه عمومی تهران فردی را به اتهام افترا محاکمه و به پرداخت جزای نقدی بدل از حبس محکوم مینماید. پیرو تجدیدنظرخواهی محکومعلیه، پرونده به شعبه ۶۱ دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع و مجدداً رسیدگی میشود. از آنجاییکه مبنا و منشأ شکایت تجدیدنظر خوانده مربوط به اظهارات در مقام دفاع از خواسته مطالبه جهیزیه در محکمه اختصاصی خانواده بوده است، دادگاه تجدیدنظر در نقض دادنامه صادره چنین استدلال میکند؛ اولاً اظهارات محکومعلیه (انتساب جعل و خیانت در امانت به شاکی پرونده) در مقام دفاع از خواسته و در مسیر رسیدگی مطرح شد و فاقد هر نوع سوءنیت و قصد اضرار به غیر است. ثانیاً متهم منکر استعمال الفاظ اعلامی از سوی شاکی بوده و بهعلاوه آنکه طرفین به حدوث اختلاف خانوادگی فیمابین اذعان که به نظر اقدامات آنان عمدتاً منبعث از همان چالش میباشد. ثالثاً برابر نظریه اداره حقوقی به شماره ۷/۸۹۸۷ مورخ ۳۰/۰۹/۹۱ اظهارات در مقام احقاق حق که منتهی به عدم اثبات صحت اسناد گردد از مصادیق تحقق بزه افترا نبوده و مضافاً به اینکه طرح آنها به اعتبار ارتباط با دادرسی حقوقی فاقد هر نوع صحنهسازی و هتک حرمت بهشمار میرود.
ماحصل رأی شعبه ۶۱ دادگاه تجدیدنظر استان تهران عبارت است از: انتساب رفتار مجرمانه به غیر در مقام احقاق حق و منتهی به عدم اثبات صحت اسناد، به دلیل تعارض با حق دادخواهی و عدم قصد اضرار مجرمانه نیست.
کلیدواژگان: تجدیدنظرخواهی، محکمه اختصاصی خانواده، بزه افترا
فصلنامه مطالعات آرای قضایی رأی شماره ۵ زمستان ۱۳۹۵ تابستان ۱۳۹۵