عشق آرایش
سیدمحمدمهدی صدرالساداتی
اگر دو زن همدیگر را در خیابان ببینند احتمالاً قبل از نگاه به لباسها و ستبودن رنگها و جواهرات، آرایش صورت را مد نظر قرار میدهند و تمام پیکره آرایش را مهندسی معکوس میکنند…
از این جهت بعضی روانشناسان معتقدند آرایشهای جدید و مدهای زنانه، زودتر از آنکه روی مردها تأثیر بگذارد، زنها را تحریک میکند که به سمت آن هجوم ببرند … و این سیکل ادامه دارد بدون اینکه حتی مردها چنین تقاضایی کرده باشند!
تا اینجا یک مسأله اجتماعی است . ….
اما این رقابت روی بعضی (تأکید میکنم بعضی، نه همه) زنان مذهبی که به این سمت و سو کشیده نمیشوند
یک تأثیر ریز دیگری میگذارد …
آن اینکه بهشدت احساس تنفرشان نسبت به این قشر گریمکن مدگرا، روزبهروز زیاد میشود …
حتی وقتی گفته میشود اگر اینها توبه کنند بخشیده میشوند، میگویند امکان ندارد، فلان فلان شدهها اینهمه جوان را از راه به در کردند …
ما هم میتوانستیم آرایش کنیم، لباس فلان بپوشیم و بعد هم توبه کنیم … اینطور که نمیشود.!
این تنفر شدید، روی طرف مقابل هم تأثیر میگذارد … و شاید بخشی بهخاطر همین تنفر است که میگویند این چادریها فقط خودشان را قبول دارند، ما را کافر میدانند، فلان فلان شدهها معلوم نیست خودشان چه کارها که نمیکنند!
۱- از گناه متنفر باشیم و نه از بنده گنهکار، برای از بینبردن گناه قدم برداریم نه بنده گنهکار!
۲- اینکه ما میتوانستیم گناه کنیم و نکردیم، عقده نشود! کار باید فقط بهخاطر خدا باشد!
۳- با تنفر و فحش به یک بخش از جامعه، جامعه اصلاح نخواهد شد، بیماری را باید فهمید و با حوصله درمان کرد.