عبدالحسين شيروي، محمدحسين وكيلي مقدم
چكيده:
جهاني سازي و افزايش فعاليت نهادهاي غيردولتي در سطح جهاني در كنار پديدههايي چون افزايش مهاجرت و استفاده از شبكههاي ارتباطي جهان شمول،موجب ايجاد مفاهيم جديدي در علم حقوق شده است كه با رويكرد سنتي آن چندان منطبق نيست.”حقوق غير دولتي “از مهمترين اين مفاهيم است كه مبناي آن ضرورت مداخله نهادهاي غير دولتي در فرآيند حقوق سازي است.
پيروان حقوق غيردولتي با استناد به ناكارآمدي انحصار دولت در تدوين و وضع ضوابط حقوقي و مبتني بر تحليل شرايط عملي موجود، مزاياي متعددي براي حقوق غير دولتي بيان مي نمايند. در مقابل پيروان حقوق دولتي نيز با طرح اشكالاتي مبتني برفلسفه حقوق، مداخله دولت را از ويژگيهاي ذاتي حقوق و نقطه تمايز آن از ساير آموزههاي رفتاري مي دانند.
در اين مقاله تلاش شده است با تبين مفهوم و مباني حقوق غيردولتي و دلايل موافقان و مخالفان اعتبار آن، جايگاه ضوابط غير دولتي در جهان معاصر مورد ارزيابي قرار گيرد.
كليد واژگان: تكثرگرايي حقوقي، جهاني سازي حقوق، ضمانت اجراي حقوقي، فعالان غير دولتي حقوق، قانون گذاران خصوصي